موضوع : دانشنامه | ر

سید صدرالدین رضوی قمی


سید صدر


سید صدر الدین رضوی قمّی از فقیهان و دانشوران برجسته قرن یازدهم و دوازدهم هجری است. او در سال 1095 ه . ق در یک خانواده اصیل و بلند پا به عرصه وجود نهاد و نامش را صدر الدین نهادند.(1) شاید زمانی که پدر این نام را برای مولود مبارکش برمی گزید، نمی‏دانست آینده درخشانی در انتظار اوست و فرزند کوچکش یکی از مشعلداران حوزه فقه و فقاهت و تقوی‏ و معرفت خواهد شد.

پدر و محل تولد او
پدرش ؛ محمد باقر رضوی است.(2) که از شرح حال او در کتاب‏های تراجم مطلبی به دست نیامد ؛ البته مرحوم خوانساری در «روضات الجنات»(3) و مرحوم شیخ عباس قمی در «فواید الرضویّه»(4) دو نفر از علما را به نام «محمد باقر رضوی قمی» یا «حسینی نجفی»، یاد آوری می‏کنند و آنها را از بزرگان علم کلام می‏شمارند، و این سوال مطرح می‏شود که آیا یکی از آنها پدر بزرگوار شخصیت مورد نظر ما هست یا نه؟
با اینکه نمی‏توان نظر قاطعانه‏ای ابراز کرد، اما برخی از قرائن گویای این مطلب است که مرحوم «محمد باقر» فرزند «محمد ابراهیم» فرزند «محمد باقر رضوی قمی همدانی» پدر ایشان است. بر اساس این احتمال درسال 1118 ه . ق از دنیا رفته است.(5) از زادگاه سید صدر هم نشانی در دست نیست و اینکه آیا ایشان واقعاً اهل قم بود یا چون مدّتی در آن شهر اقامت داشت، به «قمی» معروف شد. همانطور که خیلی از علمای ما که اهل قم نبودند به دلیل حضور و اقامت در این شهر، مشهور به «قمی» شدند.

سید صدر در منظر بزرگان
دانشمندان در کتاب‏های تراجم خود از سید صدر به نیکی یاد کرده‏اند. مستندترین شرح‏های او به دست یکی از بهترین رجال شناسان قرن 12 هجری قمری (سید عبدالله موسوی جزایری) به رشته تحریر در آمده است. او (سید عبدالله) که با جناب سید صدر ملاقات کرده است، مقام و منزلت او را با دقت فراوان نقل می‏کند و می‏نویسد:
«سید صدر عالمی بزرگوار، اهل کلام و دارای حَسَب و نسب والایی است. او در نجف اشرف اقامت داشت و بزرگترین و برجسته‏ترین دانشمندی بود که در عراق دیدم. بهره وجودی او بیشتر از همه بزرگان روزگارش بود و در حکمت و فلسفه و روایت و فقه از همه جامع‏تر به نظر می‏رسید. حکمت را از حکیمان اصفهان فرا گرفت و به خاطر بروز فتنه افغان که موجب شد عرصه تعلیم و تربیت و تبلیغ احکام دینی بر او تنگ شود و نتواند به وظایف ارشادی خود بپردازد، ناچار به نجف هجرت کرد. در آنجا از چنان عظمت و نفوذ کلام برخوردار شد که وقتی شیعیان از سراسر جهانِ تشیع به زیارت حضرت علی (ع) مشرف می‏شدند، به خدمت او نیز می‏رفتند و ضمن ملاقات، مسائل شرعیه مورد نیازشان را می‏پرسیدند.»(6)
این گزارش کوتاه و عمیق و جامع، پایه سخن دانشمندان دیگری است که بعد از مرحوم جزایری درباره سید صدر کلامی گفته یا مطلبی نوشته‏اند، همانند «حاجی نوری» و «خوانساری» و «شیخ عباس قمی» و «آقا بزرگ تهرانی» و «سید محسن امین» و... این موضوع هر چند ما را از مطرح کردن آن سخنان بی نیاز می‏کند ؛ ولی چون بعضی دیگر از دانشوران محقق شرح حال سید صدر را با تفصیل بیشتری آورده‏اند، ناچار به یادآوری برخی از آنها هستیم.
مرحوم صاحب روضات الجنات می‏نویسد:
«سید صدر الدین از محققان و عالمان بزرگ عصر خود به شمار می‏آمد و در مراتب فضل و دقت بی نظیر بود. او ابتدا در حوزه اصفهان نزد جمعی از دانشوران برجسته درس خواند و به مراحلی از کمال علمی نائل شد. از حوزه اصفهان برای ارشاد و تبلیغ احکام دین و تربیت طلاب، به شهر قم رفت. تا اینکه به دنبال فتنه و شورش محمود افغان که دامنه‏اش به شهر قم هم رسید، تدریس و ارشاد برایش ممکن نشد و بر اثر تضیقات و فشارهای روحی فراوانی که بر علماء وارد می‏شد، از قم به سمت همدان، که برادرش سید ابراهیم در آنجا زندگی می‏کرد، حرکت کرد.
مدتی در آنجا بود، تا اینکه از همدان به قصد نجف حرکت کرد و در حوزه علمیه نجف پیش جمعی از بزرگان حاضر شد و از خرمن علوم و کمالات آنها بهره‏ها برد.»
مرحوم خوانساری اضافه می‏کند:
«مرحوم سید صدر با جدّ من (سید جعفر موسوی خوانساری)، ارتباط نزدیکی داشت و پدربزرگم از نزدیکان سید صدر بود.»(7)
محمد علی مدرس می‏نگارد:
«صدر الدین رضوی قمی، قمی الاصل، معروف و مشهور به سید صدر، از برجستگان دانشمندان شیعه بود، در اواسط قرن دوازده هجری. «قمی» در بردارنده فروع و اصول و مرجع ملت در احکام دینی.»

اساتید(8)
سید صدر در حوزه علمی اصفهان که در آن دوره از رونق بسزایی برخوردار بود، نزد جمعی از نخبگان علم و حکمت و فقه حاضر شد و با همت بلند و رنج فراوان به درجات بالایی از دانش و فضل دست یافت که در این فرصت به معرفی معروفترین آنها بسنده می‏کنیم.

1 - آقا جمال الدین خوانساری ؛
نام او در کتاب‏های تراجم «محمد» است ؛ ولی به «جمال الدین خوانساری» مشهور است. وی فرزند عالم و دانشمند فرزانه شیعه «آقا حسین خوانساری» است.
آقا جمال، عالمی بزرگوار و دانشمندی توانا و صاحبِ اندیشه‏های عمیق در کلام و فلسفه و فقه و اصول بود.(9) صاحب جامع الروات (محقق اردبیلی) که خود از شخصیتهای برجسته شیعی (در زمینه رجال‏شناسی و تراجم حالات راویان و علما) است، مرحوم آقا جمال را درک کرده است و درباره او می‏نویسد:
«جمال الدین خوانساری عالمی است بلند مرتبه و جلیل القدر، محل اطمینان، راستگو، درستکار، آشنا و عارف به اخبار و روایات و فقه و کلام و فلسفه است و تألیفات فراوانی دارد. خداوند عمر او را طولانی کند و از خطرات حفظ فرماید.»(10)
یکی از کارهای پسندیده این فقیه وارسته ترجمه قرآن، صحیفه سجادیه و غُرَر و دُرَر آمدی به فارسی است.(11)
آقا جمال از معاصران علامه مجلسی بود و در سال 1125 ه . ق در شهر اصفهان از دنیا رفت و در قبرستان «تخت فولاد» و در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد.(12)

2 - شیخ جعفر قاضی ؛ از نوابغ علم و فضل و در فقه و اصول و حکمت شهره آفاق بود. او همچنین داماد آقا حسین خوانساری بود و بعد از رحلت علامه مجلسی منصب قضاوت به او منتقل شد.(13)
محقق اردبیلی، شاگرد شیخ جعفر قاضی، در باره استادش می‏گوید:
«او دانشمند آشنا به روایات، تفسیر، فقه و اصول و جامع کمالات است و در جامعیت علمی و دقت نظر همتا ندارد. وی در همه علوم استاد ماست. خداوند عمر او را زیاد کند.»(14)
«یک وقتی یکی از تجار اصفهان، به نام محمود، و به قصد حج بیت الله از اصفهان حرکت کرد و با او بود، ضریح مقدس حضرت موسی بن جعفر و امام جواد (ع) و جمعیت زیادی هم با این کاروان همراه بودند که ده هزار نفر می‏شدند و شیخ جعفر قاضی هم در این قافله و کاروان قرار داشت. سه هزار نفر از آنان قصد مکه داشتند و باقی می‏خواستند به زیارت عتبات عالیات در عراق، مشرف شوند. مقصد نهائی مرحوم شیخ جعفر زیارت خانه خدا بود. به کرمانشاه که رسیدند، او بیمار شد و با همان بیماری به کاظمین مشرف گردید. در آنجا حالش بهتر شد ؛ ولی دوباره کسالت و مریضی برگشت. به هر حال با همین حالت به کربلا رفت و از آنجا به نجف. در نزدیکی نجف بود که دعوت حق را لبیک گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد و در جوار قبر مطهر امیرالمؤمنین (ع) به خاک سپرده شد. سال رحلت او در سال 1115 ه . ق نوشته‏اند.»(15)
البته صاحب روضات عقیده دارد وی بعد از مراجعت از حج، در نجف مریض شد و از دنیا رفت.(16)

3 - علامه شیروانی ؛
نامش «محمد» در میان دانشمندان به ملا میرزا معروف بود و میرزا عبدالله افندی نویسنده کتاب ریاض العلما، از وی با عنوان «علامه» یاد می‏کند. مرحوم شیروانی از متفکرترین دانشمندان روزگار خود بود. وی که در شیروان به دنیا آمد، ساکن اصفهان شد و در این شهر مورد توجه همه دانشجویان بود. علامه شیروانی ابتدا در نجف مشغول تحصیل و تدریس بود، تا آنکه شاه سلیمان صفوی او را به اصفهان دعوت کرد ؛ وی درخواست شاه سلیمان را پذیرفت و با حضور خود به حوزه اصفهان شکوه و جلوه خاصّی بخشید، ضمناً او داماد مرحوم ملا تقی مجلسی بود.
علامه تألیفات متعددی به یادگار گذاشت که شرح معالم الاصول یکی از آنها است. این استاد فرزانه در سال 1085 ه . ق زندگی را بدرود گفت و پیکرش را از اصفهان به مشهد رضوی حمل کردند و در مدرسه میرزا جعفر به خاک سپردند.(17)

شاگردان
در منابع گوناگون مطالعه شد،به شاگردان سید صدر اشاره‏ای شده بود و تنها عالمی که به عنوان شاگرد سید مطرح است، آیت حق و الگوی تقوی و تواضع ؛ وحید بهبهانی است که به حق ستاره پر فروغ آسمان علم و فضل و اندیشه است ؛ زیرا او مؤسّس علم اصول است، آن هم در زمانی که نزدیک بود بر اثر رونق گرفتن بازار اخباریگری، علم «اصول فقه» از میان حوزه علمی شیعه از بین برود. بر اثر تلاش‏های بی وقفه این اصولی متفکّر پایه‏های علم اصول بر براهین قاطع استوار شد و نه تنها علم اصول به این وسیله از نابود شدن نجات یافت ؛ بلکه مشرب و مسلک اخباری‏ها از هم فرو ریخت. اگر سید صدر را شاگردی جز وحید بهبهانی نبود، باید گفت زهی فخر و مباهات که چنین استادی چنین شاگردی را تربیت کرد.(18)

تالیفات
تألیفاتی چند برای سید صدر ذکر کرده‏اند همانند: حاشیه بر مختلف علّامه حلّی و کتاب طهارت ؛ اما مشهورترین و معتبرترین کتابی که از او به یادگار ماند، شرح بر شرح وافیه در علم اصول فقه است. کتابی که مرحوم شیخ مرتضی انصاری بارها در رسائل از آن نام می‏برد و آراء سید صدر را مطرح می‏کند. هر گاه نظرش موافق نظریه سید نباشد، آن نظریه را مورد نقد و بررسی قرار می‏دهد. شیخ انصاری تقریباً در 12 موضع از کتاب رسائل خود به نظریه‏های سید پرداخته است.

حال به سه مورد از مبانی اصولی سیّد اشاره می‏کنیم:

حجّیت قطع
در علم اصول این بحث مطرح است که آیا قطع یقینی که از راه مقدمات عقلی برای انسان حاصل شود، اعتبار دارد یا نه؟ و آیا حجّت است یا نیست؟
اصولی‏ها قطع حاصل از مقدمات عقلی را معتبر می‏دانند و باید مطابق آن قطع عمل کرد ؛ ولی اخباری‏ها چنین قطعی را حجّت نمی‏دانند.
مرحوم سید صدر که در این بحث گویا تمایل گرایش بیشتری به مکتب اخباریگری دارد، مبنایش این است که چنین قطعی اعتباری ندارد و راه به دست آوردن احکام دین، منحصر به اخذ از روایات و اخبارمعصومین (ع) است. او می‏نویسد:
«انجام کار یا ترک آن در صورتی واجب است که گمان یا قطع از طریق نقل از معصوم (ع) حاصل شود، نه از راه دیگر، هر چند آن راه عقل باشد.»(19)
بر این اساس وی احکامی را که از راه حکم عقل به دست آید، حجت نمی‏داند.»

حجّیت ظواهر
اختلاف نظر دیگری که بین این دو دسته از علما است، درباره اعتبار ظواهر قرآن است. آیا به طور کلی ظواهر آیات قرآن و آنچه یک مجتهد از قرآن می‏فهمد، حجت است یا نه؟
مبنای اصولیین بر حجیت است ؛ ولی از منظر اخباری‏ها، حجت نیست. در این زمینه مرحوم صدر الدین می‏گوید:
«عمل نمودن به ظواهر قرآن، بر خلاف اصل و قاعده است ؛ چون قرآن کتابی است که در بر دارنده آیات متشابه است و بر یک سبک و اسلوب خاصی نازل شده است. به این دو دلیل، ما از ظواهر قرآن چیزی متوجه نمی‏شویم، مگر از راه تفسیر اهل بیت (ع) »(20)

خاندان
از خاندان سید صدر اطلاع دقیقی در دست نیست ؛ گر چه بعضی از نویسندگان، عده‏ای از عالمان شیعه را جزو این خاندان جلیل به حساب می‏آورند، همانند: محمد مهدی، فرزند میرزا محمد باقر حسینی مشهدی که گفته‏اند او جد سادات همدان است. همچنین محمد باقر رضوی قمی که او را قمی الاصل، متولد و ساکن همدان دانسته‏اند.(21)

سید صدر برادری به نام سید ابراهیم رضوی ساکن در همدان داشت که از محققان و بزرگان علم و صاحب تألیف بود و سید عبدالله جزائری نام او را در کتاب اجازه می‏آورد.(22) وی همان کسی بود که سید صدر از قم به همدان رفت و مهمانش شد.
سید ابراهیم رضوی بعد از رحلت برادرش، سید صدر الدین، از همدان به کرمانشاه رفت و تا مدتی آنجا ساکن شد؛ اما اینکه در کجا و چه زمانی رحلت کرد، مشخص نیست.(23)

رحلت
سید صدر الدین در سال 1160 ه . ق در سن شصت و پنج سالگی، روحش از عالم خاکی پرواز کرد و به ملکوت اعلی پیوست ؛ البته زمان رحلت و محل دفنش معلوم نیست.(24)

پی‏نوشت‏ها:
1 - الاجازة الکبیره، سید عبدالله موسوی جزایری، ص 99، مستدرک الوسائل، ج 3 ص 404، فوائد الرضویه، ص 213، و روضات الجنات، ج 4، ص 122 و ریحانة الادب، ج 3، ص 420.
2 - همان.
3 - روضات الجنات، ج 4، ص .125
4 - فوائد الرضویه، ص 430.
5 - روضات الجنات، ج 4، ص 125.
6 - الاجازة الکبیره، چاپ کتابخانه مرحوم آیت الله مرعشی، ص 99.
7 - روضات الجنات، ج 4، ص .124
8 - ریحانة الادب، ج 3، ص 420.
9 - روضات الجنات، ج 2، ص 214، فوائد الرضویه، ص .83
10 - جامع الروات، ج 1، ص 165 و نیز به مجله حوزه، ش 5 - 6 - سال 15 - آذر، دی، بهمن و اسفند 1377، ویاش 89 - 90 (ویژه شرح حال او و پدرش) رجوع کنید.
11 - فوائد الرضویه، ص .83
12 - روضات الجنات، ج 2، ص 215 و ریحانة الادب، ج 1، ص 54 و فوائد الرضویه، ص 83.
13 - فوائد الرضویه، ص 75 و ریحانة الادب، ج 1، ص 85.
14 - جامع الروات، ج 1 ص 153.
15 - مدارک مذکور، فوائد الرضویه، ص 75 و ریحانة الادب، ج 1، ص 85.
16 - روضات الجنات، ج 2، ص 195.
17 - روضات الجنات، ج 7، ص 95، جامع الروات، ج 2، ص 92 و فوائد الرضویه، ص 46.
18 - دانشمند محترم ؛ آقای علی دوانی درباره وحید بهبهانی کتابی مستقل نوشته است.
19 - رسائل، چاپ قدیم، ص 11.
20 - همان، ص 38.
21 - روضات الجنات، ج 4، ص 135.
22 - الاجازة الکبیره، ص 99 و روضات الجنات، ج 2، ص .125
23 - روضات الجنات، ج 2 ص 126 و ریحانة الادب، ج 3 ص .420
24 - الاجازة الکبیره، ص 99 و منابع دیگر.

منبع: www.hawzah.net

نظر شما