شریک غمتان هستیم!
موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

شریک غمتان هستیم!

روزنامه همشهری، چهارشنبه 31 مرداد ,1375 21 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1048

هیچ وقت سعی نکنید که به مردم غمگین و سوگوار بقبولانید که اشک نریزند و یا احساس ناراحتی نکنند. در این لحظه آنها باید غمگین و ناراحت باشند از آنها نخواهید غم و اندوه خود را بروز ندهند و آن را در وجودشان خفه کنند چرا که آنها در این لحظه نیاز دارند که گریه کنند.

در چنین شرایطی, مردم تمام توجه خود را بر نیازهای عاطفی و روحی فرد متمرکزمی کنند و نیازهای فیزیکی وجسمی وی را نظیر غذا, جابجایی یا پرداخت صورتحسابها به دست فراموشی می سپارند درصورتیکه این قبیل درگیریها باعث عدم تعادل و مختل شدن زندگی سوگوار می شود

مرگ واقعیتی است که دراطراف همگان گام برمی دارد وگاهی به خانه و محیط زندگی ما نیز نزدیک می شود و زمانی که به کانون خانواده و زندگی ما قدم می گذارد ما آمادگی پذیرش آن را نداریم. انسان عموما فقط به فکر جوانی و زندگی می باشد و به این واژگان ارزش و بها می دهد و اغلب در اندیشه پیری و مرگ نیست و سعی دارد که وجود آنها را نادیده انگارد. به همین جهت بیشتر افراد طوری زندگی می کنند گواینکه فناناپذیر می باشند و ترجیح می دهند هیچگاه در اندیشه پیری نباشند و اندوه, غم و مرگ را به دست فراموشی بسپارند.
از دست رفتن هر یک از عزیزان, بازماندگان را ناراحت می سازد.
سوال اینست که در چنین مواقعی شما چگونه با درد وتاسف دیگران
برخوردمی کنید بعضی از نزدیکان ممکن است در مورد متوفی احساس
گناه بکنند و با خودمی اندیشند که: قبل از مرگ او, چرا من کاری که
دوست داشت انجام ندادم یا آن طور که دوست داشت رفتار نکردم اگر من
کاری که او می خواست انجام می دادم, شاید به این زودی از دنیا
نمی رفت.

چهار اصل ساده در اینجا باید به چهار نکته اساسی و ساده اشاره
شود که هر کس می تواند با بهره گیری از آنها به افرادی که یکی از
نزدیکان خود را از دست داده و در حالت روحی بحرانی به سرمی برند
کمک نماید. این چهاراصل عملی به منظور ابرازهمدردی با دیگران
اثرفوق العاده ای دارد.
اصل اول: با دقت به گفته هاو احساسات در سوگ نشستگان توجه کنید.
اصل دوم: به آنها کمک کنیدتا وضعیت و شرایط عاطفی خویش را درک
کنند.
اصل سوم: با بهره گیری ازشیوه های عملی به آنها کمک کنید.
اصل چهارم: سعی کنید که شما نیز از ایشان نکته ای را بیاموزید.
ضرورت ایجاب می کند که همگان این مسائل را بدانند,زیرا گاهی مواقع
شما بعنوان خویشاوند و یا دوست دارای قابلیت و توانایی زیادی
هستید که اگر فردی یکی ازنزدیکان خویش را از دست داد بتوانید کمک
موثری باشید و یا اینکه به احساسات آنها لطمه ای جبران ناپذیر وارد
نکنید.
اغلب در هنگام برخورد باافرادی که در سوگ یکی ازعزیزانشان به سر
می برند, ماتلاش می کنیم تا واژه ای رابیابیم که بتواند تسلای غم و
اندوه آنها باشد و معمولا فراموش می کنیم که فرد سوگوار در چنین
وضعیتی به کسی نیاز دارد که به حرفهای او گوش کند.
بنابراین اولین نکته ای که هرفرد باید درنظر بگیرد این است که در
چنین شرایط ووضعیت بحرانی به حرفهای فرد سوگوار گوش دهد, زیرا هیچ
عمل دیگری ساده تر و موثرتر از گوش دادن به درددلهای او نخواهد
بود.
این گونه افراد که درسوگ عزیزان و گمشدگان خودهستند, صحبت های
زیادی برای بیان احساسات و افکار خویش دارند و اگر کسی را برای
صحبت کردن نیابند, در وضعیت روحی و روانی شدیدی به سر خواهند برد.
آیا شما دارای این توانایی و قابلیت هستید که بتوانید یک شنونده خوب
باشید آیا قادرهستید که برای مدتی زبان در کام فروبرید و مشتاقانه
حواس و گوشهایتان را به صحبت های دیگران بسپارید
گاهی اوقات شما نمی دانید که چگونه پاسخ دهید و یا چه بگویید.
بنابراین حداقل سعی می کنید که حرفی نزنید وسکوت اختیار کنید. در
سکوت قدرت و زیبایی خاصی نهفته است. در این سکوت, حتی پیامی وجود
دارد مبنی بر اینکه من اینجا پیش تو و با تو هستم. می خواهم بدانم که
تو چه می گویی و در درون تو چه می گذرد. اگرچه نمی دانم که چه بگویم و
چطور در کلام با تو احساس همدردی کنم, ولیکن هیچگاه تو را ترک
نمی کنم و هر کاری که از دستم ساخته است دریغ نمی کنم. این پیام ,
حتی اگر کلمات وواژگان به دست فراموشی سپرده شوند, هیچگاه از ذهن
فرد محو نخواهد گردید. درمورد قدرت شگفت انگیز شنیدن و توانایی
گوشها می توان کتابها به رشته تحریر درآورد, ولی به همین مقدار
بسنده می کنیم.
کار بعدی که شما می توانید درمورد افرادی که در شوک واندوه ناشی
از مرگ عزیزان به سر می برند انجام دهیداینست که به آنها اجازه
دهید احساسات واقعی خود رابروز بدهند. منظور این است که شما
نباید سعی کنید احساسات آنها را نادیده بگیرید. بعضی از مردم مرتکب
اشتباه می شوند و می گویند: تو نباید چنین احساسی داشته باشی. شجاع
باش و سعی کن که شاد باشی, همه چیز درست خواهد شد. و در پایان اضافه
می کند: دیگر گریه نکن. گریه کردن دیگر کافی است. حالا بلند شو.
گفته ها و نصایحی از این قبیل که از طرف ما اظهار می شوندبیانگر
درک احساسات ونیازهای سوگواران نیست ,بلکه ناشی از نیازهای فردی
خودمان است. این نصایح به دلیل عدم توانایی ما در درک احساسات
واقعی طرف مقابل و یا ایجاد ناراحتی درخودمان درنتیجه دیدن اشک ها و
غصه و اندوه آنها می باشد.
شما هرگز سعی نکنید که به مردم غمگین و سوگواربقبولانید که اشک
نریزند ویا احساس ناراحتی نکنند. در این لحظه آنها باید که غمگین
و ناراحت باشند. ازآنها نخواهید که غم و اندوه خود را بروز ندهند و
آن را در وجودشان خفه کنند. در این لحظه آنها نیاز دارند که گریه
کنند.
مطالعات و پژوهش های امروز در رابطه با غم و اندوه مهرتاکیدی بر
گفته های کتب مقدس آئین های مذهبی زده اند و موید این گفته می باشند که
زمانی که دوستان و نزدیکان شما شاد هستند با آنها شادی کنید و
زمانیکه سوگوار هستند با آنها احساس درد و غم کنید. آیا ما همگی
قادر به انجام این مهم می باشیم آیا می توانیم به جای اینکه از آنها
بخواهیم گریه و زاری نکنند و احساسات واقعی خود را بروز ندهند, با
آنها همراه شده و سوگواری کنیم
مادری که فرزند دلبند خود را در اثر یک بیماری از دست داده بود,
گریه و زاری شدیدی می کرد و یکی از دوستان که سعی در آرام نمودن او
داشت گفت: حداقل سعی نکنید غم و اندوه مرا از من بگیرید. ممکن است
که بسیاری این کلمات را درک نکنند ولی همین کلمات احساسات درونی آن
زن را القاء می کند. او فرزند و جگر گوشه خود را از دست داده بود و
در غم و اندوه خود غوطه ور بود. بنابراین می بایستی که اندوهگین باشد
وناراحتی خود را ابراز نماید, در غیر این صورت غم و اندوه روح و جسم
او را اسیر خود ساخته و از حالت تعادل خارج می سازد. باید اجازه داد
که مردم در غم عزیزانشان به سوگ بنشینند و نباید سعی نمود که جلوی
ابراز احساسات ایشان را گرفت. به آنها اجازه دهید که سوگواری کنند
وبرای عزیزان از دست رفته شان ابراز احساسات کنند تا بدین ترتیب
سلامتی روح وجسم و تعادل روانی ایشان تضمین گردد. سومین پیشنهاد جهت
کمک رسانی به فرد مغموم و سوگوار بهره گیری از راههای عملی است. در
چنین شرایطی, مردم تمام توجه خود را بر نیازهای عاطفی و روحی فرد
متمرکز می کنند و نیازهای فیزیکی و جسمی وی را نظیر غذا, جابجایی یا
پرداخت صورتحسابها به دست فراموشی می سپارند. در صورتیکه این قبیل
درگیریها که باعث مختل شدن زندگی روزمره سوگواران می شود, روند زندگی
روزمره را از تعادل خارج می سازد و افراد نسبت به انجام این قبیل
امور احساس بی تفاوتی می کنند.
نقش شما در این میان چیست چگونه می توان به صورت عملی به فرد
سوگوار کمک نمود درک و کشف آن بسیار ساده است. شما فقط باید از
خود فرد سوگوار سوال کنید. از او بپرسید: آیا به چیزی احتیاج
دارید و یا کاری هست که من بتوانم انجام بدهم
انجام اموری همچون سوگواری برای مراسم تدفین, تماس باخویشاوندان و
نزدیکان فرد سوگوار از اولین کارهای ضروری می باشند که ما می توانیم
انجام دهیم. باید به خاطر داشت که فردسوگوار و صاحب عزا در بحران
شدید روحی و عاطفی به سر می برد و شما باید تکیه گاه او باشید و
هیچگاه امور ساده زندگی روزمره را به دست فراموشی نسپارید. اگر
تشخیص نیازهای فرد سوگوار برای شما مشکل است, تنها از خود سوال کنید
که اگر من در این موقعیت بودم به چه چیزی احتیاج داشتم سپس
اطمینان حاصل کنید که آیا فرد سوگوار نیز به همان چیز نیار دارد و
در صورت لزوم می توانید از او سوال کنید.
بعضی اوقات وظایف و نیازهای افراد کاملا مشخص می باشند و احتیاجی به
پرسش نیست و شما فقط باید پیشنهاد کنید. برای صاحب عزا و فرد
سوگوار, که در بحران فکری و روحی می باشد و قادر به تفکر نیست ,
کارهای کوچک و روزمره بسیار بزرگ به نظر می رسند. بنابراین شما باید
به دنبال راههای اصولی و عملی جهت کمک به او باشید.
چهارمین و آخرین مورد: اصل یادگیری و تجربه اندوزی از افراد سوگوار
است که سخت ترین امتحان زندگی را پشت سر می گذارند. فردی که بامرگ
در ستیز است و با آن مقابله می کند از نظر روحی و فکری کاملا باآن
درگیر می باشد و مدت مدیدی با آن دست و پنجه نرم می کند. بنابراین
برای این دسته از افراد واقعیات و حقیقت راز خلقت ملموس تر از دیگران
می باشد. مرگ یکی از واقعیات اجتناب ناپذیر زندگی بشری است و همه ما
باید روزی با این واقعیت روبه رو شویم. به هر صورت تمام انسانها باید
با مرگ روبه رو شوند و ما همگی فناپذیر هستیم و هیچکس عمر جاودان
ندارد. به همین دلیل انسانهایی که با مرگ درگیر می باشند و واقعیت آن
را پذیرفته اند, می توانند برای دیگران, که آمادگی شنیدن حقایق را
دارند, سرمشق و الگوی موثری باشند.
انسانهایی که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم طعم مرگ و نیستی را
چشیده اند و یا خود با آن درگیر بوده اند, حقایق و ارزشهای واقعی
زندگی را بیشتر و عمیق تر از دیگران درک کرده اند و شما می توانید از
تجربیات ایشان بهره گیرید. در کلام بزرگان نیز آمده است که بر
انسانها واجب است که بعضی اوقات به مزار مردگان بروند و درمراسم
سوگواری حضور یابند. و از آن عبرت گیرند.
حضور در مراسم سوگواری و همدردی با سوگواران باید از صمیم قلب و با
آرامش خاطر باشد تا حقایق و ارزشها را عمیق تر درک کنیم. این
واقعیات عبارت از فناپذیری انسانها, سستی و ضعف اخلاقی و کوتاه
بودن عمر می باشد. با درک این ارزشها و واقعیات متوجه فلسفه اصلی
زندگی بشری و راز آفرینش خواهیم شد و این می تواند باعث شود تا
تغییر اساسی در بینش روان و نحوه زندگی خود بدهیم و با اعتماد به
نفس و قدرت بیشتری به حیات خویش ادامه دهیم.
باید به خاطر داشت که انسان از گوشت و خون خلق شده و راز خلقت
انسان در این نیست که در قالب جسمانی و مادی زندگی کرده و سپس فنا
شود, فناپذیری انسان از اهداف پروردگار باریتعالی نیست, بلکه هدف
اصلی خالق بزرگ تکامل و تعالی می باشد و مرگ جسمانی و فیزیکی جزء
اساسی و اجتناب ناپذیر طی مسیر تکامل می باشد. در واقع زمانی که انسان
پی به واقعیت مرگ و نیستی می برد, متوجه اهداف اصلی زندگی و راز
آفرینش بشر و جهان آخرت خواهد شد.
 

نظر شما