موضوع : پژوهش | پایان نامه

منافع ملی، مصدق و بحران نفت

پارسای داخل کشور کارشناسی ارشد 1372
پدیدآور: رضا افشار 
استاد راهنما: محمود سریع‌القلم
دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی
چکیده

درخلال این رساله عنوان شد که : مفهوم منافع ملی، مفهوم اساسی سیاست خارجی است و کلیت روابط بین‌الملل ناشی از منافع ملی است که ازطریق کسب قدرت حاصل می‌شود.منافع ملی از انگیزه تمایل به بقاء و امنیت ناشی می‌شود.این انگیزه در نتیجه محدودیتها و امکانات کم فعال می‌شود همانند ابناء بشری هر کشور به منظور تداوم بقاء خود از طریق کسب منافع ملی مجبور می‌شود.برای افزایش سهم خود، تقویت بنیه نظامی را یک راه حل عمده به شمار آورد. عنوان شد که بستر تاریخی تکوین مفهوم منافع ملی به تشکیل "کشور - ملتهای" جدید و تکوین جوامع مدرن باز میگردد و "نظریه حاکمیت مردم" زاییده همین پدیده می‌باشد،در ادامه به پدیده "ملت " و "حکومت و دولت قانونی" اشاره شد.ضمن برشرمدن "ویژگیهای عمده جوامع مدنی" درباره آنها بحث شد.گفتیم که: دراین جوامع (مدنی)،نظرات همه مردم به نوعی درجامعه بیان می‌شود و حاصل این گفتگوها و نظرات به یک جمعبندی اساسی رسیده و در "حاکمیت ملی" تجلی می‌یابد و در واقع عامل "حاکمیت قانون" و "حاکمیت مردم" در تعیین و تشخیص منافع ملی بعنوان عامل اصلی عمل می‌کرد،یعنی تا زمانیکه مردم به عنوان افراد عاقل و بالغ درنظر گرفته نشوند و خود نتوانند مصالح و منافع خود را بیان کنند،"منافع ملی" و "مصالح ملی و جمعی" اصولا" وجود و امکان ظهور نخواهد یافت .به اندیشه اصالت فردو حوزه فردی در تفکر و اندیشه غربی اشاره شد و عنوان شد که با بررسی تحولات جامعه ایران ردپایی ازآن دراین جامعه یافت نمی‌شود.به تمایز میان حوزه فردی و حوزه جمعی و دیالکتیک میان این دو حوزه اشاره و نتیجه‌گیری شد که "مفهوم مصلحت جمعی" نتیجه این دیالکتیک بوده و تبلور خارجی حوزه جمعی نیز دولت (State) است .همان دولت مدرن غربی که نماینده و حافظ مصلحت عمومی و منافع ملی است .سپس باتوجه به مبانی تاریخ اجتماعی ایران به تحول ماهیت دولت و اثرات نظام سیاسی حاکم در تکوین الگوی رفتای عنصر ایرانی و نظام اجتماعی ایران پرداختیم.عنوان شد که "عدم حاکمیت قانون" و "سرکوب دائمی فرد" بازتاب نهادی و ظاهری این نظام است .به "روان‌شناسی اجتماعی" و "الگوی رفتاری" که از چنین نظامی ناشی می‌شود اشاره کردیم و برآیند تاثیرات این نظام استبدادی مطلقه بر نظام اجتماعی و تیپولوژی شخصیت عنصر ایرانی فهرست شد:(عدم حاکمیت قانون، برابری برده‌وار همگانی و بی‌قدرتی عمومی نبود نهادهای برخواسته از اراده آزاد افراد و براساس تمایل و انتخاب آنان و...) برآیند موارد ذکر شده (هجده مورد) را به عنوان ویژگیهای جامعه‌ای غیرمدنی شناسایی کرده و مصدق را وارث چنین جامعه‌ای دانستیم.باتوجه به ماهیت دولت مدرن غربی و ارتباط آن با جوامع مدنی و اینکه جامعه ایران در دوره مورد بحث (مصدق) علیرغم وقوع انقلاب مشروطه جامعه‌ای غیرمدنی است ،نتیجه گرفتیم که چون مقوله مصلحت عمومی و منافع ملی دراین جامعه وجود نداشته و در واقع نمی‌توانسته است وجود داشته باشد،بنابراین تبلور و تشخص خارجی (دولت) هم ندارد.براساس این تحلیل تئوریک نتیجه گرفتیم که "دولت مصدق" نماینده منافع ملی و مصلحت عمومی نیست .جامعه ایران در اثر انقلاب مشروطه، نهادهای حکومتی و غیرحکومتی راازجوامع مدنی غرب اخذ کرد (پارلمان، احزاب ، مطبوعات و...) بدون اینکه مقدمات لازم و ضروری آن را فراهم کرده باشد.اندیشه قانون و حکومت قانون در غرب براساس یک رشته تحولات فکری امکان‌پذیر شده است .چون مشروطه مبتنی بر یک سری تحولات فکری نبود،نتوانست این تحول را دراندیشه و جامعه ایران بوجود بیاورد،علل عدم کارآیی نهادهای دموکراتیک اخذ شده از غرب و صوری بودن کلیه این نهادها در واقع همین مطلب بود.زمانیکه این نهادها به جامعه سنتی (جامعه غیرمدنی) وارد می‌شوند عملا" از محتوی واقعی خود تهی می‌گردند.این نهادها ابزار حکومتی انسان مدرن است .علیرغم انقلاب مشروطه "ساختار سنتی سیاسی" درجامعه ما ادامه یافت .ما سابقه بحثهایی را که منتج به تکوین و تشکیل این نهادهای مدرن شده است را نداریم.به عنوان مثال، ما مفاهیم "آزادی" و "برابری" را وارد جامعه خودمان کردیم و این تصور پیش آمد که مفاهیم یادشده متعلق به ماست .درحالیکه در فرهنگ و تاریخ گذشته اندیشه و تمدن ایرانی، طرح این مفاهیم نه سابقه داشته و نه مطرح بوده است .ما سابقه بحثهای فلسفی سیاسی، اجتماعی درباره این مفاهیم را در فرهنگ خودمان نداریم.این مفاهیم به صورتی که در دوران جدید مطرح شده‌اند،مفاهیمی نو و جدید هستند.براساس تحقیقات و بحثهای این رساله "مفهوم منافع ملی" باتوجه به پایه‌ها و بستر تاریخی آن که به پیدایش دولتهای جدید و جوامع مدرن باز می‌گردد،بخشی از یک "سلسله مفاهیمی" است که به تبع فکر و اندیشه غربی وارد جامعه ما شده است و ما مقدمات و شرایط لازم جهت طرح این مفهوم را درجامعه دوره موردبحث نداریم.براین اساس باید گفت که عنوان کردن "مفهوم منافع ملی دردوره مصدق" ناشی از خلط مفاهیم قدیم و جدید و یک نوع "التقاط فرهنگی و مفهومی" است که محصول درآمیختن اندیشه‌ها و ارزشهای سنتی و مفاهیم علوم اجتماعی جدیداست .ازدرون "جامعه سنتی ایران" آن دروه به عنوان "جامعه‌ای غیرمدنی" این مفهوم بیرون نمی‌آید که دولت مصدق تبلور خارجی آن و حافظ آن باشد،البته چنانکه در خلال سطور این پایان‌نامه بحث شد دولت مصدق و شخص وی وارث چنین جامعه‌ای (غیرمدنی) با الگوهای رفتاری و ساختاری ویژه اینگونه جوامع بود و روشن است که دولت مصدق به عنوان نظام سیاسی دارای کارکردهایی بود- چه مثبت و چه منفی - که در پاسخ به "سوال اصلی رساله" این کارکردها مورد بررسی قرار گرفته‌اند.کلام آخراینکه در "دنیای سنتی" نمی‌توان راجع به "منافع ملی" صحبت کرد.

نظر شما