عبدالعزیز ابن مهتدی قمی
موضوع : دانشنامه | ع

عبدالعزیز ابن مهتدی قمی


زمان حیات
روش رجال نویسان که متخصصان در شناخت راوی بوده اند بر ذکر تاریخ زندی راویان نبوده است ( به جز مواردی اندک).
ولی از آنجا که آنان، اصحاب هر یک از ائمه(ع) را مشخص نموده اند زمان زندگی نقل کنندگان حدیث تا حدّی معلوم گردد. عبدالعزیز بن مهتدی نیز مشمول همین قانون است. زمان زندگی وی برای ما معلوم نیست ولی دانشمندان رجال او را از اصحاب امام رضا (ع) دانسته اند. بنابر این او بین نیمه آخر قرن دوم و نیمه اول از قرن سوم می زیسته است.

صحابی انوار
بیشتر دانشوران، وی را فقط از اصحاب امام رضا (ع) دانسته اند ولی احتمال اینکه از اصحاب امام کاظم (ع) به حساب آید نیز وجود دارد چه این که خود نقل میکند: از « ابالحسن (ع) سوال کردم: آیا در پنبه و زعفران زکات وجود دارد؟ حضرت فرمود: نه.(1)
معمولا مقصود از ابالحسن، امام کاظم (ع) است.
و امّا در مورد امام جواد (ع) احتمال اینکه او از اصحاب آن حضرت باشد بسیار قوی است چرا که وی نامه ای خدمت آن حضرت نوشته و در مورد وجوهات شرعی و اموالی که در اختیار داشته توضیح خواسته است.(2)
اینکه شیخ طوسی هم او را جزء اصحاب ( راویان) امام رضا (ع) دانسته(3) و هم جزء کسانی که از ائمه(ع) روایت نکرده اند(4)، جای بسی تعجب است.

در نگاه قدسیان
تاریخ و احادیث، نشانگر آن است که عبدالعزیز بن مهتدی مورد توجه و عنایت امام علی بن موسی الرضا (ع) و امام جواد (ع) بوده است.
اما در مورد امام هشتم (ع) دو مطلب شاهد گفتار ماست:

1. وکالت
دوران امام هشتم (ع) و بعد از آن به دلیل برخورداری از حساسیت های زیاد، تشکلی منظم تحت عنوان « وکالت» را ایجاد می کرد. این حساسیت ها عبارت بودند از:
سرعت فزاینده فعالیت های علمی، پیدایش گروههای فلسفی و کلامی کنترل شدید و جو خفقان از سوی عباسیان، پیدایش بعضی از افکار انحرافی به نام شیعه مانند تصوّف و غلو، لزوم تغذیه فکری و تأمین مسائل اقتصادی شیعیان.
وکلا، نمایندگان ائمه (ع) بودند که ضمن دریافت حقوق شرعی مربوط به مقام امامت ( معصوم) وظایف سنگین فرهنگی را نیز بر عهده داشتند و خود از موقعیت سیاسی خاص برخوردار بودند.(5)
افتخار وکالت علی بن موسی (ع) شامل عبدالعزیز بن مهتدی نیز گردید و او به دلیل لیاقت های خاص به این مقام نائل آمد(6). گر چه حدود اختیارات و اینکه در کدام ناحیه وکالت آن حضرت بر عهده وی بوده معلوم نیست.
آری، ملاک گزینش، در فرهنگ امام معصوم و اولیای خدا همانا ارزشهای والای انسانی و الهی است و عبدالعزیز به همین جهت به این جایگاه بلند دست یافت و مورد انتخاب امامانش قرار گرفت.

2. صحابی خاص
اصحاب ائمه(ع) در یک رتبه قرار نداشتند. برخی از آنان از شاگردان ضعیف محسوب می شدند و تعدادی در حد متوسط و جمعی از یاران خاص به شمار می آمدند. در نتیجه، امامان معصوم(ع) نیز به گونه های متفاوت با آنان برخورد می کردند و برای هر کس با توجه به مرتبه علمی و منزلتی که در تقوا و عرفان الهی داشت جایگاه ویژه ای در نظر می گرفتند. از این روی از یاران ائمه(ع) عنوان « صحابی خاص» اطلاق شده است.
عبدالعزیز مهتدی نیز از زمره اصحاب خاص امام هشتم (ع) به شمار می رود.
فضل بن شاذان بزرگ فقیه و راوی شیعه در این مورد می گوید: عبدالعزیز بن مهتدی از اصحاب خاص امام، علی بن موسی الرضا (ع) بود.(7)
این، در شرایطی است که بعضی از شیعیان آشنا به مقام اهل بیت(ع) به مجرد اینکه نامشان در شمار شیعیان باشد بسیار خرسند بودند. نمونه آن، مرزبان بن عمران قمی است که به امام هشتم (ع) عرض می کند: سؤالی دارم که پاسخ آن برای من بسیار اهمیت دارد آیا نام من در شمار شیعیان شما قرار دارد؟ حضرت فرمود: آری.(8).
با وجود این دیدگاه، صحابی خاص امام معصوم بودن از جایگاه بلند برخوردار بوده و نشانه اوج کمال و معرفت الهی است. و اما نظر امام جواد (ع) در مورد عبدالعزیز بن مهتدی از نامه ای که آن حضرت در پاسخ وی نوشتند معلوم می شود:
« نامه تو به دستم رسید خداوند گناهان تو را بخشید و ما و تو را مورد رحمت خودش قرار دهد و همان گونه که من از تو راضی هستم او نیز از تو راضی باشد.(9) »
این جملات، بیانگر احترام خاص امام (ع) نسبت به وی و حاکی از تقوا و عدالت و مقام قدسی اوست علاوه بر اینکه می تواند دلالت کننده بر تدبیر و سیاست او در جهت پیشبرد اهداف آن حضرت تلقی گردد.

ویژگی ها
فرزند مهتدی، خصوصیاتی را در روح و روان خویش جای داد که هر کدام آنها برای پیروان اهل بیت(ع) قابل توجه و عنایت است.

الف) تسلیم امام(ع)
او با اینکه وکالت هشتمین اختر آسمان امامت و ولایت را بر عهده داشت اما بعد از شهادت آن بزرگوار، نامه ای به امام جواد (ع) نوشت و در مورد صرف اموال و بیت المالی که در اختیار داشت راهنمایی خواست.(10)
این در حالی بود که بعضی از وکلای امام کاظم (ع) به سبب اموالی که در اختیار داشتند امامت حضرت رضا (ع) را انکار کردند و مدعی شدند موسی بن جعفر (ع) برای همیشه زنده هستند. این انکار بدان جهت بود که بیت المال را به امام هشتم تحویل نداده خود مصرف کنند.
اینان، بنیانگذران واقفیه بودند که علاقه به دنیا آنها را از مسیر حق منحرف کرد. آنها عبارت بودند از: علی بن حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی.(11)

ب) صراط مستقیم:
ابن مهتدی، هدایت یافته بود و بعد از شهادت امام کاظم (ع) هیچ گونه تردیدی در امامت حضرت رضا (ع) نکرده بر صراط مستقیم پا بر جای ماند. در حالی که عده ای از شیعیان( و بعضی بلندمرتبه) به علت تبلیغات واقفیه حداقل برای مدتی در امامت آن حضرت دچار شک و تحیر گردیدند. از این روست که نمی بینیم کسی از دانشمندان رجال و تاریخ وی را جزء واقفیان به شمار آورد.

ج) احتیاط در دین:
دین، امری حساس و بس خطیر است پس در فراگیری معارف آن اعتماد به هر کسی نمی توان کرد.
عبدالعزیز با یکی از اصحاب بزرگ امام رضا (ع) و امام جواد (ع) به نام « یونس بن عبدالرحمان» ارتباط داشت. جلالت و مقام یونس بر همگان آشکار بود ولی فرزند مهتدی با این همه، جانب احتیاط را از دست نداده نامه ای خدمت امام رضا (ع) نوشت و سؤال کرد: من همه اوقات نمی توانم خدمت شما برسم. آیا یونس بن عبدالرحمان موثق( مورد اطمینان) است تا از او مطلب دینم را سؤال کنم؟ حضرت فرمود: آری.(12)

د) تواضع:
مطلب دیگری که از حدیث ذکر شده به دست می آید اینکه عبدالعزیز بن مهتدی با اینکه از اصحاب خاص و وکیل امام رضا (ع) و دارای موقعیت و مقام سیاسی و اجتماعی بود امّا برای کسی معارف دینی سراغ یونس بن عبدالرحمان را گرفت و در مورد آنچه نمی دانست به اهل دانش مراجعه کرد. این نیز درسی برای طالبان حقیقت و شیفتگان علم می باشد.

مهر یاران
ابن مهتدی در پیشگاه دانشمندان شیعه جایگاهی خاص داشته و همه او را امین در نقل حدیث، بزرگوار و علاقه مند به اهل بیت(ع) می دانند شاهد گفتار ما این است که همه نقد کنندگان حدیثی و رجالی و اصولی روایت او را در مورد یونس بن عبدالرحمان نقل کرده اند و به آن در موارد مختلف استدلال کرده اند و حدیث را به سبب وجود عبدالعزیز در سند مخدوش ندانسته اند. این، حاکی از مقبول بودن او نزد همگان است.
علاوه بر این، دانشوران مذکور به تصریح در جلالت وی سخن گفته اند:
فضل بن شاذان عالم و راوی بزرگ که دارای یکصد و شصت کتاب بوده در مورد او می گوید: عبدالعزیز بن مهتدی بهترین اهل قم است. من هیچ قمی را به مانند وی ندیده ام او وکیل حضرت رضا (ع) و از اصحاب خاص آن بزرگوار بود.(13)
این سخن فضل بن شاذان دارای اهمیت زیاد است چه اینکه او خود دارای عظمت بسیار و با عده بیشماری از راویان آشنا بوده است.
رجالی سترگ، نجاشی می گوید: عبدالعزیز بن مهتدی اشعری مورد اعتماد است و از امام رضا (ع) روایت کرده است.(14)
شیخ طوسی که صاحب دو کتاب از کتابهای چهارگانه معتبر شیعه است او را مورد اطمینان دانسته طریق خود را به کتاب وی ذکر می کند.(15) سید بن طاوس نیز او را توثیق کرده سخن فضل بن شاذان را در مورد وی یادآور می شود.(16)
علامه حلی، عبدالعزیز را در بخش اول کتاب خود( کسانی را که مورد اعتماد می داند) قرار داده و از او تمجید کرده است.(17)

دودمان
نجاشی تبار وی را بدین گونه یاد می کند: عبدالعزیز بن مهتدی بن محمد بن عبدالعزیز (18). هیچ یک از پدران وی را جزء راویان و علمای قم نیافتیم گر چه بدون شک همه آنها شیفتگان و علاقه مندان به اهل بیت (ع) بوده اند.
تنها کسانی را که از بستگان او جزء راویان می توان به شمار آورد، دو تن از نوه های وی می باشند:

1. حسن بن حسین بن عبدالعزیز:
علامه مجلسی او را نوه عبدالعزیز معرفی کرده و هرگاه در کتاب پر ارزش بحارالانوار از « ابن المهتدی» یاد می کند مقصودش هموست.(19)
حسن بن حسین بن عبدالعزیز این روایت را از امام صادق (ع) با چند واسطه روایت کرده است.
روز اول ماه رجب حضرت نوح (ع) سوار بر کشتی شد و به همراهان خود دستور داد این روز را روزه بگیرند و فرمود: کسی که این روز را روزه بدارد به مقدار یک سال از آتش جهنم دور می گردد و کسی که هفت روز را روزه بگیرد درهای هفت گانه جهنم به روی او بسته خواهد شد و کسی که هشت روز را روزه داشته باشد درهای هشتگانه بهشت به رویش باز خواهد شد و کسی که پانزده روز روزه بگیرد حاجتش عنایت می شود کسی که بیشتر روزه بگیرد خداوند نیز پاداش بیشتر عطا می فرماید.(20)

2. محمد بن حسین بن عبدالعزیز:
بنا به گواهی نجاشی، محمد بن حسین، نوه عبدالعزیز می باشد.(21) و بعضی از اسناد نیز آن را تأیید می نماید.
بنابراین آنچه در یکی از سندهای کتاب کافی آمده و محمد بن حسین را جد عبدالعزیز معرفی کرده(22) ناتمام به نظر می رسد و صحیح آن این است: عن عبدالعزیز بن مهتدی جد محمد بن الحسین.(23)
محمد بن حسین نقل کننده کتاب « دعوات الایام» محمد بن عیسی طلحی است ولی توثیق خاص نشده است.

دانش
عبدالعزیز بن مهتدی در زندگی علمی خود موفق به گردآوری مجموعه روایی گردید و از صاحبان، « کتاب» به شمار می آید بدین جهت است که ابوالعباس نجاشی از وی نام می برد چرا که قصد او معرفی صاحبان کتاب است.
روایت او هر چند زیاد نیست اما در بیشتر کتابهای معتبر شیعه احادیثی از وی به چشم می خورد.
در کتابهای چهارگانه معتبر شیعیان پانزده حدیث، در وسائل الشیعه هفده و در بحارالانوار نوزده مورد از او حدیث نقل شده است. مجموع روایات وی بدون تکرار به بیست و یک مورد بالغ می گردد. بیشتر احادیث عبدالعزیز بن مهتدی از امام هشتم (ع) و به صورت شفاهی و کتبی است. و از امام صادق (ع) نیز روایاتی با واسطه نقل کرده است.

اساتید او در حدیث عبارتند از:
1. سعد بن سعد
2. سیف بن مبارک بن یزید
3. عبداللّه بن ابی یعفور
4. عبداللّه بن جندب
5. محمد بن نصیر
6. یونس بن عبدالرحمان

و شاگردان او بدین ترتیب می باشد:
1. ابراهیم بن هاشم
2. احمد بن محمد بن خالد
3. احمد بن محمد بن عیسی
4. بکر بن زیاد
5. حسن بن حسین
6. حسن بن محجوب
7. علی بن مهزیار
8. عبداللّه بن صلت قمی
9. فضل بن شاذان
10. محمد بن عیسی بن عبید
11. نوح بن شعیب نیشابوری

در یک تقسیم بندی کلی روایاتی که عبدالعزیز بن مهتدی نقل کرده پیرامون این محورهاست:
مقام ائمه(ع) عظمت شیعیان، مسائل فقهی و اخلاقی، موثق بودن یونس بن عبدالرحمان، علاج بعضی امراض به وسیله صدقه و دعا و خواص بعضی از میوه ها.

برخی از روایات منقول از وی

وارثان انبیاء
عبدالعزیز بن مهتدی از عبداللّه بن جندب نقل می کند که امام رضا (ع) ضمن نامه ای خطاب به عبداللّه نوشتند:
اما بعد، همانا محمد (ص) امین خدا در میان خلق بود و چون رحلت فرمود ما اهل البیت وارث او شدیم پس ما هستیم امین های خدا در زمین. علم بلاها و مرگها و نژاد عرب نزد ماست. ما هستیم که کافر و مسلمان را می شناسیم. ما هستیم که وقتی مردی را ببینیم می دانیم حقیقتا مؤمن است یا منافق.
اسامی شیعیان ما و پدرانشان نوشته شده و خداوند در مورد امامت ما از آنها پیمان گرفته و آنها مطیع ما می باشند. جز ما و ایشان کسی در کیش اسلام نیست. مائیم نجیب و رستگار، ما هستیم بازماندگان پیامبران و فرزندان اوصیاء، ما در کتاب خداوند عزوجل خصوصیت داریم و سزاوارتر به کتاب خدا و رسول او هستیم.
و ما چنان کسانی هستیم که خداوند دینش را برای ما مقرر داشته آنجا که می فرماید:
آنچه به نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (ع) سفارش کردیم و آنچه به تو ای پیامبر وحی کردیم همه برای شما( آل محمد ) (ص) مقرر کردیم. آن سفارش این بود که ای آل محمد دین را بپادارید و متفرق نشوید و این بر( مشرکان ولایت علی ) (ع) گران آمد. ای محمد (ص) خداوند کسی را که ولایت علی (ع) را بپذیرد هدایت می کند.(24)

توحید
عبدالعزیز بن مهتدی می گوید: از امام رضا (ع) در مورد توحید سؤال کردم حضرت فرمود: هر کس ( سوره) قل هو اللّه احد را بخواند و به آن ایمان داشته باشد توحید را شناخته است. عرض کردم: چگونه بخواند؟ فرمود: همان گونه که مردم می خوانند و بعد سه مرتبه بگوید: کذلک اللّه ربی (25) ( خدای من این چنین است)

حضور قلب
عبدالعزیز بن مهتدی از عبداللّه بن ابی یعفور نقل می کند که امام صادق (ع) خطاب به ابن ابی یعفور فرمودند: یا عبداللّه اذا صلیت صلاة فریضه فصلها لو قتلها صلاة مودع یخاف ان لا یعود الیها ثم اصرف ببصرک الی موضع سجودک فلو من عن یمینک و شمالک لا حسنت صلاتک و اعلم انک بین یدی من یراک و لا تراه.(26)
یعنی ای عبداللّه، نماز واجب را در وقت خود به جای آور بدان گونه که آخرین نماز توست و چشمت را به محل سجده ات متوجه ساز. اگر بدانی چه کسی بر تو احاطه دارد نمازت را کامل به جای می آوری. بدان که تو در پیشگا کسی هستی که تو را می بیند ولی تو او را نمی بینی.

دعای مستجاب
عبدالعزیز با یک واسطه از امام کاظم (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: هر گاه یک نفر از شما مریض شد اجازه دهد که مردم به عیادت او بیایند( تا در حق او دعا کنند) زیرا هر کسی یک دعای مستجاب دارد.(27)

قرض الحسنه
ابن مهتدی با یک واسطه از امام کاظم (ع) نقل می کند که آن حضرت در تفسیر این آیه قرآن ( کیست که به خدا قرض الحسنه دهد تا خداوند آن را چند برابر کند و اجر زیادی عنایت فرماید).(28) فرمودند:
مقصود خداوند کمک به امام ( معصوم) است در دولة فاسق. (29)

خواص بعضی از میوه ها و خوراکی ها
فرزند مهتدی با یک واسطه از امام صادق (ع) نقل می کند: در هر کسی ریشه ای از مرض جذام وجود دارد پس شلغم را در زمان خودش بخورید تا آن و هر درد دیگر را از بین ببرد.(30)
و نیز در حدیث دیگری که با یک واسطه از امام صادق (ع) نقل کرده آن حضرت فرمودند: چهار چیز مزاج را تعدیل می کند. انار سورانی، خرمای نارس، به پخته شده و بنفشه و کاسنی.(31)

پی نوشتها:
1- اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 3ص 512دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1367هجری شمسی.
2- رجال الکشی، ابو عمر و الکشی، ج 2ص 795مؤسسه آل البیت 1404 (ع) ه ق. الغیبة، شیخ طوسی، ص 349مؤسسة المعارف الاسلامیه 1411ه ق.
3- رجال الطوسی، شیخ طوسی، ص 380دار الذخائر، چاپ دوم، 1411ه ق.
4- همان کتاب، ص.487
5- ر، ک، حیات فکری و سیاسی امان شیعه، رسول جعفریان، ج 2ص 154نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
6- رجال الکشی، ج 2ص.795
7- همان کتاب، ص.779
8- همان کتاب، ص.794
9- همان کتاب، ص 795رحمنا و ایاک و رضی اللّه عنک برضای عنک.
10- تاریخ قم، ناصر الشریعه، ص 203با مقدمه و تصحیح استاد علی دوانی.
11- الغیبة، ص 42و 43نشر بصیرتی، 1385ه ق.
12- وسائل الشیعه، حر عاملی، ج 27ص 147مؤسسه آل البیت 1409 (ع) ه ق، بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ح 2ص 251داراحیاء الترث العربی، 1403ه ق.
دانشمندان علم اصول و از جمله شیخ اعظم، انصاری قدس سره در مورد حجیّت خبر واحد به این حدیث استدلال کرده اند به این بیان که او از مؤثق بودن یونس سؤال می کند و این بدان معنی است که اگر کسی موثق باشد سخن او پذیرفتنی است(فرائد الاصول، شیخ انصاری، ص 85نشر مصطفوی، 1374ه ق).
13- رحال الکشی، ج 2ص 795و.779
14- رجال النجاشی، ابوالعبّاس احمد بن علی النجاشی، ص 245مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ پنجم، 1416ه ق.
15- الفهرست، شیخ طوسی، ص 119انتشارات رضیّ.
16- تحریر الطاوسی، شیخ حسن بن زین الدین، ص 445نشر مکتبه آیة اللّه مرعشی، 1411ه ق.
17- رجال العلّامة الحلّی، حسن بن یوسف الحلی، ص 116نشر رضیّ، 1402ه ق.
18- رجال النجاشی، ص.245
19- بحار الانوار، ج 1ص.61
20- وسائل الشیعه، ج 10ص.472
21- رجال النجاشی، ص.245
22- کافی، ج 7ص.64
23- معجم رجال الحدیث، آیة اللّه خویی قدس سره، ج 11ص 42چاپ پنجم، 1413ه ق.
24- اصول کافی، ج 1ص 324و 284دفتر نشر فرهنگ اهل بیت.(ع)
25- التوحید، شیخ صدوق، ص 284نشر جامعه مدرسین، 1398ه ق.
26- وسائل الشیعه، ج 5ص.475
27- کافی، ج 3ص -117وسائل، ج 2ص.414
28- حدید، آیه 11من ذا الذی یقرض اللّه قرضا حسنا یضاعفه له و له اجر کریم.
29- کافی، ج 8ص 302تفسیر نور الثقلین، عبدالعلی بن جمعه، ج 5ص 239با تصحیح و تعلیق سید هاشم رسولی محلاتی.
30- المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، ج 2ص 333نشر مجمع جهانی اهل بیت (ع)، 1416ه.ق. بحار الانوار، ج 66ص 220کافی، ج 6ص.72
سوران سرزمینی است در عراق و جزء بابل به حساب می آمده(معجم البلدان، یاقوت حموی، ج 3ص 278دار صادر و بیروت).
31- الخصال، شیخ صدوق، ج 1ص 249نشر جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1414ه. ق. بحار الانوار، ج 66ص.

منبع: www.hawzah.net

نظر شما