موضوع : پژوهش | مقاله

احسان و نیکوکاری در قرآن و سنت

 

احسان و نیکوکاری در قرآن و سنت

 

منبع : مبلغان» شماره 175و 176 , فجری، محمد مهدی

احسان و نیکوکاری یکی از آموزه های وحیانی و از مفاهیم پردامنة قرآنی است. قرآن کریم با امر به «عدل و احسان»[1] به این مهم اشاره می کند؛ چرا که عدم عدالت، بنیان اجتماع را متزلزل می کند، عدم احسان نیز موجب به وجود آمدن جامعه ای خشک و بی روح می شود. احسان و نیکوکاری، در قرآن مجید دارای مصادیق فراوانی است که پرداختن به تمام آنها، نیازمند بحثهای مفصل است. به همین جهت، به بحث پیرامون «احسان در حوزۀ ارتباط انسان با دیگران» یا به عبارتی دیگر، احسان و نیکوکاری در جامعه بسنده می کنیم. قرآن کریم می فرماید: «لَیسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الآْخِرِ وَ الْمَلائِکةِ وَ الْکتابِ وَ النَّبِیینَ وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَ الْیتامی وَ الْمساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ...»؛[2] «نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید (و تمام گفتگوی شما، دربارة قبله و تغییر آن باشد و وقت خود را مصروف آن سازید)؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورده، مال (خود) را، با تمام علاقه ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و خواهندگان و بردگان، انفاق کند».

تعالیم اسلام از یک سو به جسم و روح انسان و ابعاد وجودی و حیات فردی و اجتماعی او توجه دارد، و از سویی دیگر، به اجرای عدل و احسان (مواسات و مساوات) در میان مردم و حضور آنها در جامعه نظر می کند، و در نتیجه، ما را به این مهم هدایت می نماید که اختلاف افراد در تواناییها و موهبتها، به هیچ وجه توجیه گر تمایز معیشتی و پذیرفتن فاصلة طبقاتی نیست؛ چرا که این فاصله ها اعضای بدنة امت اسلامی را از یک دیگر جدا می کند، و برادری اسلامی را پایمال می سازد، و چهرة زیبای اسلام و اخلاقیات آرمانی آن را زشت می نمایاند.

یکی از برکات انقلاب اسلامی ایران، توجه به اقشار نیازمند و مستضعف جامعه است و «جشن عاطفه ها»، «جشن نیکوکاری»، «طرح اکرام» و طرحهای مشابه آن یکی از راه های توجه دادن مردم به این فرمان الهی است. بدون شک کمک و احسان به نیازمندان جامعه از عبادتهای مهمّ؛ بلکه یکی از مهم ترین عبادات است. بدین جهت امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «نِعْمَ زَادُ الْمَعَادِ الْإِحْسَانُ إِلَی الْعِبَادِ؛[3] احسان و کمک به بندگان خدا، زاد و توشة مناسبی برای جهان پس از مرگ است.» مهم تر آنکه، در سخنی دیگر می فرماید: «رَأْسُ الْإِیمَانِ الْإِحْسَانُ إِلَی النَّاس؛[4] کمک به مردم رأس ایمان است.»

جالب اینکه در این روایات تنها احسانِ به مسلمانان یا مؤمنان مطرح نشده؛ بلکه احسان به مردم مطرح است؛ یعنی حتّی نیکی به فقرا و نیازمندانِ بی ایمان نیز پسندیده و مورد سفارش است. بنابراین، احسان و رواج یافتن آن در جامعه، خود از نیرومندترین عواملی است که مردم را به بهره وری از نعمتها و استفاده از فرصتها هدایت می کند، و آنان را به سوی «مساوات» و نزدیک سازی سطح زندگیها به یکدیگر سوق می دهد.

گرچه پرداختن به موضوع احسان و نیکوکاری نیازمند بحث و بررسی بیش تری می باشد؛ اما به ناچار در این مختصر به مرور برخی نکته ها دربارة این مهم می پردازیم:

اهمیت و ضرورت احسان

 در اهمیت و ضرورت احسان همین بس که رواج آن در میان مردم، سبب پیدا شدن جامعه ای متعادل و نزدیک به یکدیگر می شود، و فقر و آسیبهای آن از جامعه رخت بر می بندد. برای ساختن چنین جامعه ای نیازمند همراهی اغنیا از طریق اختصاص دادن برخی از سرمایه های خود برای رفع فقر و فاصلة طبقاتی است. خدای متعال در توصیف پرهیزگاران بهشتی می فرماید: «وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»؛[5] «در اموال آنها حقّی برای سائل و محروم بود.» تعبیر به «حق» یعنی یکی از اوصاف بهشتیان این است که نیازمندان را در اموال خویش شریک می دانند و سهمی از اموال خویش را صرف رفع مشکلات آنان می کنند. نکتة مهم تر آنکه نیکوکاران منتظر درخواست نیازمندان نمی مانند و قبل از درخواست به کمک آنان می شتابند؛ چرا که نیازمندان را در سرمایه خویش شریک می دانند.

در سورۀ معارج نیز بعد از ذکر نماز - که بهترین اعمال، و برترین حالات مؤمنان است، - به دومین ویژگی اهل ایمان پرداخته، - می افزاید: «وَ الَّذِینَ فِی أَموالِهِمْ حقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»؛[6] «کسانی که در اموالشان حق معلومی است برای تقاضا کنندگان و محرومان.»

اهمیت این مهم آنقدر است که معصومان) یکی از شاخصه های مهم شیعیان و پیروان خویش را کمک به دیگران دانسته اند. امام صادق(ع) می فرماید: «امْتَحِنُوا شِیعَتَنَا.... إِلَی أَمْوَالِهِمْ کیفَ مُوَاسَاتُهُمْ لاخْوَانِهِمْ فِیهَا؛[7] شیعیان ما را با سه چیز امتحان کنید: (یکی از آنها) نسبت به اموالشان، که به برادران دینی خود تا چه مقدار کمک و همراهی می کنند؟.»

چنین شاخصه ای نه تنها در کلام و گفتار؛ بلکه در سیرة آن بزرگواران نیز به خوبی مشاهده می شود. امام صادق(ع) می فرماید: «إِنَّهُ لَیعْرِضُ لِی صَاحِبُ الْحَاجَةِ فأُبَادِرُ إِلَی قضَائِهَا، مَخَافَةَ أَن یستَغْنِی عنْهَا صَاحِبُهَا؛[8] گاهی که شخص محتاج و نیازمندی به من مراجعه می کند، با عجله و شتاب خواستة او را انجام می دهم؛ چون می ترسم که نیازش برطرف شود (و من از فیض پرداختن به احسان و نیکی به او محروم شوم).»

این در حالی است که بسیاری از کسانی که اموال و دارایی مناسبی داشته، در رفاه و آسایش به سر می برند، نیازمندان جامعه را فراموش کرده اند و در برابر سخن دیگران - که به آنان گوشزد می کنند: همان گونه که خدا به شما نیکی کرده، به دیگران نیکی کنید! - گوش شنوایی ندارند. سخن اینان همانند سخن دانایان بنی اسرائیل است که به قارون نصیحت کردند: «مال و ثروت عظیم خویش را ابزاری برای سعادت خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنی، قرار ده و آن گونه که خدا به تو احسان کرده است، به خلق خدا نیکی کن!» اما او با غرور و تکبّر مخصوص به خود می گفت: «این ثروت عظیم را با علم و دانش (و لیاقت و کاردانی ام) به دست آورده ام!»[9]

این سخن امام کاظم(ع) را همیشه به یاد داشته باشیم که فرمود: «مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ أَنْ یصِلَنَا فَلْیصِلْ فُقَرَاءَ شِیعَتِنَا؛[10] هر که قدرت ندارد به ما صله و احسان کند، شیعیان فقیر ما را صله و احسان کند.»

البته مروری بر سخنان معصومان) نشان می دهد که گاهی احسان و نیکوکاری مالی است و گاه غیر مالی. به دیگر سخن، بسیاری از مشکلات مردم و مؤمنان با وساطت مرتفع می شود و همیشه به کمک مالی نیاز نیست. به عنوان نمونه می توان با معرفی یک خانوادۀ مستمند به افراد نیکوکار، بسیاری از مشکلات آنان را حل نمود و یا با به کارگیری یا سفارش یکی از افراد آن خانواده در یکی از کارخانه ها یا کارگاه ها برای کار، به اقتصاد آن خانواده کمک نمود و یا معلمین گرامی با صرف مقداری از وقت خود، دانش آموزان یتیم یا مستمندی که در یادگیری ضعیف اند، کمک کنند. از رسول خدا(ص) روایت شده است: «منْ أَغاثَ أَخَاهُ الْمسْلِمَ حَتَّی یخْرِجَهُ مِنْ هَمٍّ وَ کرْبَةٍ وَ وَرْطَةٍ کتَبَ اللَّهُ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرَ دَرَجَاتٍ وَ أَعْطَاهُ ثوَابَ عِتْقِ عَشْرِ نَسَمَاتٍ وَ دَفَعَ عَنْهُ عَشْرَ نَقِمَاتٍ وَ أَعَدَّ لَهُ یوْمَ الْقیامَةِ عشْرَ شفَاعَات؛[11] هر که به فریاد برادر مسلمانش رسد تا او را از اندوه و گرفتاری و تنگنا در آورد، خدا برای او ده حسنه می نویسد و او را ده درجه بالا می برد و پاداش آزاد نمودن ده بنده را به او ارزانی می فرماید و ده گرفتاری بزرگ را از او دور می سازد و در روز رستاخیز ده شفاعت برای او آماده دارد.»

انگیزۀ احسان و نیکوکاری

چنانکه بیان شد، احسان و نیکوکاری از جمله مفاهیم ارزشمندی است که در آموزه های دینی، به خصوص قرآن کریم مورد توجه ویژه ای قرارگرفته است. از آنجایی که این آموزة ارزشمند در عرصه های فردی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و... کارکردهای زیادی دارد، مؤمنان واقعی را به سوی خود جذب کرده، آثار گرانقدری را به بار آورده است که مجال بیان آن نیست.

 

جوانمرد و خوشخوی و بخشنده باش

چو حق بر تو پاشد تو بر بنده پاش

 

ره نیک مردان آزاده گیر

چو استاده ای دست افتاده گیر

 

بی گمان احسان و نیکوکاری ویژة انسانهایی است که در مسیر هدایت قرار گرفته، کمال را از خدا می طلبند. دوری از خصلتهای ناپسند موجب می شود تا انسانهای مؤمن به یاری نیازمندان بشتابند و از توان و نیرویی که خدا به ایشان داده است، در راستای تکامل فردی و اجتماعی خود و دیگران استفاده کنند؛ زیرا به این بینش رسیده اند که هر آنچه در دست ما است، به واسطة احسان خدا است و در برابر این همه احسان، سزاوار نیست، جز نیکی به دیگر بندگان. از این رو، می کوشند تا نیازهای فردی و اجتماعی و نیز روحی و مادی دیگران را به هر طریق ممکن برطرف سازند. در مقابل، خدای متعال نیز پاداش نیکی آنان را تضمین نموده، می فرماید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»؛[12] «هر کس کار نیکی به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد.» این اولین انگیزه برای نیکوکاری است.

به یقین اگر در کسی چنین انگیزه ای وجود نداشته باشد، یا در این مسیر قرار نمی گیرد و یا به محض برخورد با انواع ناملایمات، توهینها و سرزنشها کنار کشیده، چه بسا ممکن است به سرکوبی انگیزة احسان و نیکوکاری در او بیانجامد.

افزون بر این، انسانهای نیکوکار در پرتو نیکیهایشان رشد معنوی پیدا می کنند، و همچون بذرهای پر ثمری هستند که به هر طرف شاخ و برگ می گسترانند و همه جا را زیر چتر خود می گیرند. قرآن مجید می فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّه کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»؛[13] «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه، یک صد دانه باشد و خدا آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر می کند. و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست.»

در این آیة شریفه تشبیه افراد انفاق کننده به دانه های پر برکت تشبیه جالب و عمیقی است. گویا قرآن می خواهد بگوید: عمل هر انسانی پرتوی از وجود او است، و هر قدر عمل گسترش یابد، وجود انسان در حقیقت توسعه یافته است.[14]

و جالب آنکه چنین احسانی در نهایت به خودِ نیکوکار بر می گردد، چنانکه قرآن کریم می فرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکمْ»؛[15] «اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می کنید.» این یک سنت همیشگی است که بازتاب نیکیها و بدیها سرانجام به خود انسان باز می گردد. هر ضربه ای که انسان می زند، بر پیکر خویشتن زده است، و هر خدمتی به دیگران می کند، در حقیقت به خود کرده است. این نکته دربارة احسان به یتیمان نیز ذکر شده است.[16] سرانجامِ احسان و نیکوکاری، نام و یادی است که برای همیشه زنده می ماند.

این همان سخن امیرمؤمنان(ع) است که می فرماید: «وَ لِسَانُ الصِّدْقِ یجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِی النَّاسِ خَیرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ [یوَرِّثهُ غیرَهُ] یرِثهُ غَیرُه؛[17] نام نیکی که خدا (در سایة نیکوکاری و محبّت) به انسان عطا می کند، از ثروتی که به هر حال، برای دیگران به ارث می گذارد، بهتر است».

 

نام نیکی گر بماند ز آدمی

به کزو ماند سرای زرنگار

 

آثار احسان

مروری بر تعالیم اسلامی نشان می دهد که خدای متعال در کنار هر تکلیفی، فواید و آثاری قرار داده است که یکی از آنها احسان و نیکوکاری به انسانهای ضعیف و ناتوان است و آثار و پیامدهای ارزنده و مثبتی را در دنیا و آخرت به دنبال دارد. شاید به خاطر آثار شگرف احسان است که قرآن کریم یکی از صفات پرهیزگاران را احسان و کمک به نیازمندان در هر حال، چه موقعی که در راحتی و وسعت هستند و چه زمانی که در پریشانی و محرومیت به سر می برند، معرفی می کند.[18] چنانکه قبلاً نیز اشاره شد، انفاق به مال و ثروت منحصر نیست؛ بلکه افراد تنگدست نیز به مقدار توانایی می توانند در راه کمک به دیگران اقدام کنند.

آثار دنیوی

آیات و روایات معصومان) و نیز مشاهدات عینی نشان می دهد که خدای سبحان، اعمال و رفتار خوب و شایسته را در همین دنیا جبران می نماید. به قول معروف:

 

تو نیکی می کن و در دجله انداز

که ایزد در بیابانت دهد باز

 

به عنوان نمونه، برای بررسی تأثیر یتیم نوازی، ده ها خاطره از حامیان ایتام را مطالعه کرده ام و نمود عینی و تأثیر شگرف چنین احسانی را مورد بررسی قرار داده ام. مرور این خاطرات که تنها به چند نمونه از آن در کتاب «همنشینان پیامبر(ص)» اشاره نموده ام، نشان می دهد که نیکی و احسان به نیازمندان - که یتیمان یکی از این گروه ها هستند - گره های کور زندگی را باز کرده، زندگی انسان را زیر و رو می کند.[19] در ماه رمضان امسال در شبکۀ استانی قم، برای خانواده های نیازمند، کمک جمع می کردند. در این برنامه یکی از خیّرین مبلغ قابل توجهی برای این خانواده ها اختصاص داد. پس از مدتی متوجه شدیم که فرزند سرطانی این خانوادۀ نیکوکار شفا یافته است. البته آثار احسان و نیکوکاری در این دنیا تعجب آور و شگفت انگیز نیست؛ چراکه این وعدۀ خدای سبحان است که می فرماید: «وَ قیلَ لِلَّذینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکمْ قالُوا خیراً لِلَّذین أَحْسَنُوا فی هذِهِ الدُّنْیا حسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخرَةِ خَیرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ»[20]؛ «(هنگامی که) به پرهیزگاران گفته می شد: پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ می گفتند: خیر (و سعادت). (آری) برای کسانی که نیکی کردند، در این دنیا نیکی است و سرای آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سرای پرهیزگاران!»

از حضرت موسی بن جعفر(ع) نقل شده است: «در بنی اسرائیل مرد صالحی، زن نیکوکاری داشت. مرد شبی در خواب دید که شخصی به او می گوید: خدا فلان مقدار عمر برای تو مقدّر شده است که نصف آن در رفاه و آسایش هستی و نصف دیگر در مضیقه و تنگدستی. هر کدام از دو نصف را می خواهی، اول انتخاب کن! مرد جواب داد: من زن خوبی دارم که شریک زندگی ام است، با او مشورت می کنم سپس به تو خبر می دهم. صبح جریان را با همسرش در میان گذاشت و از او مشورت خواست. همسرش گفت: ابتدا نصف رفاه و آسایش را برگزین، شاید خدا بر ما رحم کند و در نصف دیگر نیز نعمتش را از ما قطع نکند. شب دوم فرا رسید و بار دیگر آن شخص به خوابش آمد. مرد صالح در جواب گفت: من نصف رفاه و آسایش را اول انتخاب کردم. بعد از آن رؤیا، دنیا از هر طرف به او رو آورد. چون نعمتهای الهی نزد او فراوان و آشکار شد، همسرش به او گفت: خویشان، همسایگان و افراد محتاج را کمک کن! آن مرد به توصیة همسرش عمل نمود. نصف تعیین شده از عمر او در کمال رفاه و آسایش وکمک به دیگران گذشت، سپس از نصف هم گذشت و همچنان وضع مالی او خوب بود. برای سومین بار، همان شخص در عالم رؤیا نزد او آمده، گفت: نیکی و احسان تو باعث شد که خدا به تو پاداش مرحمت فرماید. تو تا آخر عمر در نعمت و رفاه به سر خواهی برد.»[21]

از دیگر آثار احسان و نیکوکاری عبارتند از:

1- طول عمر

یکی از آثار احسان و نیکوکاری «طول عمر» است. امام صادق(ع) فرمودند: «مَنْ یمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکثَرُ مِمَّنْ یمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ یعِیشُ بِالْإِحْسَانِ أَکثَرُ مِمَّنْ یعِیشُ بِالْأَعْمَارِ؛[22] آنهایی که به خاطر گناه می میرند، بیش از آنهایی هستند که با اجل طبیعی می میرند، و کسانی که به خاطر نیکی زنده می مانند (و طول عمر می یابند) بیش از کسانی هستند که عمر معمولی می کنند.»

2- تداوم نعمت

در بازاریابی و کسب و کار، کسانی درآمد بیش تری دارند که نیازهای جامعه را بهتر درک و پیش بینی می کنند. بر همین اساس، فروشگاه هایی که توزیع بیش تری داشته باشند، جنس بیش تری در اختیار آنان قرار می گیرد و از این مسیر سود بیش تری کسب می کنند. بررسی آیات قرآنی نیز نشان می دهد که انسان مؤمن در قبال والدین، فقرا و مستمندان، ایتام همسایگان دور و نزدیک، در راه ماندگان و... مسئولیت پذیرند و نیازمندان را نیز از آنچه خدا به آنان بخشیده است، شریک می کنند و خداوند نیز به آنان که توزیع کنندة خوبی می باشند، بیش تر می بخشد. امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «مَنْ بسَطَ یدَه بالْإِنْعَامِ حَصَّنَ نِعْمَتَهُ مِنَ الِانْصِرَام؛[23] کسی که دستش را برای بخشندگی (به دیگران) بگشاید، نعمتش (و دارایی اش) را از نابودی حفظ می کند.»

3- جلوگیری از مرگ بد

مهم تر آنکه بر اساس روایات، احسان و نیکوکاری عامل جلوگیری از مرگهای بد معرفی شده است. امام صادق(ع) می فرماید: «صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ تقِی مَصَارِعَ السَّوْءِ؛[24] کارهای نیک، (انسان را از)مرگهای بد باز می دارند.»

افزون بر این، احسان و نیکوکاری موجب آرامش روحی شده،[25] از ذلت و خواری نیکوکار جلوگیری می کند[26] و انسان را از لغزش گاه های خطرناک حفظ می نماید.[27]

آثار اخروی

بر اساس آیات قرآنی، گرچه اثرات دنیوی احسان و نیکوکاری قابل انکار نیست؛ اما آثار اخروی آن بیش تر، بهتر و ماندگارتر است[28]. برخی از آثار اخروی احسان عبارت است از:

1- محبوبیّت

احسان و نیکوکاری، باعث محبوبیت انسان نزد خدا و خلق می شود. جدای از تعابیر بسیاری که دربارة انسانهای نیکوکار در قرآن کریم آمده است، جمله زیبای: «وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنینَ»[29]؛ «و نیکی کنید! که خدا نیکوکاران را دوست می دارد. » بیانگر جایگاه و ارزش احسان و نیکوکاری در پیشگاه خدا می باشد.

2- پر منفعت ترین معامله

کسانی که از قدرت جسمی، اقتصادی و اجتماعی خود برای کمک به دیگران استفاده می کنند، در حقیقت با خدا وارد معامله می شوند. به همین خاطر، محبوب پروردگار شده، او جایگاه ویژه ای برای شان در نظر می گیرد. حضرت علی(ع) می فرماید: «عَلَیک بِالْإِحْسَانِ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ زِرَاعَةٍ وَ أَرْبَحُ بِضَاعَةٍ؛ [30] بر شما باد به احسان و نیکوکاری در حق دیگران، که آن برترین و پرمنفعت ترین کشت و زرع و سود آخرتی برای شما خواهد بود. »

پیامبر گرامی اسلام(ص) برای نشان دادن اهمیت احسان به ایتام، دو انگشت سبابه و میانی خود را نشان داد و فرمود: «أَنا وَ کافِلُ الْیتِیمِ کهَاتَینِ فِی الْجَنَّة؛[31] من و آن کسی که سرپرستی یتیمی را بپذیرد، در بهشت بسان این دو انگشت در کنار یکدیگر خواهیم بود. »

3- بهترین توشۀ آخرت

احسان به عنوان بهترین توشة آخرت معرفی شده است. قرآن کریم با تأکید بر این مطلب فرموده است: «وَ ابْتَغِ فِیما آتاک اللَّه الدَّارَ الْآخرَةَ وَ لا تنْسَ نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیک... »[32]؛ «و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهره ات را از دنیا فراموش مکن و همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است، نیکی کن!»

امام علی(ع) می فرماید: «طُوبَی لِمَنْ أَحْسَنَ إِلَی الْعِبَادِ وَ تَزَوَّدَ لِلْمَعَادِ؛[33] خوشا به حال کسی که به بندگان خدا نیکی کند و برای روز قیامت توشه بردارد.»

آداب احسان

آثار احسان و نیکوکاری پرشمار است اما برای برخورداری از این آثار، رعایت برخی از نکات ضروری است. در آموزه های اسلامی «آداب احسان و نیکوکاری» ذکر شده است؛ با مرورِ اخلاق اسلامی و آداب معاشرت به نکاتی پی می بریم که شایسته است مورد توجه مؤمنان قرار گیرد.

الف) نیّت خالص

بر اساس آیات و روایات، «اخلاص» اساس دین و شالودة محکم آن است و هیچ عملی بدون آن پذیرفته نمی شود. در اسلام افراد با اخلاص کسانی هستند که علاوه بر همراه کردن اعمال خویش با قصد قربت، انتظار و توقّع تعریف و ستایش نداشته،[34] به هیچ کس جز پروردگار امید ندارند،[35] ظاهر و باطن آنها یکی است[36] و تعریف و مذمّت مردم نزدشان مساوی است؛[37] چرا که آنان در هر کاری فقط رضای خدای متعال را در نظر می گیرند و تنها به خاطر اوعملی انجام می دهند.

در مقابل، خدا کار با اخلاص آنان را می پذیرد،[38] آن را زمینه ساز برترین موفقیتها قرار می دهد،[39] و امور دنیوی و اخروی آنان را خود به عهده می گیرد، چنانکه امام سجاد(ع) می فرماید: «... فَإِذَا فَعَلْتَ بِالإِخْلاصِ جَعَلَ لَک عَلَی نَفْسِهِ أَنْ یکفِیک أَمرَ الدُّنیا وَ الآخِرَة؛[40] زمانی که کارهایت را بااخلاص انجام دادی، خدای متعال عهده دار کارهای دنیا و آخرتت می شود.»

بنابراین، آنچه که در نظام ارزشی اسلام اهمیت دارد، کیفیت (کار با اخلاص) است و با این ملاک و معیار کارِ انسان ارزش گذاری می شود، نه کمیت و مقدار آن. قطعاً انفاق یک دانه خرمای حلال و به دور از ریا، از هزاران اطعام دیگران با مال حرام یا به قصد ریا بهتر است.[41]

احسان به نیازمندان، لطف ما به آنان نیست؛ بلکه وظیفه ای است که خدا بر عهدۀ تک تک افراد جامعۀ اسلامی گزارده است

ب) رعایت اولویتها

خدا می فرماید: «یسئَلُونَک ما ذا ینفِقُونَ قُلْ ما أَنفَقْتُمْ منْ خَیرٍ فَلِلْوالِدَینِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ»[42]؛ «از تو سؤال می کنند که چه چیز انفاق کنند؟ بگو: هر خیر و نیکی (و سرمایة سودمند مادی و معنوی) که انفاق می کنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد و هر کار خیری که انجام دهید، خدا از آن آگاه است.» و لازم نیست تظاهر کنید.

براساس این آیة شریفه، در صورتی که پدر و مادرِ شخص انفاق کننده نیازمند باشند، بر سایرین مقدّم هستند، پس از آنها، حق تقدّم با دیگر خویشاوندان است، سپس ایتام و بچّه های بی سرپرست، سپس نیازمندان و مستمندان جامعه و بالاخره مسافران در راه مانده و مانند آن، که باید مورد دستگیری باشند. این ترتیب و رعایت این اولویتها، چقدر زیبا و هماهنگ با فطرت انسانی است!

علامه طبرسی ( ذیل این آیه به نکتة مهمی اشاره می کند و آن اینکه: جدّ و جدّه و هر چه بالا روند نیز مشمول اسم والدین می باشند.[43]

اینکه انسان بتواند احسان خویش را به مستحقین واقعی برساند، و در تشخیص اولویتها دچار اشتباه نشود، نکتة مهم دیگری است که رسیدن به آن تنها با لطف الهی محقَّق می شود. اهمیت این نکته تا جایی است که امام سجاد(ع) در «دعای مکارم الاخلاق» از خدا می خواهد که او را به درست انفاق کردن هدایت کند تا احسان را در مسیر درست و صحیح به مصرف برساند: «وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایةِ لِلْبِرِّ فِیمَا أُنْفِقُ مِنْه»[44]

ج) احسان از مال حلال

گرچه در تعالیم اسلامی، احسان مورد سفارش بسیار قرار گرفته است؛ اما باید توجه داشت که احسان و کمک مالی به دیگران، زمانی باارزش است که با مال حلال پرداخت شود، در غیر این صورت نه تنها چنین حمایتی ارزشی ندارد؛ بلکه گناه آن دامن گیر انفاق کننده خواهد شد. رسول خدا(ص) در آخرین خطبه ای که ایراد کردند، فرمودند: «... مَنِ اکتَسَبَ مَالاً حَرَاماً لَمْ یقبَلِ اللَّه منْهُ صَدَقَةً وَ لاعِتْقاً وَ لاحَجّاً وَ لااعْتِمَاراً وَ کتَبَ اللَّهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِک أَوْزَاراً؛[45] هر کس مالی را از راه حرام به دست آورد، خدا هیچ گونه عمل خیری(همچون) صدقه، آزاد کردن بنده، حج و عمره از او نمی پذیرد، و به اندازة ثواب این کارهای خیر، در نامة اعمال او گناه نوشته می شود. »

د) رعایت اعتدال

در روایتی می خوانیم: جوان مستمندی بر درِ خانه پیامبر(ص) آمد. چون در خانة حضرت چیزی برای بخشش آماده نبود، جوان تقاضای پیراهن کرد، پیامبر(ص) پیراهن خود را به او داد، و همین امر سبب شد که نتواند آن روز برای نماز به مسجد برود...در این هنگام این آیه نازل شد: «وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِک وَ لا تَبْسُطْها کلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً محْسُوراً»[46]؛ «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما)! و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرو مانی!» و به پیامبر(ص) هشدار داد که این کار تکرار نشود.[47]

سؤالی در اینجا به ذهن می رسد که: آیا میانه روی در انفاق با ایثار تضادّ دارد؟! با در نظر گرفتن آیاتی که دستور به «رعایت اعتدال در انفاق» می دهد، این سؤال پیش می آید که چرا در سورة «دهر» و آیات دیگر قرآن و همچنین روایات، ستایش و مدح ایثارگرانی شده که حتی در نهایت سختی از خود می گذرند و به دیگران می دهند، این دو چگونه با هم سازگار است؟! دقت در شأن نزول آیات، و همچنین قرائن دیگر، پاسخ این سؤال را روشن می سازد و آن این است که: دستور به رعایت اعتدال در جایی است که بخشش فراوان سبب نابسامانیهای فوق العاده ای در زندگی خود انسان گردد، و یا ایثار سبب ناراحتی و فشار بر فرزندان شود و نظام خانوادگی اش را به خطر افکند، در صورتی که هیچ یک از اینها تحقّق نیابد، مسلماً ایثار بهترین راه است.[48]

ه) حفظ کرامت انسانها

در نظام اسلام، حفظ کرامت انسان و به تبع آن کرامت خانواده مورد توجه جدّی قرار گرفته است،[49] گرچه حفظ کرامت انسان، مصادیق متعددی دارد؛ اما در این مجال به چگونگی کمک به خانواده ها اشاره می شود که مناسب است مورد توجه نیکوکاران قرار گیرد.

آموزه های اسلامی نشان می دهد کمکی باارزش تر است که در آن آبرو و شخصیت افراد حفظ شود، و خواری یا سرافکندگی نیازمندان را به همراه نداشته باشد، در حالی که برخی مواقع کمک مستقیم و بی واسطه به خانواده های مستمند، و یا بخشیدن اجناس فرسوده و غیر قابل استفاده و... در حقیقت به سرمایه های معنوی و عزّت نفس آنان لطمه می زند و به همین خاطر برخی از آنان حاضرند آتش فقر و تنگدستی را تحمل کنند؛ ولی دچار تخریب منزلت و شخصیت خود نشوند.

در سیرة امامان معصوم(ع)، به خصوص حضرت علی(ع) مراجعة شبانه و ناشناس به منازل نیازمندان و یتیمان، و برآورده کردن نیاز مالی و خوراکی آنان پرشمار است. در سیرۀ امام سجاد(ع) نیز می خوانیم که با استفاده از تاریکی شب و در حالی که صورتش را پوشانده بود، به خانواده های مستمند کمک می کرد.[50] و حتی پسرعمویی داشت که شبانه به او کمک می کرد؛ اما او امام(ع) را نمی شناخت و از اینکه دیگران به او کمک می کنند؛ اما امام از او دستگیری نمی کند، ناراحت بود، و امام را نفرین می کرد. امام(ع) نیز گفته های او را می شنید؛ اما هرگز خود را به او معرفی نکرد. زمانی که امام به شهادت رسید و کمکهای شبانه قطع شد، او متوجه موضوع شد.[51]

این نکته نشانگر اهمّیت فوق العادة آبروی مؤمن از دیدگاه اسلام است. هرگز اسلام اجازه نمی دهد که به خاطر کمک و احسان، عزت و آبروی مسلمانی لکه دار و قلبش جریحه دار گردد. قرآن مجید می فرماید: «قَوْلٌ مَعْروُفٌ وَ مغْفِرَةٌ خیرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یتْبَعُهَا أَذًی وَ اللَّهُ غَنِی حَلِیمٌ»[52]؛ «گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان) و عفو (و گذشت از خشونتهای آنها)، از بخششی که آزار به دنبال داشته باشد، بهتر است، و خداوند بی نیاز و بردبار است.»

طبق این آیة شریفه، هرگاه جواب منفی دادن به فقیر، همراه با ادب و احترام باشد، بهتر از پاسخ مثبتی است که همراه با آزار و اذیت باشد.

و چه زیباست انفاقهایی که همراه با ادب و احترام باشد. و چه زیباتر، انفاقی که کمک کننده از اینکه توان بیش تری نداشته، عذرخواهی می کند! و این حالت روحانی عالی در سیرة ائمّة معصومین(ع) فراوان به چشم می خورد.[53]

و) احسان در حدّ توان

هرگاه سخن از نیکوکار به میان می آید، انسانهای ثروتمند به ذهن تبادر می کند، در حالی که هر کس به میزان توانایی خود می تواند نام خود را به عنوان نیکوکار ثبت کند. پیامبر گرامی اسلام(ص) مسلمانان را برای یکی از جنگهای صدر اسلام آماده کرده بود و آنها آذوقه تهیه می کردند. هر کس به میزان توانایی خود کمک می کرد. حتّی یکی از مسلمانان چهار هزار مَن خرما به پیامبر(ص) تقدیم کرد. «ابوعقیل انصاری» که یکی از مسلمانان فقیر مدینه بود، علاقمند به مشارکت در این بسیج مالی و شرکت در این همیاری عمومی بود؛ ولی تمامی درآمد روزانة او تنها به میزان حداقل معاش خانوادۀ خودش بود. به ناچار تصمیم گرفت، شبها نیز کار کند و درآمد آن را به عنوان کمک به پیامبر(ص) تقدیم نماید. وی شبها از بیرون مدینه آب آشامیدنی می آورد و به مردم می فروخت. حاصل و درآمد این کار شبانه و تلاش خستگی ناپذیر او تنها به اندازة تهیه یک مَن خرمای نامرغوب شد که آن را خالصانه به پیامبر اکرم(ص) تقدیم کرد و عرضه داشت: یا رسول اللّه! این هم کمک من برای سربازان اسلام. جمعیت منافق حاضر در آنجا، شروع به تمسخر این مسلمان مخلص کردند که: «عجب خرمایی! اگر سربازها آن را بخورند، حتماً پیروز می شوند. ابوعقیل! این همه خرما را چطور آوردی؟»

پیامبر اکرم(ص) از این سخنان و رفتار منافقان ناراحت شد و خطاب به ابوعقیل انصاری فرمود: «ابوعقیل! جلو بیا و خرماهایت را روی این تلّ خرما بریز تا باعث برکت آنها شود. » در این هنگام آیة 79 سورة توبه در شأن ابوعقیل و در مذمّت منافقان نازل شد: «الَّذینَ یلْمزُونَ الْمطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذینَ لا یجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ»؛ «آنهایی که از مؤمنان مطیع در صدقاتشان عیبجویی می کنند، و کسانی را که (برای انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچیز) توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می نمایند، خدا آنها را مسخره می کند (و کیفر استهزاکنندگان را به آنها می دهد) و برای آنها عذاب دردناکی است!»

گفتنی است که احسان در طول سال و عدم اکتفا به انفاق موسمی،[54] انفاق از بهترین چیزها،[55] به اندازه بر طرف کردن نیاز دیگران،[56] سعی در خدمت رسانی،[57] عدم افراط و تفریط در نیکوکاری[58] و احسان به کسی که به انسان بدی کرده، از دیگر مواردی است که باید در احسان و نیکوکاری مورد توجه قرار گیرد. رسول خدا(ص) می فرماید: «أَلَا أُخْبِرُکمْ بِخَیرِ خَلَائِقِ الدُّنیا وَ الْآخرَةِ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَک وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَک وَ الْإِحْسَانُ إِلَی مَنْ أَسَاءَ إِلَیک وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَک؛[59] آیا شما را خبر ندهم به بهترین شیوه های دنیا و آخرت؟ گذشت از هر که به تو ستم کرده، پیوست با هر که از تو بریده، احسان به هر که به تو بدی کرده و بخشش به هر کس که از تو دریغ داشته است. »

عواقب ترک احسان و نیکوکاری

قرآن کریم در سورة «ماعون» با بازگویی اثرات شوم انکار معاد در اعمال منکران می فرماید: «أَرَأَیتَ الَّذی یکذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِک الَّذی یدُعُّ الْیتیمَ وَ لا یحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکینِ»[60]؛ «آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می کند دیدی؟ او همان کسی است که یتیم را با خشونت می راند، و (دیگران را) به اطعام مسکین تشویق نمی کند.»

در سورة «الحاقه» نیز پس از توصیف شرایط برخی از جهنمیان، علت آن را این گونه بیان می فرماید: «إِنَّهُ کانَ لا یؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظیمِ وَ لا یحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکینِ»[61]؛ «چراکه او هرگز به خدای بزرگ ایمان نمی آورد، و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمی نمود.»

بر اساس این آیات شریفه یکی از اثرات انکار معاد و عدم ایمان، نه تنها عدم احسان؛ بلکه عدم تشویق دیگران به اطعام مساکین است، پس اولاً احسان و نیکوکاری و رسیدگی به فقرا بر اغنیا لازم است. چنانکه امیرمؤمنان(ع) در وصیتی به امام حسن(ع) می فرماید: «... وَ أُوصِیکمْ بِمَحَبَّتِنَا وَ الْإِحْسَانِ إِلَی شِیعَتِنَا فَمَنْ لَمْ یفْعَلْ فَلَیسَ مِنَّا؛[62] وصیت می کنم شما را به محبت و دوستی ما و احسان و نیکی به شیعیان ما، پس (بدانید) کسی که این گونه عمل نکند، از شیعیان و پیروان ما نیست.»

و ثانیا ممکن است انسان شخصاً توانایی بر اطعام نداشته باشد؛ اما بیش تر افراد توانایی ترغیب و تشویق دیگران را دارند. به تعبیر دیگر، کسانی که از دارایی و امکانات برای احسان و نیکوکاری برخوردار نیستند، باید از اعتبار، آبرو و امکانات محدود خویش برای کمک به نیازمندان استفاده کنند.

قرآن کریم در سورة «آل عمران» به کسانی که به احسان و فضل خدا ثروتمند شده ولی بخل می ورزند، هشدار می دهد که: گمان نکنید این عمل به سودتان است؛ بلکه بدانید مأموران دوزخ در قیامت تمام ثروت اندوخته تان را به صورت حلقه های آتش بر گردنتان می آویزند و می گویند: «این ثروت شماست که آن را در دنیا اندوخته بودید!»[63]

در آیة دیگر نیز می فرماید: «وَ الَّذینَ یکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا ینْفِقُونَها فی سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ»[64]؛ و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می سازند، و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده!»

گرچه به برکت انقلاب اسلامی ایران، سنّت احسان و نیکوکاری در کشورمان روبه گسترش است؛ اما فاصلة طبقاتی و تفاوت میان ثروتمندان و فقرای جامعه نگران کننده است. امام باقر(ع) فرمود: «یأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمانٌ عضُوضٌ یعضُّ کلُّ امْرِئٍ عَلَی مَا فِی یدَیهِ وَ ینْسَی الْفَضْلَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بینَکمْ... »[65]؛ زمانی سخت بر مردم خواهد آمد که هر کس بر آنچه در اختیار دارد، دندان فرو می برد، و احسان به یکدیگر را فراموش می کنند، در صورتی که خدا فرموده است: « احسان به یکدیگر را فراموش نکنید!.»

«محمد بن عجلان» می گوید: خدمت امام صادق(ع) بودم که مردی آمد و سلام کرد. حضرت از او پرسید: حال برادرانت چطور بود؟ او حال آنان را بسیار خوب توصیف نمود. امام(ع) فرمود: آیا ثروتمندان، فقرا را عیادت می کنند؟ عرض کرد: خیلی کم. فرمود: دیدار و احوالپرسی ثروتمندان از فقرا چگونه است؟ عرض کرد: اندک. فرمود: دستگیری توانگران از بینوایان چگونه است؟ عرض کرد: شما اخلاق و صفاتی را ذکر می کنید که در میان مردم ما کمیاب است، حضرت فرمود: چگونه اینان خود را شیعه می دانند (در حالی که نسبت برادری میان پولداران با فقراء وجود ندارد)؟».[66]

امام صادق(ع) می فرماید: «أَیما مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَیئاً ممَّا یحتَاجُ إِلَیهِ وَ هوَ یقدِرُ علَیهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَیرِهِ أَقامَهُ اللَّه یوْمَ الْقِیامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَینَاهُ مَغْلُولَةً یدَاهُ إِلَی عُنُقِهِ فَیقَالُ هَذَا الْخائِنُ الَّذِی خانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ یؤْمَرُ بِهِ إِلَی النارِ؛[67] «هر مؤمنی که بتواند نیاز مؤمن دیگر را رفع کند - خواه ازخودش و خواه از دیگری و با وساطت - و چنین نکند، خدا در روز قیامت او را با چهرة سیاه و چشمان برگشته و دستهای به گردن آویخته بر می انگیزد و گفته می شود: این است آن خائنی که به خدا و رسول خدا خیانت کرده است؛ آنگاه فرمان می رسد تا او را در آتش افکنند.»

آسیب شناسی احسان

در آموزه های دینی برخی مسائل به عنوان موانع احسان مطرح شده است تا مردمان با شناخت و دوری از آنها بتوانند به مقام نیکوکار واقعی دست یابند. از جملة این موانع می توان به «تفاخر و تکبر»[68] اشاره کرد؛ خصلت و ویژگی ای که موجب رانده شدن ابلیس از درگاه ایزد منّان شد و بسیاری از انسانها نیز به خاطر چنین خصلتی از راه هدایت دور و دچار گمراهی شدند. امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «وَ إِیاک وَ الْإِعْجَابَ بنَفْسِک وَ الثقَةَ بمَا یعْجِبُک مِنْهَا وَ حُبَ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِک مِنْ أَوْثقِ فرَصِ الشیطَانِ فی نفْسِهِ لِیمحَقَ مَا یکونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِین؛[69] مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی! و به خوبیهای خود اطمینان کنی، و ستایش را دوست داشته باشی، که اینها همه از بهترین فرصتهای شیطان برای هجوم آوردن به توست، و کردار نیک نیکوکاران را نابود می سازد.»

آسیبهای دیگر که می تواند احسان و نیکوکاری را نابود سازد، عبارتند از:

1- منت و آزار: قرآن کریم با یادآوری این نکته که شرط قبولی انفاق در راه خدا، پرهیز از منّت و آزار است، می فرماید: «الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذی لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ»[70]؛ «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، سپس به دنبال انفاقی که کرده اند، منّت نمی گذارند و آزاری نمی رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسی دارند، و نه غمگین می شوند.»

بر این اساس، در صورتی انفاق در راه خدا مورد قبول خدای متعال قرار می گیرد که به دنبال آن منّت و چیزی که موجب آزار و رنجش نیازمندان است، نباشد. لازم است به این واقعیت توجه داشته باشیم که معمولاً محرومان جامعه به جهت ضعف اقتصادی از حسّاسیت عاطفی بیش تری برخوردارند و چه بسا کم ترین اشاره دربارة کمکهای گذشته و حال، سنگین ترین ضربه ها را به شخصیت و شئون خانوادگی آنها وارد سازد، که گاه به هیچ صورت قابل جبران نیست.[71] بنابراین، کسانی که کمکهای مالی، هزینة ادامة تحصیل، ازدواج و جهیزیه، و... را به نیازمندان یادآوری می کنند، پاداش خود را ضایع کرده، بهره و ثوابی از کار خود به دست نخواهند آورد. اهمیت این نکته به حدی است که امام زین العابدین(ع) می فرماید: «وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یدِی الْخَیرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَن؛[72] و خیر و نیکی را به دست من برای تمام مردم جاری ساز و آن را با آلوده شدن به منت نابود مکن!»

2- بزرگ نشمردن کارهای نیک: یکی از آموزه های دینی این است که همواره کارهای نیک خود را کوچک و ناچیز بدانیم. امام سجاد(ع) در «دعای مکارم الاخلاق» از خدا می خواهد: «وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیرِ وَ إِنْ کثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فعْلِی؛ (خدایا! به من توفیق بده) احسان و نیکی در گفتار و کردارم را کم و کوچک شمرم، اگر چه بسیار باشد. » و امام صادق(ع) می فرماید: «رَأَیتُ الْمَعْرُوفَ لَا یصْلُحُ إِلَّا بِثَلَاثِ خِصَالٍ تَصْغِیرِهِ وَ تَسْتِیرِهِ وَ تَعْجِیلِهِ فَإِنَّک إِذَا صَغَّرْتَهُ عَظَّمْتَهُ عنْدَ مَنْ تَصْنَعُهُ إِلَیهِ وَ إِذَا ستَّرْتَهُ تمَّمْتَهُ وَ إِذَا عَجَّلْتَهُ هَنَّأْتَهُ وَ إِنْ کانَ غَیرُ ذَلِک سَخَّفْتَهُ وَ نَکدْتَهُ؛[73] احسان و کار نیک را جز به سه خصلت آراسته و درست ندیدم: کوچک دانستن آن، پنهان انجام دادنش، و شتاب در تحقّقش. هنگامی که آن را کوچک دانستی، نزد کسی که به او احسان کرده ای آن را بزرگ و عظیم نموده ای، و چون پنهانش داشتی، کار خود را کامل و تمام کرده ای، و وقتی در انجامش شتاب ورزیدی، آن را گوارا نموده ای و اگر غیر از این باشد، آن را نابود و ناگوار کرده ای.»

3- عدم بخشش اموال بی ارزش: بعضی از مردم عادت دارند از اموال بی ارزش و غیر قابلی استفاده ای که به دردشان نمی خورد، احسان و بخشش کنند. این گونه بخششها علاوه بر آنکه سود چندانی به حال نیازمندان ندارد، نوعی اهانت و تحقیر نسبت به آنها است و مانع تربیت معنوی و پرورش روح انسانی نیز می شود. به همین خاطر قرآن کریم صریحاً مردم را از این کار نهی کرده و یادآور می شود شما خودتان حاضر نیستید این گونه اموال را بپذیرید، مگر از روی کراهت و ناچاری، پس چرا دربارۀ برادران مسلمان و از آن بالاتر، خدایی که در راه او انفاق می کنید و همه چیز شما از او است، راضی به این کار می شوید؟[74]

در حقیقت، آیه به این نکتۀ لطیف اشاره می کند که یک طرف انفاق در راه خدا، مؤمنان نیازمندند و طرف دیگرش خدا و با این حال، اگر اموال پست و بی ارزش برای احسان انتخاب شود، از یک سو تحقیری نسبت به نیازمندان است که شاید علی رغم تهیدستی، از نظر ایمان و انسانیت مقام بلندی داشته باشند و روحشان آزرده شود و از سوی دیگر نسبت به مقام پروردگار بی ادبی محسوب می گردد.

پس اولاً باید توجه داشته باشیم که احسان به نیازمندان، لطف ما به آنان نیست؛ بلکه وظیفه ای است که خدا بر عهد ۀ تک تک افراد جامعۀ اسلامی گزارده است. ثانیاَ قبل از آنکه دیگران به کمک ما نیازمند باشند، ما نیازمند احسان هستیم تا بتوانیم از ثمرات آن بهره مند شویم و ثالثاً گرچه با تلاش مسئولان، روزی به عنوان «احسان و نیکوکاری» اعلام شده است و مناسب است آحاد جامعه به شکلی نام خود را در این کار پسندیده به ثبت برسانند؛ اما فراموش نکنیم که احسان و نیکوکاری زمان بردار نیست و لازم است این فرمان الهی در تمام سال مورد توجه قرار گیرد.

پی نوشت ها

[1] نحل/ 90.

[2] بقره/ 177.

[3] عیون الحکم و المواعظ، علی بن محمد لیثی واسطی، تصحیح حسین حسنی بیرجندی، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1376 ش، ص 494.

[4] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1378ش، ص 383.

[5] ذاریات /19.

[6] معارج/ 25- 24.

[7] الخصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1403ق، ج 1، ص 103.

[8] الامالی، شیخ طوسی، انتشارات دارالثقافه، قم، 1414ق، ص 644.

[9] قصص/ 77- 78.

[10] الکافی، محمدبن یعقوب کلینی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، 1365 ش، ج 4، ص 60.

[11] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، انتشارات شریف رضی، قم، چاپ دوم، 1364 ش، ص148. 

[12] انعام/160.

[13] بقره/ 261.

[14] تفسیر نمونه، ، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، 1374ش، ج 2، ص 313.

[15] اسراء /7.

[16] رسول خدا(ص) در خطبه ای به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، می فرماید: «... وَ تحَنَّنُوا عَلَی أَیتَامِ النَّاسِ یتحَنَّنْ علَی أَیتَامِکمْ؛ به یتیمان مردم محبّت کنید تا بر یتیمان شما محبّت ورزند.» الأمالی، شیخ صدوق، انتشارات کتابخانه اسلامیه، چاپ چهارم، 1362 ش، ص94؛ الاقبال الاعمال، سید علی بن موسی بن طاووس، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1367ش، ص2).

[17] نهج البلاغه، تدوین سید محمد حسین موسوی(شریف رضی)، ترجمه محمد دشتی، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع)، بوستان کتاب، قم، خطبه 23.

[18] آل عمران/ 134.

[19] همنشینان پیامبر(ص)، محمد مهدی فجری، انتشارات مهر امیرالمؤمنین(ع)، قم، چاپ چهارم، 1392 ش.

[20] نحل/ 30.

[21] قصص الأنبیاء)، قطب الدین راوندی، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، مشهد، 1409ق، ص182- 183؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق، ج 93، ص 162. 

[22] الأمالی، شیخ طوسی، ص 305.

[23] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 379.

[24] الأمالی، شیخ صدوق، ص 254.

[25] بقره/ 262.

[26] یونس/ 26.

[27] الکافی، ج 4، ص 29.

[28] نحل/ 30.

[29] بقره/ 195.

[30] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، تحقیق: مصطفی درایتی و حسین درایتی، دفـتر تـبلیغات اسلامی، قم، 1378 ش، ص 383.

[31] روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، سید محمود آلوسی، تحقیق علی عبدالباری عطیه، اول، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1415 ق، ج 1، ص 308؛ الدر المـنثور فی تفسیر المأثور، جلال الدین سیوطی، کتابخانه آیت الله مـرعشی نـجفی، قم، 1404ق، ج 2، ص 158؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج35، ص 117.

[32] قصص/ 77.

[33] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 149.

[34] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش، ج 1، ص 409.

[35] عیون الحکم و المواعظ، علی بن محمد لیثی واسطی، تصحیح حسین حسینی بیرجندی، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1376 ش، ص 65.

[36] نهج البلاغه، سید محمد حسین موسوی(سید رضی)، ترجمه محمد دشتی، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمومنین، بوستان کتاب، قم، نامه26.

[37] بحارالأنوار، ج 70، ص 294.

[38] مکارم الأخلاق، حسن بن فضل طبرسی، انتشارات شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412ق، ص 453.

[39] بحارالأنوار، ج 68، ص 184.

[40] الخصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1403 ق، ج2، ص566.

[41] مثالهای زیبای قرآن، ناصر مکارم شیرازی، انتشارات امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ج 1، ص 113.

[42] بقره/ 215.

[43] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش، ج 2، ص 548.

[44] صحیفه سجادیه، منسوب به امام سجاد(ع)، دعای مکارم الاخلاق.

[45] ثواب الأعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، انتشارات شریف رضی، قم، چاپ سوم، 1364 ش، ص 283.

[46] اسراء / 29.

[47] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، . ج 6، ص635؛ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول، 1374 ش، ج 12، ص 91.

[48] برگرفته از تفسیر نمونه، ج 12، ص 98.

[49] اسراء / 70.

[50] تحلیلی از زندگانی امام سجاد(ع)، باقر شریف قرشی، ترجمه محمدرضا عطایی، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1372ش، ج 1، ص 133.

[51] همان.

[52] بقره / 263.

[53] سوگندهای پر بار قرآن، ناصر مکارم شیرازی، گردآوری و تحقیق: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ دوم، 1386ش، ص 417.

[54] در زیارت جامعۀ کبیره در توصیف معصومان(ع) می خوانیم: «وَ عَادَتُکمُ الْإِحْسَانُ؛ احسان جزء عادت (و سیرۀ دایمی) شماست». بر این اساس پیروان آن بزرگواران نیز احسان و نیکی خود را در طول زندگی ادامه می دهند و منتظر برپایی مراسمی خاص نمی نشینند.

[55] آل عمران /92.

[56] امام سجاد(ع) می فرماید: «حَقُّ السَّائِلِ إِعْطَاوهُ عَلَی قَدْرِ حَاجَتِهِ؛ حق نیازمند آن است که به مقدار نیازش به او ببخشی ( و نیازش را برطرف سازی). » من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413ق، ج 2، ص 625

[57] امام کاظم(ع): «أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی مُوسَی(ع) أَنَّ مِنْ عِبَادِی مَنْ یتَقَرَّبُ إِلَی بِالْحَسَنَةِ، فَأُحَکمُهُ فی الْجنَّةِ، فَقَالَ موسی: یا رَبِّ، وَ مَا تِلْک الْحَسَنَةُ؟ قَالَ: یمْشِی مَعَ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فِی قَضَاءِ حَاجَتِهِ، قُضِیتْ أَوْ لَمْ تُقْض؛ خدای بزرگ به موسی(ع) چنین وحی فرستاد: برخی از بندگان من با حسنه به من تقرّب می جویند، و من در بهشت به آنان فرمانروایی می دهم. موسی عرض کرد: پروردگار من! این حسنه چیست؟ خدا فرمود: با برادر دینی خود برای برآوردن نیاز او به راه می افتد، خواه این نیاز برآورده شود، یا نشود. » الکافی، شیخ کلینی، ج 2، ص 196.

[58] اسراء /29.

[59] الکافی، شیخ کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ش، ج 2، ص 107.

[60] ماعون/ 1تا 3.

[61] الحاقه/ 33 تا 34.

[62] دعائم الإسلام، نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دارالمعارف، مصر، چاپ دوم، 1385 ق، ج 2، ص 350.

[63] آل عمران / 180.

[64] توبه /34.

[65] کافی، ج 5، ص 310.

[66] کافی، ج 2، ص 173.

[67] المحاسن، احمد بن خالد برقی، دارالکتب الإسلامیه، قم، 1371 ق، ج1، ص100.

[68] نساء / 36.

[69] نهج البلاغه، نامه 53.

[70] بقره/ 262.

[71] مقدمه ای بر خدمات اجتماعی اسلام، محمدی زاهدی اصل، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، چاپ دوم، 1387ش، ص52.

[72] صحیفه سجادیه، دعای 20.

[73] الکافی، ج 4، ص 30.

[74] بقره /267.

نظر شما