موضوع : پژوهش | پایان نامه

تئاتر مشارکتی: گذر از سمپاتی به ایمپاتی

پارسای داخل کشور کارشناسی ارشد 1393
پدیدآور: محمدرضا بابائی تمیرداش 
استاد راهنما: بهروز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ محمودی بختیاری‌‌‌‌‌‌ 
استاد راهنما: تاجبخش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فنائیان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دانشگاه تهران، پردیس هنرهای زیبا - پژوهشکده فرهنگ و هنر
چکیده

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جایگاه ارتباطی تماشاگر در درام، از طلوع خود در یونان باستان تا به امروز، دستخوش تغییراتی شده است. پس از دوران دیتیرامب و آیینوارهای، تماشاگر به مشاهدهگری ثابت تبدیل شد و دیگر رقص و آهنگی برای او وجود نداشت تا در آنها شرکت کند؛ او فقط قرار بود نظاره کند تا به همراه «سمپاتی» )= «همدلی» (به وجود آمده از وقایع صحنه به کاتارسیس برسد؛ او هیچ نقشی در پیشوپس کردن روند دراماتیک نمایش نداشت و این اصلی بود که بر گونهی نمایشیِ مسلط حکمفرمایی میکرد. در قرن بیستم، همراه با تغییرات گستردهی نمایشی، در تئاتر افرادی مانند آرتو و گروتوفسکی، تمایالت بازگشتکننده به حال و هوای آیینی مجددا احیا شد؛ اما قدرت نفوذ تماشاگر دست نخورده و محدود به مشاهده باقی ماند. برشت در تئاتر روایی خود، رابطهای مستقیمتر با تماشاگران را جست و بر این باور بود که تماشاگر باید به «آگاهی» برسد و برای او غرق شدن در احساسات) بهطور دقیقتر: «ایمپاتی» و یا «یکدلی» (گناهی نابخشودنی است. با به وجود آمدن پرفورمنس و هپنینگ، مرز بین اجراکننده و تماشاگر متزلزل شد و با تالش پیشروایانی همچون شکنر و بوآل و شکل گیری تئاتر محیطی، تماشاگر این اجازه را پیدا کرد که به مشاهده بسنده نکند و در خود قدرت آفرینش را ببیند. حال که بیننده به اجراکننده تبدیل شده است، بر سر حس) پاتوس( برانگیخته شده از نمایش چه میآید؟ «ایمپاتی» برشت چه میشود؟ آیا ما تعریف مشترکی از سمپاتی و ایمپاتی داریم؟ و آیا این تعریف بر تمام شکلهای تئاتر محیطی صدق میکند؟ این پژوهش سعی میکند تا با تحلیل پیوستار سمپاتی و ایمپاتی تئاتر محیطی را براساس مفاهیم حوزهی درام کاربردی و روانشناسی بازتعریف کند. پس از تحلیل دادهها، این نتیجه به دست آمد که تئاتر محیطی میتواند تئاتری باشد که سمپاتی را به ایمپاتی تبدیل میکند.

نظر شما