فراموشی نخبگان فرهنگی قم: مرثیهای بر فقدان استاد حسین نوروزیان
خبر درگذشت استاد حسین نوروزیان، هنرمند برجستهی موسیقی قم، بسیاری از فعالان حوزهی قمشناسی را غافلگیر کرد. چهرهای که تا پیش از انتشار خبر فقدانش، برای بخش قابل توجهی از آنان ناشناخته مانده بود. شرح تواناییها و فضایل استاد نوروزیان، از تسلط بر هنرهایی چون نقاشی، خوشنویسی، نوازندگی نی، آهنگسازی و خوانندگی گرفته تا همکاری با تئاتر و تربیت نسلهای هنری، سوالی اساسی را مطرح میکند: چرا چنین چهرهی تاثیرگذار و گرانقدری تا پیش از این، در محافل و مجالس فرهنگی قم به شایستگی معرفی نشده بود و تنها در میان معدودی از همنسلانش شناخته شده بود؟ مردی که به گواه آشنایان، سرشار از عشق و سخاوت به هنر، مصداق تواضع و فروتنی و مدافع سرسخت موسیقی بود و نقشی بیبدیل در اعتلای هنر این دیار ایفا کرد.
این فراموشی تاسفبار نخبگان فرهنگی قم، پرسشهای مهمی را پیش روی ما قرار میدهد. چرا در جلسات مربوط به قم، که متاسفانه گاه به تکرار مکررات و عدم پذیرش آرای مخالف منجر میشود، یادی از این بزرگان نمیشود و تنها با خبر فقدانشان، نامشان بر سر زبانها میافتد؟ چرا طرحهایی چون ایجاد فهرستگان قم به عنوان مبنایی برای تدوین دانشنامهی قمشناسی، با بیاعتنایی برخی از متولیان خودخوان این حوزه روبرو میشود؟ همین تنگنظریها و بیتوجهیهاست که باعث دوری بسیاری از صاحبنظران از این گونه جلسات میشود؛ جلساتی که میتوانست گامی موثر در جهت ارتقای فرهنگ عامه و تاریخ اجتماعی قم باشد.
میترسم این نوشته نیز به چشم نیاید و چرخهی انحصارگرایی و رفتارهای غیرحرفهای همچنان ادامه یابد. اما امیدوارم نام و یاد بزرگانی چون استاد نوروزیان، فراتر از حافظهی تاریخی افراد زنده بماند و تجلیل از ایشان تنها به اخبار مرگشان محدود نشود.
مهیار موسوی
متن زیر دلنوشته آقای دکتر احمد عزتیپرور در رثای استاد حسین نوروزیان است:
💢 به یاد استاد حسین نوروزیان
بزرگ بود
از اهالی امروز بود
و با تمامِ افقهای باز، نسبت داشت.
و دستهاش، هوای صافِ سخاوت را ورق زد
و مهربانی را به سمتِ ما کوچاند.
به شکلِ خلوتِ خود بود.
و رفت تا لبِ هیچ،
و هیچ فکر نکرد
که ما میانِ پریشانی تلفظِ درها،
چقدر تنها ماندیم.
حسن نوروزیان بزرگ و هنرمند به آسمان کوچید.
گویی از صحبتِ ما نیک به تنگ آمده بود
بار بر بست و به گَردش نرسیدیم و برفت.
فضای هنر و موسیقی قم، بیاو چگونه از طراوتِ ترنمِ نغمههای نابِ آوای عشق و ارزش و رفاقتِ هنری بهره خواهد بُرد؟
هنرجویانِ قم از پنجاه سال پیش تا امروز، ریزۀ خوارِ خوانِ خوبیهای او بودند.
کیست که زخمه به دست گرفت و از شادی و شور نوایِ دشتِ محبت نواخت، بیآن که نسیمِ ناب عنایتِ حسین نوروزیان بر او نوزیده باشد؟
اکنون، فرزندِ هنر، در قم یتیم ماند. آن دُرّ یتیم، به دریای دلدادگی پیوست.
از ساحل زندگی، به او که از دریا آمده بود و به دریا پیوست، دست تکان میدهیم و یاد و نامش را زمزمهی لحظههای بیاو بودن میسازیم.
دریغا که این گوهر قیمتی، در سینهی خاک خواهد خفت. اشک مجال نمیدهد.
احمد عزتیپرور
۱۴۰۳/۰۹/۰۱
نظر شما