موضوع : پژوهش | مقاله

نهضت جنگل و میرزا کوچک خان جنگلی

 

نهضت جنگل و میرزا کوچک خان جنگلی

میرزا یونس ملقّب به میرزا کوچک خان جنگلی در سال ۱۲۵۷ هجری شمسی در شهر رشت چشم به جهان گشود. چون پدر یونس میرزا بزرگ نام داشت، یونس از کودکی به میرزا کوچک و سپس به نام کوچک خان یا کوچک جنگلی شهرت یافت. در اینجا به شروع نهضت و مبارزه و قیام میرزا کوچک خان جنگلی اشاره می شود.

میرزا کوچک خان جنگلی در دوران کودکی و جوانی در صالح آباد رشت و مدرسه جامع و مدرسه محمودیه تهران صرف و نحو و مقدمات علوم دینی را فرا گرفت. اما حوادث کشور، مسیر افکارش را تغییر داد و به صف مجاهدان مشروطیت پیوست.

در دوران پادشاهی مظفرالدین شاه که پادشاهی مریض و ناتوان بود و زمام امور کشور را به دست عین الدوله صدر اعظم خویش سپرده بود، ظلم و ستم صدر اعظم و دیگر درباریان و وقوع چند حادثه به گسترش نارضایتی عمومی کمک کرد. میرزا کوچک خان در رشت عده ای از روحانیون را با خود همراه کرد و گروه «مجمع روحانیون» را تشکیل داد و تدریجاً آنها را مسلح کرد.

مقارن تحصن علما در سفارت عثمانی، او نیز در شه بندی رشت متحصن شد و به دنبال قتل آقا بالا خان سردار افخم در واقعه مشروطیت به مجاهدین پیوست و در فتح قزوین شرکت کرد و هنگامی که هجوم به تهران لازم آمد مجدداً کوچک خان به ماموریت جنگی اعزام و با اردوی خود از کرج تا تهران و در تهران تا تحصن محمدعلی شاه به سفارت روس منتهای دلیری نشان داد وی در جنگ سه روز مجاهدین با قوای استبداد مامور جبهه قزاقخانه بود.

میرزا کوچک خان در شورش شاهسَوَن ها همراه یفرم خان و سردار اسعد به کمک ستارخان شتافت ولی به علت مریضی به تهران برگشت و با طغیان ترکمن ها که به تحریک شاه مخلوع روی داده بود داوطلب جنگ شد و به گمش تپه رفت.

در یکی از جنگ ها گلوله خورد و به بادکوبه و تفلیس برده شد و پس از چند ماه مداوا و معالجه به گیلان بازگشت. برگشتنش مقارن ختم غائله محمد علی شاه در گمش تپه بود. از آنجا که به علت فعالیت های آزادی خواهانه اش به امر قونسول تزاری از حق اقامت در موطن محروم شده بود، به تهران آمده و بر ضد تجاوزات و بیدادگری های روسیه تزاری به فعالیت پرداخت.

اقدامات میرزا کوچک خان

رهبری هیأت اتحاد اسلام

هم زمان با اوج گیری نهضت مشروطه در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال ۱۲۸۹ش، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و مدتی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری شد.

در سال ۱۲۹۴ش، به جای «مجلس اتّحاد» «هیأت اتّحاد اسلام» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل شد. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند و میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود را خدمت به اسلام و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت.

پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیۀ فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد.

هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیتۀ اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به ۲۷ نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال ۱۲۹۶ش، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «نهضت جنگل» و «حزب جنگل» نیز نامیده شده است.

فعالیت های نهضت جنگل

در فروردین ۱۲۹۷، فداییان نهضت جنگل، پس از چند درگیری با نیروهای انگلیسی مواضع مهم راه رشت – منجیل را در اختیار خود گرفتند. در خرداد ۱۲۹۷، نیروی «کلنل پیچراخوف» افسر روسی که قصد بازگشت از ایران را داشت با «ژنرال دانسترویل» انگلیسی که او نیز می خواست از طریق انزلی به بادکوبه برود هم پیمان شدند و نیروهای روسی در منجیل با فداییان «کمیتۀ اتحاد اسلام» به نبرد پرداختند، در حالی که زره پوش ها و هواپیماهای انگلیس هم برای کمک به او به حرکت درآمده بودند.

«پیچراخوف» راه منجیل تا رشت و انزلی را گشود و پس از گشوده شدن این راه، نیروهای انگلیسی در دو طرف راه مستقر شدند. در این میان نیروی «کمیتۀ اتحاد اسلام» رشت را تصرف کرد، امّا پس از ده روز نیروهای انگلیسی به کمک زره پوش ها و هواپیماها رشت را تسخیر کردند.

در ۲۷ مرداد ۱۲۹۷، میان نمایندگان کمیتۀ اتحاد اسلام با نمایندگان انگلیس در رشت قراردادی امضا شد. امضای این قرارداد چنان اختلاف نظر پدید آورد که میرزا کوچک خان به ناچار انحلال کمیتۀ اتحاد اسلام را اعلام داشت و کمیته انقلابی گیلان را تشکیل داد. شماری از سران کمیته اتحاد اسلام کناره گیری کردند و شماری از افراد در کمیتۀ انقلابی گیلان عضویت یافتند.

واکنش حکومت و انگلستان

برای از بین بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله در بهمن ۱۲۹۷، به وسیلۀ سید محمد تدین، پیام صلحی برای کوچک خان فرستاد و از او خواست که نیروی مسلح خود را در اختیار دولت قرار دهد اما میرزا نپذیرفت.

وثوق الدوله در ۱۸ اسفند ۱۲۹۷، تیمور تاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد و در خرداد ۱۲۹۸، کلنل «استاروسلسکی» فرماندۀ نیروی قزاق با اختیارات تام، مأمور سرکوب نهضت گیلان شد. در عملیات تسخیر رشت توپخانه و هواپیماهای نظامی انگلیس هم شرکت داشتند.

پیش از حملۀ «کلنل تکاچینکف» از تهران نامۀ تأمین برای میرزا نوشتند، ولی میرزا نپذیرفت و پس از درگیری های فراوان عده ای از سران نهضت از جمله دکتر حشمت که پزشک بود و به واسطۀ خدمات پزشکی محبوبیت زیادی در لاهیجان کسب کرده بود و در آن جا یک گروه چند صد نفری به نام «نظام ملی» گرد آورده بود، تسلیم نیروی دولتی در رشت شد.

نیروهای دولتی تصمیم گرفتند، او را به واسطۀ نزدیک بودن به میرزا آزاد کرده تا او میرزا را ترغیب به تسلیم کند و اگر موفق شد یا نشد خود را پس از ده روز معرفی نماید، امّا دکتر حشمت، پس از بازگشت به لاهیجان دچار تردید شد و چون بازگشت او به تأخیر افتاد، یک گردان مأمور دستگیری او شد. او با گردان دولتی درگیر و شماری از افراد «نظام ملی» کشته شدند و دکتر حشمت دستگیر و در دادگاه نظامی در ۴ اردیبهشت ۱۲۹۸، محکوم به اعدام شد.

نهضت جنگل و رهبران انقلاب اکتبر روسیه

جنگلی ها در دوران تزارها قیام خود را آغاز و به مخالفت با آنان پرداختند، امّا در آغاز پیروزی انقلاب اکتبر، روابط جنگلی ها با روس ها حسنه شد. پس از چندی روس ها سیاست خود را تغییر و از حمایت نهضت جنگل دست کشیدند.

در ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ش، ارتش سرخ تحت عنوان سرکوبی به اصطلاح ضدّ انقلابیون وارد بنادر انزلی و غازیان شد. برای نهضت جنگل که حضور نیروهای بیگانه در خاک کشور قابل تحمل نبود و حضور آنان را به زیان استقلال ایران می دید، اسماعیل آقا جنگلی خواهرزادۀ میرزا را به عنوان نماینده به دیدار فرماندۀ ارتش سرخ فرستاد.

وی قبل از هر سخنی سراغ میرزا را گرفت و تمایل شدید خود را برای دیدار با او اعلام کرد. بنابراین میرزا در رأس هیأتی به انزلی رفت و در آن جا با فرمانده ارتش سرخ دیدار و مذاکره کرد و نسبت به چند موضوع توافق کلی حاصل شد.

درگذشت میرزا کوچک خان

میرزا کوچک خان پس از حدود هفت سال مبارزه و جنگ و گریز با تعداد اندکی از یاران خود برای جمع آوری قوا به طرف خلخال حرکت کرد که در برف و بوران اسیر گشت و جان خود را از دست داد. با درگذشت وی در روز دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۰۰ش نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.

جسد کوچک خان در گیلوان با مراقبت احترام آمیز آقا سید نصرالله گیلوانی به خاک سپرده شد. در گیلوان جسد کوچک خان به دست افراد سالار شجاع برادر سردار مقتدر طالشی افتاد. یکی از آنان سر وی را جدا کرد که به نشانه پایان روزگار او به تهران منتقل و به سردار سپه(رضاخان) ارائه شد. در نهایت سرش در گورستان حسن آباد تهران در نقطه نامعلومی دفن شد که بعداً از جانب یاران جنگلی محل دفن شناسایی شد.

چند سال پس از این واقعه که گورستان حسن آباد شبانه زیر و رو می شد تا مؤسسات آتش نشانی در آنجا مستقر شود، سر کوچک خان به وسیله آزادیخواهان که در لباس کارگران شب درآمده بودند ربوده شد و به وسیله میرزاخان سیگاری به رشت انتقال یافت و در اختیار کربلایی کاس آقا (حسام) معروف به خیاط که از وفاداران به آزادی بود، قرار گرفت که در جلسه ای شبانه مورد شناسایی و تأیید یاران جنگلی حاضر قرار گرفت.

سپس در ایوان مرقد سلیمان داراب به امانت سپرده شد. به سال ۱۳۲۱ش جسد کوچک خان بنا به وصیتی که کرده بود با اجازه مجتهدان زمان از گیلوان به رشت انتقال یافت و بر زیر تپه ای مقابل بقعه سلیمان داراب به خاک سپرده شد. بعداً بر آن بارگاهی ساخته شد.

نظر شما