موضوع : پژوهش | مقاله

خطبه امام زین العابدین(ع) در مسجد شام

امروز، شهادت چهارمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت امام زین العابدین(ع) است. به همین مناسبت در این نوشتار به بازخوانی و واکاوی خطبه مشهور ایشان در مسجد شام و در حضور شامیان و یزید می پردازیم. امام سجاد(ع) در خطبه ای که در مسجد شام ایراد کرد، به سخنان بسیار مهمی پرداخت که همان طور که خود یزید در همان جلسه گفته بود، اگر او به منبر رود، فرود نخواهد آمد؛ مگر اینکه من و خاندان ابوسفیان را رسوا کرده باشد. و حقیقتاً هم همین شد.
زیرا خطبه کوبنده امام(ع) چنان در شامیان اثر گذاشت که علاوه بر اینکه باعث گریه و بی قراری حضار در مسجد شام شد، لرزه بر اندام یزید و دستگاه حاکم نیز انداخت. وی در آغاز خطبه خود و بعد از حمد و ثنای الهی، در بیان ذکر اوصاف و شایستگی های خاندان اهل بیت (ع) فرمود: «ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است. به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق (امیر المؤمنین علی(ع))، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا(حمزه)، و امام حسن و امام حسین(ع) دو فرزند بزرگوار رسول اکرم(ص) را از ما قرار داد.”
نکته ای که در اینجا قابل تأمل است، پرداختن حضرت سجاد(ع) به ذکر این خصایل است؛ چرا که دستگاه جور حاکم با تحریف و انحراف افکار عمومی، باعث شده بود که عده ای ساده لوح گمان کنند که امام حسین(ع) و اهل بیتش خارجی هستند و علیه حاکم وقت جامعه، یعنی یزید فاسق خروج کرده اند؛ در حالی که این مردم از چرایی و فلسفه عدم پذیرش بیعت از سوی امام حسین(ع) خبر نداشتند و یا اگر هم خبر داشتند، به خاطر دلبستگی به دنیا و مطامع آن، گروهی سکوت اختیار کرده و عده ای هم در روز عاشورا در مقابل امام(ع) و یارانش ایستادند و آن فاجعه عظمی را به وجود آوردند.
آن گاه حضرت(ع) با فرازی دقیق و عمیق در کلام خود و معرفی خاندان طاهر خود، با توجه به جوی که بعد از رحلت رسول خدا از سوی دستگاه حاکم ایجاد شده بود و بخصوص در رابطه با امیر المؤمنین علی(ع) و تحریفهای سنگینی که علیه او ایجاد کرده بودند، برای آگاهی بخشی به مردم حاضر در مسجد شام، در خصوص مولای متقیان امیر مؤمنان علی(ع) به بیان جملاتی بسیار عمیق و زیبا پرداخت و گفت: «من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید.”
یزید هنگامی که خطبه کوبنده امام را شنید، برای آنکه مبادا انقلابی صورت پذیرد، به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند! مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد، همین که گفت: ا... اکبر، امام سجاد(ع) فرمود: چیزی بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا ا...، امام(ع) فرمود: موی و پوست و گوشت و خونم به یکتائی خدا گواهی می دهد. و هنگامی که گفت: اشهد ان محمدا رسول ا...، امام(ع) به جانب یزید روی کرد و فرمود: این محمد که نامش برده شد، آیا جد من است و یا جد تو؟ ! اگر ادعا کنی که جد توست پس دروغ گفتی و کافر شدی، و اگر جد من است، چرا خاندان او را کشتی و آنان را از دم شمشیر گذراندی؟!
به هر حال، خطبه قاطع و محکم امام سجاد(ع) در آن روز باعث شد تا چنان شجاعت و دگرگونی در مردم حاضر در مسجد شام ایجاد شود که یکی از علمای بزرگ یهود که در مجلس یزید حضور داشت، از یزید پرسید: این نوجوان کیست؟! یزید گفت: علی بن الحسین است. پرسید: حسین کیست؟ یزید گفت: فرزند علی بن ابی طالب است. باز پرسید: مادر او کیست؟ یزید گفت: دختر محمد. یهودی گفت: سبحان ا... ! این فرزند دختر پیامبر شماست که او را کشته اید؟! شما چه جانشین بدی برای فرزندان رسول خدا بودید؟! به خدا سوگند که اگر پیامبر ما موسی بن عمران در میان ما فرزندی می گذاشت، ما گمان می کردیم که او را تا سر حد پرستش باید احترام کنیم، و شما دیروز پیامبرتان از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر خود گذراندید؟! وای بر شما امت!


منبع: روزنامه قدس ۱۳۸۹/۹/۲۷
نویسنده : سید جواد میر خلیلی
 

نظر شما