موضوع : پژوهش | مقاله

تبلیغات به شیوه هالیوود


چکیده:

پیوند بین سیاست با هنر و رسانه‌هایی که مدعی بی‌طرفی‌اند، از واقعیات نه چندان غیرقابل درک جهان غرب است. کمپانی‌های رسانه‌ای و فیلم‌سازی برای نبردهای تجاوزکارانه دول غربی به ویژه ‌آمریکا، آتش تهیه اطلاعاتی و تبلیغی می‌ریزند و زمینه را برای پیروزی‌های نظامی فراهم می‌کنند. هالیوود از جمله‌ی مهم‌ترین کمپانی‌هاست که پیوندی وثیق با قدرت دولتمردان آمریکا دارد و از آخرین محصولات هالیوود در این راستا می‌تواند از فیلم «دی.سی.11/9: لحظه‌ی بحران» نام برد.


در عصری که «آرنولد شوارتزنگر» هنرپیشه، پیوند میان دنیای فیلم و سیاست را در هیکل تنومند خود مجسم کرده، رسانه‌های سرگرم‌کننده یک بار دیگر قدرت نفوذشان را در آن چه می‌اندیشیم، به نمایش گذاشتند.
اگر به این موضوع توجه کنیم که همه شبکه‌های تلویزیونی در برنامه‌های مرتبط با دومین سالگرد 11 سپتامبر، حقیقت حوادث را کم‌رنگ کرده‌اند، دیگر نمی‌توانیم بگوییم که توجه شدیدمان به یک فیلم تلویزیونی در همین زمان کاملاً تصادفی است. در پشت پرده ساخت فیلمی تحت عنوان «دی.سی.11/9: لحظه بحران» داستانی نهفته است؛ فیلمی که جذاب ساخته شده و به طرز موزیانه‌ای القاءکننده درامی است که اوضاح و احوال روز هفتم سپتامبر، برای پخش آن انتخاب می‌شود و توسط شبکه متعلق به شرکت «ویاکام» به نمایش درمی‌آید؛ شرکتی که «ام.تی.وی» کانال کمدی «وی.اچ ـ 1»، «نایکلودون» و چندین کانال دیگر را اداره می‌کند.
ویاکام علاوه بر ستارگانی چون «مادونا»، «راگ راتز» و حتی «لنی ریفن استال» آخرین ستاره برتر در را نیز به ما معرفی می‌کند: «جورج دبلیو بوش»، رئیس جمهور. فیلمی که توسط «کارل رو»، ماکیاولی خانه‌زاد رئیس جمهور، تولید شده است و در ساخت آن از «لیونل چت وایند»، متملق جمهوری‌خواه و نویسنده نمایشنامه و تولیدکننده فیلم، کمک گرفته شده است.
در این فیلم «استارترک» «استاترک»، کمدینی که به خاطر نقشش به «راه» مشهور است، بازی می‌کند و از کانادا حمایت مالی شده است، در کانادا این فیلم حماسی طرفدار آمریکا بدین خاطر ساخته شده که از پرداخت دستمزد به اتحادیه اجتناب شود.
این فیلم مبتنی بر فیلم «جی.اف.کی» [جان اف کندی] الیور استون می‌باشد. همان طور که جست و خیز برای ترور وی سراسر فیلم را دربرمی‌گیرد و با دراماتیک کردن فیلم، واقعیت‌های رسمی مربوط به مرگ رئیس‌جمهور به چالش کشیده می‌شد، در این فیلم تلویزیونی نیز برخی از همان تکنیک‌ها برای افسانه‌ای کردن زندگی رئیس‌جمهوری که در کاخ سفید حی و حاضر است، استفاده می‌شود.
«جی.اف.کی»، به خاطر تحریف تاریخ به وسیله هالیوود، تقبیح شده است. آیا (فیلم) «جی.دبلیو.بی» [جورج دبلیو بوش] هم با همان سرزنش مواجه خواهد شد؟ نباید چنین بپنداریم.
اگر می‌خواهید بخندید ـ همان طور که خیلی‌ها اگر با فریب‌ها و تناقضاتی که رئیس‌جمهور پس از 11 سپتامبر نشان داد، مواجه شوند، چنین خواهند کرد ـ اما این موضوع را دست‌کم نگیرید که چگونه یک فیلم داستانی خوش‌ساخت می‌تواند یک روایت حمایت‌کننده از بوش را در مغز ما شکل ‌دهد و «فروکند»، و خیالات، تصاویر و ایده‌هایی را در ما به وجود آورد که بر تمایلات سیاسی‌مان اثر می‌گذارد.
زیاد هیجان‌زده نشوید اگر بگوییم که این فیلم مواد خام تبلیغات انتخاباتی است که در پیش روی داریم. اخیراً عناصر حزب جمهوری‌خواه، درصدد توسعه قرار و مدار نیویورکی خود هستند و می‌خواهند واقعه‌ای را در همان نقطه انفجار قبلی به وجود آورند، تا بتوانند از 11 سپتامبر بهره‌برداری بیشتری بکنند. این همان «داستان پشت پرده» است.

اف. سی.سی و ویاکام
آنها درست قبل از جنگ و در طول آن، مشغول اعمال نفوذ در تصمیم‌گیرندگان پخش تلویزیونی فدرال در «اف.سی.سی» بودند، تا قواعد جدیدی را برای ایجاد هرج‌ومرج بیشتر در صنعت تلویزیون از تصویب بگذرانند و به بزرگ‌نمایی بوش بیشتر دامن بزنند.
«جف چستر» درانتقاد از این صنعت [تلویزیون] می‌نویسد: «آنها این روزها در حاشیه بولوار هالیوود و خیابان پنسیلوانیا پرسه می‌زنند، همان‌های که حملات تروریستی را تبدیل به راهکارهای تکراری برای طرح‌های توسعه‌طلبانه غول‌های رسانه‌ای کرده‌اند. ما پرچم را تکان می‌دهیم و آنها مقررات را نادیده می‌گیرند».
صنعت رسانه‌ای برای نادیده گرفتن مقررات، مجبور است که کمی هم پرچم بجنباند. «آن.سی.مالکرن» از «نور» در اواخر ماه مه سال 2003 گزارش داد: «قدرتمندترین رسانه‌های ملی طی چهار سال گذشته، بالغ بر 68 میلیون دلار را جهت اعمال نفوذ در قانونگذاری و دفاتر فدرال هزینه کرده‌اند. آنها علاوه بر آن، 4/13 میلیون دلار پول را نیز از سال 1997 در بخش‌های سیاسی تقسیم کردند، تا بتوانند با رهبران کنگره به بازی گلف بروند و ملاقات‌های مکرر خصوصی با قانونگذاران داشته باشند». یک بررسی که توسط گروه «همبستگی عمومی» صورت گرفت، نشان داد که طی هشت سال آژانس «اف.سی.سی» برای تصویب قراردادی که در نظر داشت، 8/2 میلیون دلار برای سفرها و برگزاری‌ مهمانی‌ها (برای اعضای کنگره) هزینه کرده است، بالاخره به خاطر فشار کنگره، «اف.سی.سی» اعلام کرد که از این روش دست می‌کشد. این آژانس تحت کنترل شدید «میکائیل پاول» فرزند کالین پاول، وزیر خارجه، قرار داشته و وی به عنوان رئیس، آن را کاملاً همسو (با جمهوری‌خواهان) نگه می‌دارد.
«اف.سی.سی» در روز 11 سپتامبر، تنها آژانس غیردفاعی و اطلاعاتی در واشنگتن بود که درهایش بر روی فعالیت‌های بازرگانی و تبلیغاتی باز بود. پاول به عنوان یک حامی بازار آزاد، در اعطای آگهی‌های تجاری به رسانه‌ها، هرچقدر که آنها می‌خواستند آمادگی داشت.
در یک اقتصاد دچار کسادی، آنها از طریق فروش آگهی‌های تبلیغاتی و پوشش دادن صحنه‌های جنگ به خاطر دریافت پول، بدجوری می‌خواستند که حالت بی‌نظمی بر رسانه‌ها حاکم شود.
«مل کارمازین» رئیس »«ویاکام»، به طرز زننده‌ای از «اف.سی.سی» هفت بار دیدن کرده و شخصاً ایجاد تغییرات جدی در مقررات حاکم بر رسانه‌ها را تقاضا نمود. او علیه مقررات موجود در مقابل کنگره شهادت داد و استحکام بیشتر رسانه‌ها را «پیچیدگی» نامید و آن را مورد انتقا شدید قرار داد. او گفت که رسانه‌ها درک درستی از مسائل ندارند.
دیگرانی چون «راجر اسمیت»، که اعلام کردند این رنگ به رنگ شدن‌ها «فقط به خاطر پول است»، با مخالفت مواجه می‌شوند. او زمانی نوشت: مرا ببخش مل، اما اگر «اف.سی.سی» که تحت نفوذ بوش و پاول قرار دارند، با این مقامات همنوایی بیشتری را نشان دهند، در این صورت مفهوم مهم رقابت در پوشش رسانه‌ای ناپدید خواهد شد».
در هالیوود این «واقعاً خونسردی» است اگر ژست‌ لیبرال بگیریم، در شرایطی که محافظه‌کاران بر بخش بازرگانی حاکم هستند. «میکائیل پاسنر» متذکر می‌شود: «رابرت تامپسون» از دانشکده ارتباطات «نیوهوز» دانشگاه «سایراکوز» می‌گوید، در قلب هالیوود یک تناقض سیاسی نهفته است. او می‌گوید: «از یک طرف بسیاری از مردم با توجه به سابقه، آموزش و انتخاب شخصی خود، موافق این هستند که فیلم و مجموعه‌های تلویزیونی تا حدودی تمایل به چپ دارند. از طرف دیگر، این رسانه‌ها در چارچوب ویژه‌ای عمل می‌کنند که اهداف آنها تعاریف محافظه‌کارانه دارد. «ای.او.ال» و «تایم وارنر» شرکت‌های بسیار بزرگی هستند که از حفظ وضع موجود حمایت می‌کنند».
«ویاکام» برای حمایت بیشتر از وضع موجود، دست وحدت به سوی موسسه خبری «روبرت مردوک» و «ان.بی.سی» جنرال الکتریک دراز کرده است، تا با بهره‌گیری از رسانه‌ها، تلاش‌های محدودسازی قدرت رسانه‌ها را با شکست مواجه کند. «وال استریت ژورنال» در دوم سپتامبر گزارش داد که برای اعمال نفوذ خود این شعار را سر دادیم: «آمریکا می‌گوید: بین من و تلویزیونم قرار نگیرید». در نشریات سیاسی واشنگتن مثل «هیل» و «رال کال»، توضیحات بیشتری در این باره داده می‌شود. طبق توضیحات این نشریه، در بررسی این شرکت‌ها از افکار عمومی، تعجب‌برانگیز نبود که نشان داده شود 87 درصد برای دریافت خبر دارای تعداد کافی انتخاب بوده‌اند! بدین ترتیب، این شرکت‌ها احساس کردند که حق دارند بگویند که به نام آمریکا سخن می‌گویند. آنچه تعجب‌برانگیز است، ارائه رقم مذکور می‌باشد؛ رقمی که صدام حسین عراقی ادعا کرد همین تعداد به انتخاب دوباره وی رأی داده‌اند.»
چنین زمینه‌ای محیط رسانه‌ها را شکل می‌دهد؛ محیطی که در آن فیلم‌هایی مثل «دی.سی.11/ 9» و یا سریال‌های تلویزیونی، درباره کارهای برجسته «سیا» ساخته می‌شوند، مجوز می‌گیرند و روی آنتن تلویزیون می‌روند.

ساخت فیلم
«ریچارد وان بوساک» از هفته نامه‌ی «سیلیکا والی» توضیح داد که چطور این فیلم ساخته شده است: «دی.سی.11/9: لحظه بحران»، با صحنه حملات در واشنگتن دی.سی به پنتاگون آغاز می‌شود و با سخنرانی جورج دبلیو بوش در روز 20 سپتامبر در خصوص گرفتن انتقام، پایان می‌یابد. فیلمی که برخی با دیدن آن، درمی‌یابند که چطور صحنه‌های مستند و نمایش‌های بعدی دراماتیک، به طرز ناشیانه‌ای با هم ترکیب شده‌اند. حملات واقعی به برج‌های دوقلو پنتاگون با پروازهای دراماتیک بوش به اطراف و اکناف کشور در روز تعیین سرنوشت و نگرانی‌هایی که وی در هر جا انجام می‌دهد، با هم تنیده شده‌اند».
او به علاوه توضیح می‌دهد که «دی.سی 11/9: لحظه بحران»، نخستین فیلم غیرمستندی است که طی 40 سال اخیر، رئیس جمهور زمان خود را این همه مورد توجه قرار می‌دهد. آخرین فیلم مشابه آن «پی.تی109» و مربوط به سال 1963 بوده است که براساس خاطرات «جان اف کندی»، ماجراهای زمان جنگ را به تصویر می‌کشد.
«چت وایند» این اتهام را رد می‌کند که فیلمش یک کار تبلیغاتی است. او به واشنگتن پست گفت: «این یک کار تبلیغاتی نیست، این دقیقاً یک دارم مبتنی بر اسناد است. امیدوارم آنچه که در این فیلم ارائه می‌شود، یک تصویر رنگی و ظریفی از بشریت در یک شرایط سخت باشد».
روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» چنین تفسیر می‌کند: «این واقعیت که کارگردان فیلم نورپردازی سوژه‌اش را به بهترین نحو انجام می‌دهد، نمی‌تواند انگیزه بوش را [در ورای چنین صحنه‌پردازی‌هایی] پنهان کند. این فیلم، بخشی از الگوی درحال ظهوری است که در سالگرد 11 سپتامبر، به عنوان تبلیغات سیاسی برای دولت بوش مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. در سال جاری [2003] فیلم «دی.سی.9/11» به موضوع بحث آزاد میان مردم تبدیل خواهد شد. در سال آینده، درست دو ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری، موضوع مذکور در کنوانسیون ملی جمهوری‌خواهان در نیویورک به بحث گذاشته می‌شود».
در این فیلم و از نگاهی که «چت وایند» به بوش می‌نگرد، وی رهبری با چهره برافروخته و قدرتمند است. «چت وایند» به عنوان کسی که از بوش در انتخابات حمایت مالی کرده است، به زودی به عناصر و جریانی پیوند خورد که کارشان مشابه خضوع اعضای حزب بعث در مقابل صدام گردید. او اخیراً جاروجنجال راه انداخت که «در وی [بوش] یک نوع حرارت، صداقت و قدرت را می‌بیند، این چیزی است که شما آن را در آن [فیلم] مشاهده می‌نمایید، آمریکایی‌ها بدان واقفند و این همان راز ارجحیت‌های وی (در نزد عامه) است».
شاید این درست باشد، اما مورد پسند عامه بودن هر لحظه ممکن است دچار خدشه شود (چیزی که تاکنون رخ داد). این فیلم سندی است که مقام الوهیت را برای رئیس جمهوری قائل می‌شود، تولید چنین فیلم صیقل داده‌ای، حاصل ارزیابی ذهنیت چه کسی است؟ «چت وایند» با تولید فیلم در کانادا، یعنی یکی دیگر از کشورهای حامی بازار آزاد سرمایه‌داری، از اعانه‌های دولتی بهره‌مند شد.

لحظه‌ بحران رسانه‌ها
«اگر به 11 سپتامبر خوب پرداخت شود، چیزی فراتر [از خسارت‌های آن] به دست خواهیم آورد».
«جورج تنت» رئیس سازمان سیا، این جمله را در نشست سالانه رسانه‌ها بر زبان راند. نشستی که به میزبانی «هرب آلن» رئیس بانک سرمایه‌گذاری و واسط رسانه‌ای، در پاتوقش «یوتا» برپا شد.
در همین اثناء «نیتانی چولز» گزارش داد که «تلاش جداگانه و بسیار موفقیت‌آمیزی در حال انجام است تا وجهه آمریکا را در خارج بهبود بخشد. تعداد قابل توجهی از خوش‌ذوق‌ترین افراد هالیوود به شدت مشغول تولید فیلم‌ها و «شو»های تلویزیونی به زبان عربی هستند، تا در همین ماه مارس [2003] و به زودی آماده ارسال به دنیای اسلام شوند.
آن طور که تحولات پیش می‌رود، اکنون ما یک جنگ سیاسی را در درون جنگ فرهنگی و آن را نیز در دل جنگ رسانه‌ای شاهد هستیم.
«دی.سی.11/9» روشن می‌سازد که سمت و سوی سیستم تبلیغاتی ما مبتنی بر خود «این واقعه» است و این سمت‌وسویی است که خبرگزاری‌های ما نیز آن را رهبری می‌کنند. اکنون داستان‌سرایی بیشتر جای ژورنالیسم را گرفته است.
شخصیت‌ها بیشتر با این درام [11 سپتامبر] پیوند می‌خورند، افق‌های روایتی بیشتر شده‌اند و مرز بین قصه‌پردازی و حقیقت، بیشتر تیره و تار شده است.
«دی.سی. 11/9: لحظه بحران» همچنین نشانه بحران در سیستم رسانه‌ای ماست. بعید نیست که یک «شرکت وابسته به لیبرال‌ها» در انتخاب شدن دوباره‌ی رئیس جمهوری محافظه‌کار کمک نماید. آخرین ابزار جریان رسانه‌ای راست گفتن است، ولی این سرانجام کار نیست.

منبع: www.Alternet.org

منبع: / ماهنامه / سیاحت غرب / 1382 / سال اول، شماره 7، دی ۱۳۸۲/۱۰/۰۰به نقل از: www.Alternet.org
نویسنده : دنی شکتر

نظر شما