موضوع : دانشنامه | ح

حاج میرزا محمد حجتی میانجی


پدر
در شمال شهرستان «میانه» (جنوب شرقی آذربایجان شرقی و در پنجاه کیلومتری آن) آبادی «النجارق» از توابع بخش «کندوان» قرار گرفته است. رودخانه ای که از این روستا می گذرد و درختان سرسبز، بر صفای این روستا می افزاید. همچنین واقع شدن روستا در منطقه ای کوهستانی به اعتدال شرایط آب و هوایی آن کمک می کند؛ اما آنچه موجب طراوت معنوی این مکان شد و حتی رایحه روان بخش آن را به نقاط دیگر انتقال داد، وجود عالمانی است که با کوشش ها و فعالیت های علمی، تبلیغی خود اوراقی از تاریخ این مرز و بوم را درخشان کرده اند.
آخوند ملا محمد علی النجارقی (پدر آیت الله حجتی) یکی از این نامداران نیکو روش است. وی از نوادگان حجة الاسلام نیّر تبریزی بود، در این شهر نشو و نمود یافت؛ آنگاه در حوزه علمیه آن دیار به مراتب بالایی از علم و معرفت دینی راه یافت. ملا محمد علی ذوق خوبی داشت، شعر می سرود و این اشعار را در حاشیه کتاب های درسی یادداشت می کرد. برخی از آن کتاب ها نزد نواده اش؛ مرحوم آیت الله میرزا ابو محمد حجتی نگهداری می شد و اکنون در کتابخانه اش موجود است.
این عالم عامل بنا به دعوت اهالی روستای النجارق به آبادی خود رفت و به نشر تعالیم اسلامی، تبلیغات مذهبی و ارشاد اهالی پرداخت و در ضمن آن، به طوری فعالانه در امور سیاسی و اجتماعی ظاهر شد. او همواره با خوانین، اشرار و افرادی که می خواستند به مردم ستم کنند، در ستیز بود و برای این کار با خود اسلحه حمل می کرد. روزی «اسحاق بیک» یکی از خان ها، به خیال خام خویش برای آن که این روحانی هوشیار را فریب دهد، سه خروار گندم به منزلش فرستاد. او گندم ها را پذیرفت و توصیه کرد آن را در انبار نگهدارند و کسی در آن تصرف نکند. پس از چند روز، اسحخاق بیک به همراه اسب سواران مسلح به حضور آخوند ملا محمد علی آمد و از وی خواست سندی را - که نشان می داد بخش بزرگی از اراضی و مستغلات آن منطقه به اسحاق بیک اختصاص دارد. - امضا کند. آخوند پس از ملاحظه و مطالعه سند از نقشه شیطانی خان آگاه شد و با شجاعت تمام در برابر خواسته های نامشروعش ایستاد. اسحاق بیک که دید نقشه اش با ذکاوت آخوند خنثی شده است. با ناراحتی و شرمساری از منزل او خارج شد. وی در ضمن خروج به یکی از همراهان اشاره کرد که گندم ها را از ملا محمد علی مطالبه کند. در همین حال، آخوند با اشاره دست انبار را به او نشان داد و گفت: گندم ها در آن جا محفوظ است و هر وقت خواستید، می توانید ببرید.
آخوند ملا محمد علی برای این که تهیه معاش او برای مردم النجارق مزاحمتی فراهم نکند و به کسی محتاج نباشد، به نگهداری و پرورش کندوهای زنبور عسل می پرداخت و مخارج زندگی را از این راه تأمین می کرد.(1)

دوران شکوفایی
آخوند محمد علی به سال 1250ش. صاحب فرزندی شد که او را محمد نامید. وی پس از پشت سر نهادن دوران کودکی، بخشی از مقدمات و سطح علوم دینی را نزد پدر فرا گرفت و از آن پس، رهسپار حوزه علمیه تبریز شد و در آن جا محضر اساتید معروفی را درک کرد و جهت تکمیل اندوخته های علمی و فکری به سوی عتبات عالیات راهی شد و در نجف اشرف، با استمداد از فضای ملکوتی بارگاه مقدس امیر مؤمنان(ع)تحصیلاتش را ادامه داد. او در این دوره، تحصیل علم را با تحمل سختی و تنگدستی طاقت فرسا می گرفت. از دروس خارج فقه و اصول مراجع بزرگ آن عصر همچون؛ آیت الله العظمی آقا شیخ هادی تهرانی (متوفّی به سال 1321ق.) استفاده کرد. وی در نجف اشرف با دانشورانی چون آیات عظام: آقا میرزا صادق تبریزی و آقا شیخ فیاض زنجانی هم بحث بود و پس از مدتی با دریافت درجه اجتهاد و تبحّر در علوم فقه، اصول و حدیث به زادگاه خویش بازگشت تا از توانایی های علمی و اندوخته های فکری خویش برای ارشاد و هدایت هموطنان استفاده کند.

در میدان مبارزه
آخوند میرزا محمد به موازات برنامه های تبلیغی، از مقاومت در مقابل خوانین - که متعرض مردم می شدند. - غافل نماند و آن زمانی که اشرار و فرستادگان خان ها هر از چند گاهی به آبادی ها یورش می بردند و به اموال و ناموس مردم دست تعرض می گشودند، این مجتهد شجاع تدبیری تازه به کار برد و خاطر مردم النجارق و توابع را برای همیشه از گزند متجاوزان آسوده ساخت و امنیت را برایشان به ارمغان آورد. او با خرید چند قبضه اسلحه و مسلح کردن روستائیان، تشکیلات نسبتاً منسجمی پدید آورد. به این ترتیب، مردان مسلح به نوبت در اطراف منطقه به صورت شبانه روزی به پاسداری مشغول شدند. او خود نیز در لباس رزم، فرماندهی آنان را عهده دار شد. ویژگی های علمی و روش های تبلیغی این روحانی مبارز، اهالی شهرستان میانه را مجذوب کرد و آنان که مایل بودند از چشمه ناب قرآن و عترت جرعه هایی بنوشند، از آیت الله حاج میرزا محمد حجتی - که آوازه تلاش های ارزنده اش در عرصه دیانت و سیاست زبانزد مردمان آن نواحی شده بود. - دعوت کردند تا بر این شهر بیاید. او بر اساس وظیفه شرعی و با این احساس که می تواند در حوزه وسیع تری به خدمات علمی و دینی مبادرت ورزد، به فراخوانی اهالی متدین میانه پاسخ مثبت داد و زادگاه خویش را به قصد اقامت دائمی در این شهر ترک کرد.

تلاش های تبلیغی، فرهنگی
سال های متمادی بود که این شهر آشفتگی های نگران کننده ای را پشت سر می نهاد؛ مردم از نظر رشد فکری و مذهبی و مسایل فرهنگی اوضاع مرارت باری داشتند. به هنگام وقت ملکوتی نماز، نه از صوت فرحزای الله اکبر موذن خبری بود و نه از صف صفا بخش جماعت نشانی. در این موقعیت نامطلوب، محیط برای رشد علف های هرز و عوامل آفت زا مساعد شد و از این جهت فرقه ضالّه بهائیت توانسته بود فرصت مناسبی را برای ترویج عقاید گمراه کننده و خرافی به دست آورد: اما با مهاجرت آیت الله حجتی به میانه، ابر رحمت بر فراز این شهر پدیدار شد و باران برکت زا، بر آن فرود آورد. او سرود توحید را بازخواند و با تبلیغات وسیع و برنامه های ارشادی توان فرسایی مسلمانان این سامان را به مساجد دعوت کرد. به این ترتیب پس از سال ها به اقامه نماز جماعت پرداخت، صوت طراوت بخش اذان را در فضای شهر طنین انداز کرد و جمعیتی را که مدت ها از مراکز عبادی فاصله گرفته بودند، در مساجد مجتمع ساخت و سرانجام آن جا را به گلستانی معطر تبدیل کرد.(2)

شاگردان
قبل از اقامت آیت الله میرزا محمد حجتی، حوزه علمیه ای در شهر میانه وجود نداشت و یا با گذشت روزگار از بین رفته بود. این عالم مجاهد به احیای مرکز علوم دینی پرداخت و شاگردانی را - که در اینجا به ذکر چند تن از آن ها بسنده می شود. در حوزه درسی خویش پرورش داد.
1. آیت الله حاج میرزا حسن انصاری ( 1355 - 1280ش.) از تربیت یافتگان این مکتب پرفیض است. آن مرحوم در پرتو تعالیم تربیتی آیت الله حجتی در جوار بارگاه حضرت فاطمه معصومه(س)ضمن دانش اندوزی به تزکیه نفس پرداخت و به آبادی «اشلق» که زادگاهش بود، بازگشت. میرزا حسن علاوه بر وعظ و خطابه، در عمران و آبادانی زادگاهش نقش مهمی را ایفا کرد. در بعد سیاسی نیز با روشنگری های وی، مردم اشلق در بهار 1324بر ضد حزب منحط توده بسیج شدند و جلوی فعالیت خائنانه افراد آن را گرفتند. وی از وجوه شرعی استفاده نمی کرد، اهل راز و نیاز و تهجد بود و نماز شبش ترک نمی شد. ذوق شعری داشت و اشعار شیوایی در مدح، منقبت و مرثیه اهل بیت(ع) از وی بر جای ماند.(3)

2. آیت الله حاج شیخ هادی نیّری ( 1363 - 1282ش.) مدتی از محضر آیت الله حجتی استفاده برد و تحصییلاتش را در قم ادامه داد و پس از نه سال به میانه بازگشت و با تشکیل جلسات علمی و دینی به رشد و شکوفایی تفکرات مذهبی مردم اهتمام ورزید. آیت الله نیّری از روحی مهذب برخوردار بود و در ضمن کسب حالات عرفانی و اخلاقی، با شهامت تمام به مقابله با فرقه دموکرات، در سال 1324ش. پرداخت. در بحبوحه انقلاب اسلامی با وجود کهولت سن، رکن مبارزات مردم میانه با رژیم شاه به شمار می رفت و با موفقیت و سرافرازی، این مسئولیت را ادامه داد. برخی جاهلان و نیز گروهی از دشمنان بازی خورده می خواستند این مرد پرهیزکار را از انقلاب و رهبری جدا کنند، ولی اخلاص، وارستگی و صداقت وی تلاش مذبوحانه آنان را خنثی کرد و سرانجام این فقیه فرزانه در سن 82سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیکر پاکش با عزت و احترام کامل به شهر مقدس قم انتقال یافت و در مزار علی بن جعفر (ع) مجاور گلزار شهدای قم، به خاک سپرده شد.(4)

3. آیت الله حاج شیخ نصرت الله بناروانی میانجی ( 1349 - 1293ش.): وی تحصیلات خود را در میانه. زنجان و قم تمام کرد و از حضرت آیت الله بروجردی و حضرت آیت الله اراکی به دریافت اجازه اجتهاد مفتخر شد. آیت الله بناروانی علاوه بر تسلط کافی به فقه و اصول با منطق و فلسفه آشنایی داشت. آثاری در علوم عقلی و نقلی و نیز دیوان اشعاری از وی باقی ماند. او در سال 1349ش. چشم از جهان فرو بست و در جوار حرم حضرت معصومه(س)در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.(5)
گر چه حوزه علمیه میانه که به همت آیت الله میرزا محمد حجتی پاگرفت و چنین شاگردانی را تربیت کرد، پس از مدتی تحت شعاع مسایل دیگر به تدریج تعطیل، ولی در حدود سال 1358ق. ( 1316ش.) به اهتمام فرزند برومند آن مرحوم، آیت الله آقا میرزا ابو محمد حجتی که یکی از شاگردان پدر به شمار می آید، بازگشایی شد.

نسیم فرحزا
آیت الله میرزا محمد حجتی زندگی بسیار ساده ای داشت و بر خلاف شهرت اجتماعی و علمی، اهل قناعت بود. در استفاده از وجوهات شرعی، دقت بسیاری می کرد و اجازه نمی داد خانواده اش از سهم مبارک امام زمان(ع)استفاده کند. خودش ضمن خاطره ای گفته است:
«در یکی از سال ها گرانی شگفتی منطقه را فرا گرفت و شدت این بلا به قحطی به حدی بود که مردمانی گروه گروه بر اثر گرسنگی و عدم توانایی در تأمین ارزاق خود، از بین رفتند. مبالغی را از راه کسب حلال جمع آوری نموده بودم تا زمین بخرم، گویا شیطان در خانه دلم لانه کرده بود و وسوسه ام می نمود که می توانم با این پول تمامی روستا را بخرم؛ اما ندایی از درون به ملامتم برخاست که: این چه آرزویی است که در سر می پرورانی؟! مسلمین این آبادی دارند از شدت گرسنگی جان خود را از دست می دهند و خانواده هایی در تدارک مایحتاج خود وضع مشقت باری دارند و روا نیست در این وضع ناگوار املاک و مستغلات بخرید. عزم خود را جزم نمودم و همراه با فردی به روستای «گوندوغدی» از توابع میانه، رفتم و مقداری قابل توجه گندم خریده و به آبادی انتقال دادم تا اهالی را از آن وضع آشفته نجات دهم.»
فرزند بزرگش؛ میرزا ابو محمد حجتی نقل می کند:
«از این زمان، هر روز یک کاسه آش و یک قرص نان به تمام ساکنین روستا می داد. و جالب آن که همان نان و خورشتی که به دیگران اختصاص می داد، برای خانواده خود در نظر می گرفت و نهایت مساوات را در توزیع مواد غذایی رعایت می کرد.»
روزی فرزند به پدر می گوید: مادرم گفت: از پدرت مقداری پول بگیر تا گوشت تهیه کنیم. آیت الله حجتی در پاسخ به درخواست وی گفت: در وضع کنونی پولی ندارم. فرزند می افزاید: دیروز دو نفر آمدند و مبلغی به من دادند که تحویلتان دادم. پدر با ناراحتی خاطرنشان ساخت: از آن پول نمی توانم معاش خانواده را تهیه کنم؛ زیرا جنبه شخصی ندارد و از وجوهات شرعی است. مدتی طول نکشید که دو نفر که قصد ازدواج داشتند و اهل محل بودند، آمدند و آیت الله حجتی برایشان صیغه نکاح جاری ساخت و مبلغی را از این بابت تقدیم کردند. پدر لباس پوشید که برای اقامه نماز ظهر به مسجد برود که قبل از آن، پول مزبور را به فرزندش داد تا با آن مختصری مواد غذایی تهیه کند. او برای آن که اهل خانه را از هر گونه شبهه ای برهاند، سر سفره غذا که می نشست، خطاب به حاضران می گفت: آن پولی که دیروز آوردند، از بابت خمس بود و سهم امام است که باید برای آیت الله شیخ عبدالکریم حائری بفرستم تا به طلبه ها بدهد؛ اما آن پولی که امروز دادند، به خودم تعلق دارد.(6)

فرزند فاضل
آیت الله میرزا ابو محمد حجتی (فرزند میرزا محمد حجتی) نزد پدر به تحصیل مقدمات و سطح پرداخت. آنگاه به حوزه علمیه تبریز مهاجرت کرد و به کسب فیض از محضر اساتید آن دیار روی آورد. بخشی از کتاب شرایع را نزد مرحوم میرزا عبدالکریم نقابی تلمّذ کرد و سپس روانه حوزه علمیه قم شد و به افتخار شاگردی آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج شیخ عباس قمی و سید محمد تقی خوانساری درآمد تا آن که رحلت پدر و دعوت اهالی میانه، مسیر زندگی اش را عوض کرد. او به زادگاه خویش (میانه) بازگشت و بر مسند خدمتگزاری پدر تکیه کرد. منزل پدری را همچنان پناهگاه محرومان و ستم دیدگان شهر قرار داد و به همت والای او، حوزه علمیه میانه بار دیگر در سال 1358ق. ( 1316ش.) احیا شد. این مجتهد فداکار در روزگار سیاهی که کشف حجاب و استبداد رضاخانی رمق زندگی و حیات معنوی را از مردم گرفته بود، زندگی مذهبی، سیاسی خود را آغاز کرد و گوشه ای از منزل محقّر خویش را چون مدرسه و خوابگاه در اختیار طلاب نوجوان قرار داد و در راه تربیت و تعلیم آنان خون دل های فراوانی خورد. او در عصری که پوشیدن عبا و قبا و گذاشتن عمامه پیامدهای ناگواری داشت، با تلاش های شبانه روزی شاگردان فاضل را مجذوب حوزه درسی خود ساخت تا این که پس از مدتی به سبب استقبال شایان توجه طلاب، اداره آنان در منزل برایش ناممکن شد و به ناچار با همکاری حضرات آیات: حاج شیخ هادی نیری، حاج میر حسین حججی، آقا شیخ علی کتانی و سید عبدالستار محمدی منزل دیگری اجاره کرد و در مجاورت مسجد جامع امامزاده اسماعیل چند حجره برای ساکنان فراگیران علوم دینی بنا نهاد. ولی این توسعه هم نتوانست احتیاجات ضروری طلاب را برطرف کند؛ لذا در سال 1325ش. با کسب اجازه از آیات عظام قم، ساختمان حوزه علمیه ای به نام مدرسه علمیه جعفریه را بنا نهادند. این مرکز علمی و مذهبی با تولیت پنج روحانی مذکور چندین دهه به آموزش و پرورش طلاب همت گماشت و هر چند دیگر علمای شهر نیز در رشد و شکوفایی این مرکز قدم های قابل تحسینی برداشته اند، اما زحمات آیت الله آقا میرزا ابو محمد حجتی از جایگاه خاصی برخوردار است. بر پایه همین واقعیت، وی در میان علمای میانه به مؤسّس اصلی این شجره طیبه شناخته می شود. و در سایه زحمات شبانه روزی این عالم فرزانه، صدها طلبه و روحانی فاضل و دانشمند در این شهرستان تربیت یافتند که از شخصیتهای بارز این مجموعه گرانقدر، آیت الله حاج میرزا علی احمدی میانجی است.
آیت الله حاج میرزا علی احمدی میانجی، در سال .1345ق متولد شد. وی در سال .1358ق به حوزه علمیه میانه - که توسط آیت الله حجتی بنیان شده بود. - آمد و تحت سرپرستی مؤسّس آن به فراگیری علوم و فنون اسلامی پرداخت؛ وی سپس تحصیلات خود را در حوزه علمیه تبریز و قم پی گرفت و به تألیف در مباحث فقهی، کلامی و روایی همت گماشت. آیت الله میانجی هم اکنون مشغول تحقیق و تدریس در سطح عالی در قم است.
آیت الله آقا میرزا ابو محمد علاوه بر تأسیس حوزه و تربیت طلاب، تحقیق و تألیف در علوم و معاریف اسلامی را سرلوحه کارهای روزانه خویش قرار داد و آثار آموزنده ای در زمینه های گوناگون علوم دینی به رشته تحریر درآمد که هم اکنون این تألیفات در نزد فرزند گرامی اش حجة الاسلام والمسلمین محمد تقی حجتی نگاهداری می شود.(7)
و دیگر فرزند فرزانه او مرحوم آیت الله حاج شیخ احمد حجتی می باشد.

وفات
سرانجام آیت الله حاج میرزا محمد حجتی در سال 1308ه. ش طی مسافرتی که به قم مشرف شده بود، در همین شهر به سرای باقی شتافت و شاگردان و دوستان را سوگوار ساخت. پیکر آن فقیه ربّانی پس از مراسم تشییع، در قم و در قبرستان نو، به خاک سپرده شد.

پی نوشت ها:
1 سیمای میانه؛ خطّه ولایت، عبدالرحیم اباذری، ص 198و .199
2 مأخذ قبل، ص 204و .205
3 همان، ص 215و .216
4 همان، ص .221
5 همان، ص .223
6 به نقل از فرزند دوم ایشان، مرحوم آیت الله حاج شیخ احمد حجتی. این اظهارات طی مصاحبه ای بیان شده است که نوار کاست آن موجود است که شرح حال این عالم ربانی در مقاله جداگانه از همین نگارنده، در همین کتاب آمده است.
7 سیمای میانه، ص 221 165و .223

منبع: www.hawzah.net

نظر شما