پرسش و پاسخهای حقوقی: خجالت کشیدم نامزدی را به هم بزنم !
موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

پرسش و پاسخهای حقوقی: خجالت کشیدم نامزدی را به هم بزنم !

روزنامه همشهری، پنجشنبه 1 شهریور ,1375 22 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1049


پرسش در قوانین کشور ما طلاق حق مردان است و زمانی که به جستجوی علت آن بپردازیم, به خوبی روشن می شود که زن را به خاطر داشتن روحیه ای حساس نسبت به این گونه مسائل از داشتن حق طلاق محروم کرده اند, اما اگر مرد احساساتی بود و عجولانه تصمیم گرفت چه مرد می تواند حتی در غیاب زن او را طلاق بدهد, چون حق مسلم مرد است. می خواهد منطقی باشد یا نه ! شاید باورتان نشود, من در سن 14 سالگی به اصرار پدر و مادرم که تصور می کردم خوشبختی مرا می خواهند و پافشاری پدر و مادر داماد که از خویشاوندان دور ما بودند, پذیرفتم که به عقد پسرشان درآیم. همان زمان صیغه محرمیت خوانده شد تا بعد از تمام شدن تحصیل من در دفترخانه به صورت رسمی ثبت شود, بعد از عقد با همدیگر صحبت کردیم و به این موضوع پی بردم که افکار درستی در سر ندارد و با صحبتهایش انسان را آزرده می کند. وقتی از او پرسیدم چرا دیپلمت را نگرفتی جواب داد: من که هنوز درست و حسابی درسهای دبستان را نگذرانده ام , حالا می گوئی چرا دیپلم نگرفته ام ! در آن موقع توانستم آینده تار خود را درک کنم.
چون خویشاوند بودیم, خجالت کشیدم که مسئله جدائی رابیان کنم. الان در حدود دو سال و هفت ماه می گذرد ومن حتی یک کلمه با او صحبت نکرده ام, جز صحبت طلاق و جدائی, اما آنها نه تنها با جدا شدن مخالف هستند, بلکه مرا در برابر آماج تهمتها قرارداده اند و می گویند ما طلاق نمی دهیم. چکار می توانی بکنی جز اینکه با پسرمان زندگی کنی, خوب بود از اول قبول نمی کردی. در خانه بنشین تا موهایت مثل دندانهایت سفید شود. ابتدا فکر می کردم بالاخره طلاق می دهند,اما لجبازیهایشان باعث شد کارمان به دادگاه بکشد ودادگاه نیز موضوع را با تضمین داور و مسائل تشریفاتی و اداری کش داد و در نهایت رئیس دادگاه گفت: طلاق در اختیار مرد است, اگر توانستید ایشان را راضی کنید. می خواستم بگویم آمده ام اینجا که حقم را بستانم, نه این که باز همان حرفی را بشنوم که قبلا هم شنیده ام. 

پاسخ هدف از ازدواج برای انسانها هرچه باشد, اصل این است که رابطه دو سویه بوده و باید خواسته ها و نیازهای زوجین را تامین کند. برای تحقق هر رابطه ای وجوه اشتراکی دو طرف آن ضروری است. در پیوند زناشوئی میان دو انسان نیز این گونه است و قدر مشترک میان زن و مرد با توجه به خصوصیات ایشان و انتظاراتی که از زندگی مشترک دارند, از جهت کمی و کیفی نوسان دارد. بی تردید در جوامع سنتی همچون جامعه ایرانی نقش پدر و مادر در امر ازدواج بسیار با اهمیت است زیرا فرض این است که پدر و مادر علاوه بر تجربه ازدواج, عملا با تبعات و آثار آن آشنائی بیشتری دارند و جز به سعادتمندی فرزندان خود, به چیز دیگری نمی اندیشند.
بنابراین نباید جانب احتیاط را نادیده بگیرند درامر ازدواج طرفین باید واجد شرایطی باشند از جمله توانائی های فیزیکی, یا بلوغ جسمی و بلوغ فکری. بطورقطع نمی توان برای تمام افراد, یک سن مشخصی برای ازدواج تعیین کرد اما می توان بصورت میانگین و تقریبی زمان مناسب را برای آن تعیین نمود. در جامعه ایرانی سن 14 سالگی برای یک دختر در مسئله مهمی مانند ازدواج پایین تلقی می شود بویژه که در حین تحصیل نیز باشد و ناگهان بدون هیچ زمینه در شرایطی قرار داده شود که تصمیمی از قبل گرفته شده, بگیرد !برای تعدیل چنین وضعیتی موضوع نامزدی در عرف و تلویحا در قانون مدنی پیش بینی شده است, تا طرفین در فرصت متعارفی بتوانند با شناخت نسبی از یکدیگر در انتخابشان مصمم تر شده و یا منصرف شوند تا در هر دو صورت تصمیم منطقی اتخاذ گردد. درباره موارد عنوان شده در متن پیش گفته, اولا برای زن نیز در شرایطی امکان دارا شدن حق طلاق وجود دارد. به عنوان نمونه اگر رفتار مرد با زن طوری باشد که عرفا قابل تحمل نباشد, حق تقاضای صدور طلاق از دادگاه ممکن خواهد بود, دیگر اینکه چنانچه مرد از دادن نفقه (خرجی و هزینه ها) امتناع کند و نتوان وی را اجبار به پرداخت نفقه نمود, دادگاه می تواند با تقاضای زن وی را مطلقه کند و یک مورد دیگر آن زمانی است که زن از مرد تنفر و کراهت دارد, در این باره زن می تواند با پرداخت وجهی که می تواند عین مهر یا معادل آن, یا بیشتر یا کمتر از آن باشد طلاق بگیرد.
 علاوه بر موارد مذکور تحت شرایط خاصی امکان فسخ ازدواج وجود دارد که آن شرایط کمتر بوجود می آیند. حکم طلاقغیابی, در حالتی صادر می شود که به هر دو طرف یک دعوی برای حضور در جلسه اخطاریه ابلاغ شده باشد ولی یکی از طرفین حاضر نشود که با آماده بودن مقدمات صدور حکم, رئیس دادگاه, حکم غیابی صادر می کند. یکی از راههائی که می توانست در پیشگیری ازوقوع این ازدواج موثر باشد دادخواهی از دادگاه به جهت عدم رعایت مصلحت دختر توسط پدر و مادر است که متاسفانه عدم اطلاع از وجود چنین حقی و تواضع نابجای دختر این امکان را برایش منتفی ساخته است. نابجا به این دلیل که آغاز یک زندگی مشترک می تواند به فرض تداوم پایانی تلخ را در چنین حالاتی ترسیم نماید. یکی از مسائلی که بطور سنتی در جامعه ما رایج بود, عنوان صیغه محرمیت است که برای ایجاد رابطه برادری و خواهری و. . . بکار می رود و شرعا و قانونا به خصوص در موضوع ازدواج یک دختر و پسر مردود است. بدین معنی که اگر صیغه ای برای هر عقدی و هر عمل حقوقی کامل و صحیح خوانده شود, آن عقد واقع شده محسوب می شود و شرعا قابل پذیرش است, اما قانونا بایستی به ثبت برسد تا به رسمیت شناخته شود.
در پایان مجددا یادآور می شود که برای جلوگیری از بروز هرگونه ناملایمتی یا خللی در پیوند زناشوئی, شایسته است به موضوع نامزدی و دوران نامزدی به عنوان یک فرصت مناسب جهت طرح و بررسی تمام مسائل که ارتباط با تشکیل خانواده دارند یا می توانند داشته باشند نگریسته شود, ضمن اینکه به صرف خواستگاری و نامزدی پیش از خواندن صیغه عقد نکاح و یا ثبت در دفتر خانه اسناد رسمی, هیچ علقه و وابستگی معتبری میان طرفین وجود ندارد و می توان حتی به فرض پرداخت مهریه و با برگرداندن عین هدایا و یا در صورت عدم وجود, قیمت آنها, موضوع ازدواج را منتفی نمود.

 

نظر شما