موضوع : پژوهش | مقاله

طباطبائی و اندیشه خدامحوری

«نور» چیزی است که هر چیز محتاج نور و گیرنده نور را روشن می کند و سپس با ظهور خود دلالت می کند بر مظهرش، و خدای تعالی هم اشیا را با ایجاد خود، وجود و ظهور می دهد، و سپس بر ظهور وجود خود دلالت می کند.
بعد از آن که خدای سبحان، خود را نوری خواند که آسمان و زمین از آن مستنیر می شوند و این که او مومنین را به نور زایدی اختصاص می دهد و کفار از این نور بهره ای ندارند.
اما نور آسمان و زمین بودن خدا، دلیلش این است که آنچه در آسمانها و زمین است وجود خود را از پیش خود نیاورده و از کس دیگری هم که در داخل آن دو است نگرفته اند، چون آنچه در داخل آسمانها و زمین است در فاقه و احتیاج مثل خود آن دو است، پس وجود آنچه در آسمانها و زمین است از خدایی است که همه احتیاجات به درگاه او منتهی می شود.
بنابراین وجود آنچه در آن دو است همانطور که خود را نشان می دهد، نشان دهنده موجد خویش نیز می باشد. پس وجود نور وی است که هر چیز به وسیله آن نور می گیرد، و در عین حال دلالت بر منور خویش هم دارد. پس در این عالم نوری هست که همه چیز از او نور می گیرد، پس هر چیزی که در این عالم است دلالت می کند بر این که در ماورایش چیزی است که منزه از ظلمت است، آن ظلمتی که خود آن چیز داشت، و منزه از حاجت و فاقه ای است که در خود او هست، و منزه از نقص است که از خود او منفک شدنی نیست.
این زبان حال و مقال تمامی موجودات عالم است و همان تسبیحی است که خدای تعالی به آسمان و زمین و آنچه در آن است نسبت می دهد، و لازمه آن نفی استقلال از تمامی موجودات غیرخدا و نفی هر اله و مدبر و ربی غیر خداست.
« کل قد علم صلاته و تسبیحه ـ همه دعا و تسبیح خویش دانند. » این آیه شریفه تسبیح را به عموم ساکنان زمین نسبت می دهد، چه کافرشان و چه مومنشان، و از این تعبیر معلوم می شود که در این میان دو نور است: یکی عمومی و دیگری خصوصی. پس نوری که خدای تعالی با آن خلق خود را نورانی می کند مانند رحمتی است که با آن به ایشان رحم می کند که آن نیز دو قسم است: یکی عمومی و یکی خصوصی ... همچنین مالکیت خدا دلیل بر هر دو قسم نور است. یعنی این که او مالک آسمانها و زمین است و بازگشت هرچه بسوی اوست، هم دلیل بر عمومیت نور عام اوست و هم دلیل بر اختصاص نور خاص او به مومنین است.

نور عمومی الهی
خدای تعالی دارای نوری است عمومی که با آن آسمان و زمین نورانی شده و در نتیجه بوسیله آن نور در عالم وجود حقایقی ظهور نموده، که ظاهر نبود، و باید هم چنین باشد، چون ظهور هرچیز اگر به وسیله چیز دیگری باشد باید آن وسیله خودش به خودی خود ظاهر باشد، تا دیگران را ظهور دهد، و تنها چیزی که در عالم به ذات خود ظاهر و برای غیر خود مظهر باشد همان نور است .
خدای تعالی نوری است که آسمانها و زمین با اشراق او بر آنها ظهور یافته اند، همچنان که انوار حسی نیز اینطورند، یعنی خود آنها ظاهرند و با تابیدن به اجسام ظلمانی و کدر آنها را روشن می کنند، با این تفاوت که ظهور اشیا به نور الهی عین وجود یافتن آنهاست ولی ظهور اجسام کثیف به وسیله انوار حسی غیراصل وجود آنهاست.

مثال و شمول نور عمومی الهی
خدای تعالی کاملترین مصداق نور می باشد، اوست که ظاهر با لذات و مظهر ماسوای خویش است، و هر موجودی به وسیله او ظهور می یابد، و موجود می شود. پس خدای سبحان نوری است که به وسیله او آسمانها و زمین ظهور یافته اند. در جمله « الله نورالسموات والارض ... » چون نور را اضافه کرده به آسمانها و زمین و آنگاه آن را حمل کرده بر اسم جلاله « الله » و فرموده نور آسمانها و زمین الله است منظورش این بوده که کسی خیال نکند که خدا عبارت است از نور عاریتی قائم به آسمانها و زمین، و یا از وجودی که بر آنها حمل می شود.
از این جا استفاده می شود که خدای تعالی بر هیچ موجودی مجهول نیست، چون ظهور تمامی اشیا یا برای خود یا برای غیر، ناشی از اظهار خدا است، و اگر خدا چیزی را اظهار نمی کرد و هستی نمی بخشید ظهوری نمی یافت، پس قبل از هر چیز ظاهر با لذات خداست .
آیه بعد برای تمامی موجودات تسبیح اثبات می کند و لازمه آن این است که تمامی موجودات، خدا را می شناسد، چون تسبیح و صلات از کسی صحیح است که بداند چه کسی را تسبیح می کند. پس مراد به نور، نور خداست، که از آن نور عام عالمی منشا می گیرد، نوری که هر چیزی به وسیله آن روشن می شود، و با وجود هر چیز مساوی است، و عبارت اخرای آن است، و این همان رحمت عام الهیه می باشد.

نور خصوصی الهی
در این میان نور خاصی است که تنها مومنین با آن روشن می شوند، و به وسیله آن بسوی اعمال صالحه راه می یابند، و آن نور معرفت است، که دلها و دیده ها در روزی که دلها و دیده ها زیرورو می شوند روشن می گردد، و در نتیجه به سوی سعادت جاودانه خود هدایت می شوند، و آنچه در دنیا برایشان غیب بود در آن روز برایشان عیان می شود.
خدای تعالی این نور را به چراغی مثل زده که در شیشه ای قرار داشته باشد، و با روغن زیتونی در غایت صفا بسوزد، و چون شیشه چراغ نیز صافی است، مانند کوکب دری بدرخشد، و صفای این باصفای آن (نورعلی نور) را تشکیل دهد و این چراغ در خانه های عبادت آویخته باشد، خانه هایی که در آنها مردانی مومن، خدای را تسبیح کنند، مردانی که تجارت و بیع ایشان را از یاد پروردگارشان و از عبادت خدا باز نمی دارد.
این مثال صفت نور معرفتی است که خدای تعالی مومنین را با آن گرامی داشته، نوری که دنبالش سعادت همیشگی است، و کفار را از آن محروم کرده، و ایشان را در ظلماتی قرار داده که هیچ نمی بینند، پس کسی که مشغول با پروردگار خویش باشد و از متاع حیات دنیا اعراض کند به نوری از ناحیه خدا اختصاص می یابد.

مثال و شمول نور خصوصی الهی
« مثل نوره ... » این آیه شریفه نور خدا را توصیف می کند و معنایش نوری که مال اوست می باشد ـ و خود دلیل بر این است که مراد وصف آن نور که خود خداست نیست، بلکه مراد وصف آن نوری است که خدا آن را افاضه می کند، البته باز مراد آن نور عامی که افاضه کرده و به وسیله آن هر چیزی ظهور یافته و عبارت است از وجودی که هر چیزی را موجود کرده نیست، بلکه مراد به آن نور نوری است خاص که خدای تعالی آن را تنها به مومنین اختصاص داده، و آن بطوری که از کلام استفاده می شود حقیقت ایمان است .
در سایر موارد در قرآن کریم می بینیم خدای سبحان این نور خاص را به خود نسبت داده، و این نور همان نوری است که گفتیم به مومنین اختصاص داده تا در راه بسوی پروردگارشان از آن استضائه کنند، و آن نور ایمان و معرفت است. البته نور ایمان و معرفت در دلهای مومنین نوری است عاریتی، و مقتبس از نور خدا، و قائم به آن، و مستمد از آن است .
« یهدی الله لنوره من یشا » خدای تعالی هدایت می کند کسانی را که دارای کمال ایمان باشند، بسوی نور خود، نه کسانی را که متصف به کفر باشند، و این بخاطر صرف مشیت اوست.

نور الهی و اشراق روز قیامت
اشراق ارض، به معنای نورانی شدن آن است. اشراق زمین به نور پروردگارش، آن حالتی است که از خصایص روز قیامت است از قبیل : کنار رفتن پرده ها، و ظهور حقیقت اشیا و بروز و ظهور واقعیت اعمال، از خیر یا شر، اطاعت یا معصیت، حق یا باطل، بطوری که ناظران حقیقت هر عملی را ببینند، چون اشراق هر چیزی عبارت است از ظهور آن به وسیله نور، و این هم جای شک نیست که ظهور دهنده آن روز خدای سبحان است چون غیر از خدا هر سبب دیگری در آن روز از سببیت ساقط است. پس اشیا در آن روز با نوری که از خدای تعالی کسب کرده روشن می شوند. و این اشراق هر چند عمومی است، و شامل تمامی موجودات می شود و اختصاصی به زمین ندارد ولکن از آنجایی که غرض بیان حالت آن روز زمین و اهل زمین است، لذا تنها از اشراق زمین سخن گفت. مراد به زمین در عین حال زمین و موجودات در آن و متعلقات آن است .
(برگرفته از کتاب معارف قرآن در المیزان، ج 1 )
قرآن کریم برای تمام موجودات تسبیح خدا را اثبات می کند، و لازمه آن این است که تمامی موجودات خدا را می شناسند، چون تسبیح و صلات از کسی صحیح است که بداند چه کسی را تسبیح می کند .
خدای تعالی بر هیچ موجودی مجهول نیست، چون ظهور تمامی اشیا ناشی از اظهار خداست، و اگر خدا چیزی را اظهار نمی کرد و هستی نمی بخشید ظهوری نمی یافت .
خدای تعالی دارای نوری است عمومی، که با آن آسمان و زمین نورانی شده، و در نتیجه به وسیله آن نور، در عالم وجود حقایقی ظهور نموده که ظاهر نبود .


منبع: / سایت / احیا ۱۳۸۴/۰۹/۲۰
نویسنده : امیر حسین ترکش دوز

نظر شما