موضوع : پژوهش | مقاله

معرفی طرح جامع«مطالعات امنیت اجتماعی»

مجله  پژوهشگران  خرداد و تیر 1386 - شماره 12 و 13 

نویسنده : محمد علی مینایی1
48
واژة امنیت، پیشینه ای طولانی به قدمت تاریخ بشردارد. به حکایت تاریخ، نیاز به امنیت و ضرورت احساس ایمنی، حتی قبل از ظهور جوامع انسانی نیز دغدغة اصلی انسان ها بوده است؛ تا آنجا که خداوند در قرآن از امنیت به عنوان یکی از نعمت های خود یاد می کند. این نعمت، ازجمله نعمت هایی است که بستر بهره گیری از سایر نعم الهی قرار می گیرند؛ به این معنا که اگر امنیت نباشد، بقیة نعمت ها مانند رفاه، ثروت، علم و ... نیز نمی توانند تأثیر و کاربرد داشته باشند . امنیت از زمره نعمت هایی است که خداوند با اعطای آن بر نوع بشر منت گذاشته است؛ چنان که در سورة «قریش» (آیات4-3) می فرماید: «مردم باید رب این بیت را عبادت کنند؛ زیرا او آنها را نعمت رفاه و نعمت امنیت داده است»2 .

خداوند به صالحان وعده می دهد به زودی جامعه ای برایشان فراهم کند که به تمام معنی صالح باشد و از خصوصیات این جامعة صالح، تبدیل خوف به امنیت است.

این گونه تأکید بر امنیت در منابع دینی، حاکی از درجة اهمیتی است که امنیت برای آدمیان دارد.

مفهوم اصطلاحی امنیت، تحولات، تعبیرات و ابعاد آن
مفهوم اصطلاحی و رایج این واژه در نیم قرن گذشته، فقدان خطرهایی بوده که حکومت را تهدید کرده و بیشتر جنبة نظامی داشته است. لکن در سال های اخیر، امنیت در معنای عام تری به کار رفته است؛ تا آنجا که امروزه، تعریفی که صرفاً جنبة مقابله مسلحانه امنیت را دربرگیرد، از دیدگاه متفکران علوم اجتماعی و سیاسی مردود شمرده می شود. بنا به اعتقاد این صاحبنظران، برای درک صحیح و تحقق کامل امنیت، تکیه بر جنبة سخت افزاری آن به هیچ وجه کافی نیست و ضرورت دارد ملاحظات مربوط به جنبه های نرم افزاری نیز در کانون محاسبات امنیتی قرار گیرد. از این رو، امروزه امنیت، کلیة زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را نیز دربر می گیرد. در دهه های اخیر، در اندیشة مکتب کپنهاگ3، امنیت با جهت گیری هویت اجتماعی و تهدیداتی که هویت یک ملت یا گروه های اجتماعی را در معرض تغییر و دگرگونی قرار می دهد، مطرح شده است.

امنیت ملی و نسبت آن با امنیت اجتماعی
امنیت ملی از موضوعاتی است که به دلیل چند بعدی بودن، می تواند در حوزه های متنوعی از علوم (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دفاعی و ... ) قرار گیرد و درحقیقت یک موضوع میان رشته ای است. امنیت ملی را می توان احساس آرامش ناشی از اعتماد به توانایی برای حفظ ارزش ها و اهداف حیاتی کشور دربرابر تهدیدات بالقوه و بالفعل داخلی و خارجی دانست.

موضوعاتی که به امنیت ملی مربوط می شوند در مرزهای یک کشور و در ارتباط مستقیم با پیشینة فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، سابقة تمدنی، تعلقات معنوی و منافع مادی و غیرمادی همان کشورهستند. به عبارت دیگر، هویت ملی و ارزش های مرتبط با آن، وجه ممیزة بحث امنیت ملی با مباحثی چون امنیت فردی، امنیت منطقه ای و امنیت بین المللی است. با این تفاصیل، مشخص می شودکه ارزش ها و تهدیدات متناظر با آنها نیز برای هر کشور منحصربه فرد است.

برخی از صاحبنظران معتقدند که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط نظام دو قطبی حاکم بر جهان و متعاقب آن، اعمال سیاست نظم نوین جهانی، دوره ای خاص از امنیت ملی با رویکردها و ویژگی های جدید پدیدآمده که تا حدود زیادی با آنچه در قبل بوده، متفاوت است.

طرفداران این نظریه معتقدندکه در این دوره، با رشد سریع ارتباطات و اطلاعات و نزدیک شدن هرچه بیشتر ملت ها به یکدیگر و بروز پدیدة جهانی شدن، همة مسائل، ازجمله امنیت، با یکدیگر مرتبط شده اند. به عبارت دیگر، در چنین جهانی، امنیت یک کشور مساوی است با امنیت همة کشورها و برعکس؛ یعنی مفهوم امنیت، مفهومی متقابل، مساوی و یکسان برای تمامی دولت ملت ها است. بروز مسائل و معضلات مشترک جهانی از قبیل تهدیدات زیست محیطی، معضل مواد مخدر، فقر و ...، ظهور پدیده هایی چون اقتصاد جهانی، سیاست جهانی و امنیت جهانی به جای اقتصاد ملی، سیاست ملی و امنیت ملی، قرائنی برای اهمیت این نظریه به شمار می روند. بدین ترتیب، موضوعاتی چون امنیت منطقه ای و به خصوص امنیت بین المللی نسبت به امنیت ملی کشورها در اولویت قرار می گیرند؛ به این معنی که در دنیای جدید، افزایش امنیت یک کشور به افزایش امنیت دیگر کشورها بستگی دارد و مفهوم امنیت بین المللی به همان اندازة امنیت ملی (و یا حتی بیشتر) اهمیت دارد. این دیدگاه را بسیاری از محققان داخلی و خارجی مطرح می کنند؛ اما دربارة حدود و ابعاد آن تردیدهای جدی وجود دارد. پذیرش کورکورانة مقولة جهانی شدن، هضم هویت و امنیت ملی را به دنبال خواهد داشت و این موضوع که عده ای تأکید دارند امنیت جهانی را به عنوان گفتمان غالب امنیتی مطرح کنند، گاه ناشی از دیدگاه های سلطه گرانه آنها است درحالی که رویکردهای دیگری همچون امنیت اجتماعی می تواند قابلیت های بیشتری برای کشورهای درحال توسعه داشته باشد.

معناوتعریف امنیت اجتماعی4 (دیدگاه نظری)
امنیت اجتماعی عبارت است از توانمندی گروه های مختلف اجتماعی برای شناسایی5، حفظ6 و ارتقای7 هویت و ارزش های بنیادین خود، در چهارچوب قانون اساسی.

برای روشن شدن معنای برخی مفاهیم مندرج در تعریف فوق، توجه به موارد زیر ضروری است:

1. مفهوم Societal Security، حدود دو دهه است که در علوم اجتماعی و مطالعات راهبردی ظهور کرده است. واژة Societal که در این پروژه به «اجتماعی» ترجمه شده، معطوف به ارزش های دیرپا و حیاتی گروه های اجتماعی است. براین اساس، گروهی امنیت و سامان مناسب دارندکه هویت خود را درمعرض مخاطره نبیند.

2. یکی از عوامل بنیادین در ظهور و فراگیرشدن مفهوم امنیت اجتماعی، گسترش ادبیات و نظریه های پست مدرن در علوم انسانی، به ویژه در مطالعات اجتماعی بود. قصد این مقال، توصیف و تلخیص پست مدرنیسم نیست؛ اما ناگزیر از ذکر این نکته هستیم که این نگرش سبب شد خرده گفتمان های پنهان و محذوف، مجال ابراز8 یابند و گفتمان ها و روایت های کلان، رسمی، سنتی و فرازمانی و جهان شمول به عنوان مظهر سلطه معرفی شوند. در چنین فضایی، شناسایی و احراز و ابراز هویت، به برنامه اصلی گروه ها (متشکل از افراد) تبدیل شد.

3. احراز و ارتقای هویت مورد نظر در امنیت اجتماعی تا آنجا مجاز و پذیرفتنی9است که منافع ملی و ارزش های بنیادین تصریح شده در قانون اساسی در آن لحاظ شود؛ از این رو، حد و مرز امنیت اجتماعی، قانون اساسی است.

4. مرکز ثقل ادبیات و متونی که طی دو دهة اخیر در زمینهSocietal Security تولید شده، این است که مفهوم مذکور معطوف به احراز و ابراز هویت و ارزش های اجتماعی گروه ها است. توصیة نویسندگان و محققان این حوزه این است که امنیت ملی هنگامی مخدوش می شود که ارزش های گروه ها درمعرض مخاطرة عمدی (مانند توهین به هویت یک گروه) یا قهری (مانند مهاجرت به کلان شهرها و نابودی فرهنگ های محلی) قرار گیرد.

5. در این پژوهش، برای رعایت ملاحظات بومی و نیز به منظور فهم معنا و خاستگاه مفهوم امنیت اجتماعی، ضمن مرور متون اصلی، ملاحظات بومی لحاظ شده است. بر این اساس، هدف از طرح و توسعة امنیت اجتماعی، تمهید و تحکیم امنیت ملی پایدار است. چنین وضعیتی، هنگامی می تواند ظاهر شود که گروه های اجتماعی تشکیل دهندة جامعه در شناسایی، حفظ و ارتقای ارزش های بنیادین خود (در چهارچوب قانون اساسی) دچار زحمت نشوند.

ریشه های ظهور و شیوه های بروز امنیت اجتماعی
مفهوم امنیت اجتماعی را به مفهوم فنی واژه، اولین بار اندیشمندانی چونباری بوزان10، ال ویور11 و لمیتر12، تحت عنوان مکتب کپنهاگ مطرح کردند. انگیزه طرح این عبارت، امواج تهدید آمیزی بود که «هویت گروه ها» را درمعرض خطر قرار داده بودند. بدین معنا که از یک سو با رشد فناوری های نوین و مجتمع های صنعتی، هویت بعضی گروه ها و جوامع در هویت های مسلط هضم می شد (مانند غیراقتصادی بودن آموزش فرهنگ و زبان اوکراینی در روسیه و درنتیجه نابود شدن آن یا پرهزینه بودن آموزش و پژوهش به زبان کردی در ترکیه) و از سوی دیگر، با گسترش مهاجرت از کشورهای فقیر و جهان سوم به کشورهای صنعتی و پیشرفته، نوعی آشفتگی و آنومی در تمایزهای هویتی پدیدارمی شد (مانند اقامت و اشتغال سیاهپوستان افریقایی تبار در فرانسه یا قاچاق کارگران به کشورهای اسکاندیناوی). بوزان و ویور و بعضی دیگر از محققان اروپایی در سال 1993، با تعریف Societal Security به عنوان «دستور کاری جدید برای امنیت در اروپا» پیشگامان مبحثی در مطالعات راهبردی شدند که امروزه به موضوعی جذاب و مناقشه انگیز بدل شده است.

اولین ابهام و پرسشی که در برخورد با عبارت امنیت اجتماعی (Societal Security) رخ نمود، این بود که تفاوت این عبارت با مفاهیم مشابهی چون تأمین اجتماعی (Social Security )، امنیت عمومی(Public Security) و امنیت جمعی (Collective Security) و یا نسبت آن با عبارت آشنا و متعارفی چون National Security (امنیت ملی) چیست؟

برای رفع این ابهام، لازم است مفاهیم هم خانوادة Societal Securityتوضیح داده شود تا معنا، مرجع و مؤلفه های آن آشکار شود.

گفتنی است طرح مفهوم Societal به عنوان مبحثی امنیتی (Security) حاکی از اهمیت زیاد آن مفهوم است. امنیتی دیدن (Securitization) یک مفهوم یا وضعیت (Situation)، از اعتبار و اهمیت بسیار زیاد آن حکایت می کند. موضوع عادی معمولاً هنگامی امنیتی دیده می شود که یک یا چند مؤلفه از ارزش های اساسی13 درمعرض تهدید یا آسیب پذیری قرار گرفته باشد. از این رو از آنجاکه موضوع Societal Security، ارزش های اساسی (که معمولاً عبارت اند از انسجام اجتماعی، تمامیت ارضی و حاکمیت سیاسی) را به مخاطره می اندازد و با آن ارزش ها سروکار دارد، از اهمیتی فراگیر و مداوم حکایت می کند.

بر این اساس،Societal Security ، (فعلاً به معنای «امنیت اجتماعی») مفهومی حد فاصل میان امنیت فردی و امنیت ملی است. امنیت فردی (Individual Security)، پاسخ به این پرسش دنبال می شود که «رهایی انسان از دغدغه و مخاطره و توانمندی او برای بهره برداری از زمینه های خطر و فرصت ها چگونه میسر است و حیات و بالندگی فرد یا انسان را چه چیزی و چگونه تهدید می کند.» ذیل مبحث امنیت فردی، مسائلی چون نیازهای جسمی و بدنی (ازجمله گرسنگی) یا زمینه های رشد فردی (مانند آموزش) مطرح می شود و موضوع و مرجع آن، فرد به معنای انتزاعی و منفرد واژه است بی آنکه فرد در چهارچوب14 یا در عضویت15 گروه یا ملت خاصی باشد.

در امنیت ملی، برخلاف امنیت فردی، به بافت و ساخت موضوع کلا نی به نام ملت دولت16توجه می شود و تمرکز اصلی روی این پرسش است که «امنیت یک ملت (که حکومت نمایندة رسمی آن به شمار می رود) دربرابر چه چیزی ( آسیب پذیری داخلی یا تهدید خارجی یا هر دو ) و چگونه ( نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی )به مخاطره می افتد.» در شناخت جامع از امنیت ملی معمولاً هم به وجه سلبی امنیت ملی ( یعنی رهایی از دغدغه و وابستگی غیرقابل اطمینان) و هم به وجه ایجابی آن (یعنی توانمندسازی دولت و نیروهای ملی جهت بهره برداری از فرصت ها و منابع موجود و تحقق اهداف) توجه می شود.

همان گونه که دیده شد، مرجع امنیت فردی، شخص17ومرجع امنیت ملی،

ملت دولت است؛ اما امروزه به نظر می رسدکه بسیاری از فرایندها و معادلات را مرجعی دیگر که با افراد و دولت ها هم مرتبط است، شکل می دهند. مرجع تکوین و تثبیت این فرایند ها و معادلات، جامعه و «گروه های اجتماعی» است که پویش جمعی آنهابه اندازه ای مؤثر، ظریف و همه جانبه است که هم حیات فرد و هم بقای دولت را تحت تأثیر خود قرار می دهد. جامعه نه مانند فرد به مایحتاج فیزیولوژیک (جسمی) محدود می شود و نه مانند دولت به برآورد و تخمین تهدیدهای کلان معطوف است. جامعه و گروه های اجتماعی، در اندیشة صیانت و بالنده سازی هویت جمعی اعضای گروه هستند. از این رو، در امنیت اجتماعی (Societal Security) با سه مفهوم مرکزی توانمندی18،گروه19و هویت20 روبه رو هستیم.

بنابراین، در مبحثSocietal Security (امنیت اجتماعی)، بر توانمندی گروه های مختلف برای حفظ هویت یا ارزش های دیرپا در چهارچوب منافع و آرمان های ملی تأکید می شود. مقصود این است که اولاً مرجع امنیت اجتماعی، گروه اجتماعی مانند گروه زنان، جوانان، اقلیت های مذهبی و دینی و ...هستند. ثانیاً مفهوم مرکزی و مرکز ثقل حیات گروهی، «هویت» یا «مایی»21 آن است یعنی گروه ها به وجه تمایز «خود»22از «دیگری»23بسیار حساس اند و نمی خواهند منفعل و ادغام شوند؛ ثالثاً گروه های اجتماعی، تعصب و تلاش برای تکریم رسوم و توسعة آن را تا مرز منافع ملی و نه فراتر از آن و یا برخلاف آن ادامه می دهند. براین اساس، گروه های اجتماعی در تنظیم حرکت ها و تعاملات دسته جمعی خود، به تلاش های انتحاری24اقدام نمی کنند بلکه با قبول چهارچوب تصریح شده در قانون اساسی، به شناسایی و دفع تهدیدات از یکسو و بالنده سازی لایه های اجتماعی برای صیانت و تقویت هویت خود از سوی دیگر می پردازند. بدیهی است که کل جامعه نیز به عنوان یک گروه بزرگ که هویت گروهی دارد، مشمول این تعریف قرار می گیرد.

بیان مسئله : امنیت اجتماعی در ایران
امنیت اجتماعی، در سال های اخیر، در سطح ملی و بین المللی، مورد توجه جدی تری قرار گرفته است. این مسئله برای جامعة ایرانی نیز اهمیت ویژه ای دارد. این ضرورت ها را می توان در چهار بعد جداگانه اما مرتبط به یکدیگر به شرح زیر، بررسی کرد:

1. گذاری بودن25جامعة ایران،

2. تهدیدات فرامرزی،

3. فقدان دانش بومی شده در حوزة امنیت اجتماعی،

4. اهمیت یافتن ابعاد نرم امنیت بر ابعاد سخت آن.

همچنین در تعریفی که در طرح پیشنهادی (پروپوزال ) «طرح جامع مطالعات امنیت اجتماعی»26 آمده، امنیت اجتماعی چنین تعریف شده است:

«امنیت اجتماعی عبارت است از توانایی جامعه برای حفظ هویت، منافع و ویژگی های اساسی خود در برابر شرایط متحول و تهدیدات و نیز توانایی ارتقای وضعیت اجتماعی به سمت ارزش ها و آرمان های جامعه.»

بنابراین باید گفت مقولة «امنیت اجتماعی»، موضوعی نیست که بتوان با روش های سلیقه ای و موردی و رهیافت های سنتی با آن برخورد کرد؛ بلکه به دلیل پیچیدگی فوق العادة آن، نیازمند مطالعات گستردة بومی در بعد مفهوم سازی و شاخص سازی و سپس سنجش های مستمر میدانی برای ارزیابی وضعیت موجود با شاخص ها و مقایسه با گذشته و وضعیت مطلوب است. بدیهی است که دیدگاه های نظری صرف برای تعریف مسائل اجتماعی در کشورهای درحال توسعه کارآیی ندارند و به ویژه مباحث امنیتی و اجتماعی باید متناسب با وضعیت این کشورها باز تعریف شوند.

البته باید توجه داشت که حتی شاخص های تعیین شده در امنیت اجتماعی نیز شاخص هایی نسبی و به شدت سیال اند و به طورمستمر باید ارزیابی و تجدیدنظر شوند.

مهم ترین دلیل این امر، ناهمخوانی نظریة امنیت اجتماعی در جامعة غربی با شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعة ایرانی است؛ هرچندکه مفهوم امنیت اجتماعی در ادبیات علمی جامعة غربی نیز عمر چندانی ندارد و غالباً مفهوم امنیت اجتماعی را مترادف هویت اجتماعی دانسته اند.

مشکل دیگر آن است که در ادبیات علمی ایران، به مسئلة نظریه پردازی امنیت اجتماعی توجه نشده است و در اغلب تحقیقات اجتماعی، امنیت اجتماعی را محدود به «امنیت عمومی»27و «ثبات اجتماعی»28دانسته یا مفهوم امنیت اجتماعی را به امنیت گروه های اجتماعی نظیر خانواده تقلیل داده اند.

مسئلة دیگر، به این مشکل برمی گردد که مفهوم امنیت اجتماعی و حتی مفهوم امنیت ملی که مبنای تجربی بیشتری دارد، تا کنون در ایران، به طور کمی ارزیابی نشده و معرف ها و شاخص های آن شناسایی نشده اند.

ضرورت دیگر اینکه در حوزة تحقیقات امنیتی داخل کشور، تاکنون مطالعه ای برای تعیین شدت امنیت وضد امنیت پیشنهاد نشده است، به طوری که بتوان اهمیت مجموعه مؤلفه ها و رخداد های ضدامنیتی را در هر محدودة زمانی به دست آورد و مقاطع زمانی را با یکدیگر مقایسه کرد.

در همین راستا، گروه پژوهشی مطالعات امنیت اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تلاش کرده است به سهم خود، دانش نظری و عملی امنیت اجتماعی را بسط دهد تا بتواند موضوع امنیت اجتماعی را در جایگاه مناسب خود در ایران قرار دهد و از این طریق، به کاهش برخی معضلات و مسائل ناشی از تهدیدات و آسیب های امنیت اجتماعی کمک کند؛ و به همین منظور، «طرح جامع مطالعات امنیت اجتماعی» را پیشنهاد کرده است.

اسناداصلی این طرح عبارت اند از:

سند چشم انداز 20 سالة کشور؛

سیاست های مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام در ابعاد امنیتی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی؛

سیاست های مصوب برنامة پنج سالة چهارم کشور؛

قانون برنامة پنج سالة چهارم کشور با محوریت مادة 119.

ضرورت تدوین واجرای «طرح جامع مطالعات امنیت اجتماعی» به تأیید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری رسید و پس از اجرای فاز صفر طرح، نتایج حاصل به سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور منعکس شد و سازمان مزبور، ضمن تصویب طرح، با درج آن در زمرة طرح های پژوهشی ملی موافقت کرد.

اهداف طرح
هدف اصلی «طرح جامع مطالعات امنیت اجتماعی» ، «بسط دانش نظری و تجربی دربارة امنیت اجتماعی در ایران در راستای کمک به سیاست سازی برای کاهش تهدیدهای مرتبط با امنیت اجتماعی است».

اهداف فرعی طرح عبارت اند از:

تبیین مبانی نظری امنیت اجتماعی،

توصیف وضعیت امنیت اجتماعی در ایران،

شناسایی عوامل مؤثر بر امنیت اجتماعی در ایران،

ارائة راهبرد جهت تدوین سیاست های مؤثر در ارتقای امنیت اجتماعی در ایران،

مراحل اجرایی پژوهش
برای انجام این طرح ملی، سه فاز تحقیقاتی طراحی و در هر فاز، مجموعه ای از طرح ها و فعالیت های پژوهشی مشخص شده است. هر یک از این فازها، به طور جداگانه برنامه و طرح پیشنهادی دارند.

فاز اول : بررسی نظری و روش شناختی امنیت اجتماعی

مبانی نظری امنیت اجتماعی،

مطالعه تطبیقی امنیت اجتماعی در جهان،

ترجمة متون برگزیده درباب امنیت اجتماعی،

روش شناسی پژوهش در امنیت اجتماعی،

بررسی امنیت و امنیت اجتماعی از منظر دینی،

ایجاد بانک اطلاعات و کتابخانة تخصصی منابع مرتبط با امنیت اجتماعی،

ایجاد پایگاه اطلاع رسانی (Website)،

مسئله یابی و شناسایی مهم ترین موضوعات و مسائل پژوهشی درباب

امنیت اجتماعی در ایران،

برگزاری نشست های تخصصی دربارة مباحث نظری و روشی امنیت

اجتماع.

فاز دوم : بررسی وضعیت امنیت اجتماعی در ایران

چنانچه عنوان شد، فاز دوم طرح، پس از تدوین نتایج فاز اول طرح آغاز خواهد شد و لذا در این زمان نمی توان عناوین و روش تحقیق لازم را به دقت برشمرد. به همین دلیل، تنها فهرست این طرح ها به قرار زیر ارائه می شود:

تحلیل ثانویه و فراتحلیل پژوهش های موجود،

شاخص سازی امنیت اجتماعی،

ارائة طرح پیشنهادی (پروپوزال) طرح جمع آوری نظام مند و مستمر داده های

موجود وتهیه شدة نهادهای ذی ربط (وزارت کشور، قوةقضاییه، نیروی انتظامی و...) دربارة امنیت اجتماعی در ایران وتجزیه و تحلیل و استنتاج آنها به گونه ای که نقشة امنیت اجتماعی و نقاط بحرانی آن به صورت ادواری قابل استخراج و تولید باشد و تصمیم سازی مسئولان را در این زمینه قاعده مند کند.

بحران شناسی امنیت اجتماعی در ایران در دوران معاصر؛

موردپژوهی بحران های مربوط به امنیت اجتماعی در ایران؛

مصاحبه متمرکز و گروهی و مصاحبه های هدایت شده درباره امنیت اجتماعی

و عوامل مؤثر برآن در ایران بانخبگان، صاحبنظران و دست اندرکاران مقوله امنیت اجتماعی و جمع بندی نتایج با استفاده از روش دلفی؛

ارائه طرح پیشنهادی (پروپوزال) طرح ملی پیمایش امنیت اجتماعی؛

تحقیقات مجزا و در سطح میانی دربارة وضعیت امنیت اجتماعی در ایران

امروز.

بخش اصلی اهداف طرح حاضر، با اجرای تحقیقات مشخص دربارة ابعاد گوناگون امنیت اجتماعی در ایران، محقق خواهد شد.

فاز سوم : سیاست سازی

آنچه راکه درباب سیاست سازی مطرح است، پس از اجرای تحقیقات در مرحلة دوم طرح، می توان شروع کرد؛ اما دراینجا می توان موارد کلی زیر را بیان کرد:

طرح گسترش و ساماندهی نظام آموزشی و پژوهشی تخصصی دربارة امنیت اجتماعی و تلاش برای نظریه پردازی در این باب،

تشکیل دبیرخانة طرح ملی پیمایش به منظور رصد (Monitoring) دائمی امنیت اجتماعی در ایران،

تشکیل دبیرخانة دائمی همایش علمی امنیت اجتماعی،

ارائة مدل سیاستگذاری برای تحقق مادة 119 برنامة چهارم توسعه و شرح وظایف دستگاه های اجرایی دربارة امنیت اجتماعی.

پی نوشت ها
1. مدیر گروه مطالعات امنیت اجتماعی و مجری طرح جامع مطالعات امنیت اجتماعی.

2.«فَلْیَعْبُدو رَبَّ هذَا الْبَیْتِ، الِّذی اَطْعَمْهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوفٍ».

3. مکتب کپنهاگ، یکی از فعال ترین جریان های فکری در معرفی و توسیع امنیت

اجتماعی و جزو اولین رهیافت هایی است که در راستای پایه گذاری جایگاهی

مستقل برای مطالعات امنیتی تلاش کرده است.

4. Societal Security

5. recognition

6.Protection

7.promotion

8.expression

9.Resonable

10. Barry Buzan

11.Ole Weaver

12.Lemaiter

13.Vital Values

14.Context

15.Membership

16.Nation - State

17.Person

18.Capability

19.Group

20.Identity

21.we - ness

22.Self

23.Other

24.Self - deconstruction

25.Transitory

26.گروه مطالعات امنیت اجتماعی، مهر 85

27.Public Security

28.Social Stability

نظر شما