موضوع : پژوهش | مقاله

چندتا بچه کافیه؟!

ازچند سال پیش بحث افزایش جمعیت مطرح بود. آن وقت گفته می شد که کشور ما ظرفیت 120 میلیون نفر را دارد.
عده ای پاسخهای کوتاهی دادند. اما این دو سه ماه اخیر ظاهرن این بحث جدی شده است. و گویا دستگاههای فرهنگ ساز و تبلیغاتی برنامه هایی دارند که جرأت مردم را در تولید مثل زیاد کنند. در این یادداشت از چند منظر به این مبحث می پردازم:

1- نظر اسلام:
در روایاتی از پیامبر مکرم اسلام (ص) آمده که:
«من به کثرت مسلمانان در روز قیامت مباحات می کنم، حتی به فرزندان سقط شده ی آنان»
در حدیث دیگری آمده:
«فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است» (با عرض معذرت فرصت پیدا کردن سند احادیث را نداشتم. ولی آنقدر این دو حدیث برای اهل نظر واضح است که فکر نمی کنم کسی بگوید این احادیث جعلی! است)
اگر بخواهیم این دو روایت را توأم با هم معنی کنیم، باید اینگونه بگوئیم:
کثرت فرزندان در صورتی که با تربیت قرآن همراه باشد (اهل علم و دانش، اهل کار، متخلق به اخلاق نیکو و...) مورد توجه و مباحات اهل البیت (ع)و اسلام خواهد بود.
قطعن فرزند دزد، معتاد، خلافکار، بی دین و لاابالی مورد فخر و مباحات جامعه ی اسلامی نخواهد بود.
اگر به زندگی اهل البیت (ع) نگاهی بیندازیم می بینیم که:
آقا امام موسی بن جعفر (ع) با داشتن 18 پسر و 19دختر بیشترین فرزندان و آقا امام حسن عسگری (ع) با داشتن تنها یک فرزند (حضرت حجت بن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) کمترین فرزند را دارند.
امام هادی (ع) 5 فرزند، امام جواد (ع)4 فرزند، امام رضا(ع) 3 فرزند، امام حسین (ع) 3 فرزند و ...
این در حالی است که جامعه ی آن روز داشتن فرزندان 10 تا 15 نفری رایک چیز معمول می دانست.
پس کثرت بی قید و بند فرزند هیچ مبنای شرعی و دینی ندارد.
مبنای کثرت جمعیت تربیت و اداره کردن فرزندان است که عرض خواهم کرد:

2- مبنای جمعیت بر اساس جغرافیا:
از نظر جغرافیا کشور عزیز ما گنجایش نه تنها 120 میلیون بلکه یک میلیارد را هم داراست.اگر از زمینهای خوب درست استفاده کنیم می توانیم چنین جمعیتی را جای دهیم. اما فقط وسعت سرزمینی برای تولید نسل کفایت نمی کند.
در روایتی آمده که:
«آن جامعه ای که آب و خاک دارد اما در فقر بسر می برد، ملعون است»
آیا ما از تمام آب موجود و خاکمان درست استفاده کرده ایم؟!

3- مبنای جمعیت بر اساس اقتصاد:
یکی از عوامل تعیین کننده ی تولید مثل مسائل مالی و اقتصادی خانواده هاست.
تا زمانی که تورم و بیکاری بر جامعه حکمفرماست باید جلوی افزایش جمعیت – به حکم عقل – گرفته شود.اگر جمعیت ما افزایش پیدا کند و نتوانیم مشکل اقتصاد خانواده را حل کنیم هم مردم از اصل دین زده خواهند شد و هم دشمن بر ما مسلط.
آیا در جامعه ای که 35 میلیون نفر آن می بایست یارانه مستقیم دریافت کنند جایی برای چنین بحثی (افزایش جمعیت) باقی می ماند؟
در جامعه ای که بین 60 تا 70 درصد زیر خط فقرند، طرح این مسئله عاقلانه است؟
در جامعه ای که حدود 18 تا 20 میلیون نفر تحت پوشش کمیته ی امداد و بهزیستی هستند، می شود بحث افزایش جمعیت را مطرح کرد؟
و؟؟؟!!!

4- مبنای جمعیت بر اساس تربیت:
بر اساس بولتن های محرمانه – که مسئولان دست اندر کار خوب می دانند! – حتی بسیاری از دختران و پسران با گرایشهای مذهبی به دانشگاه وارد می شوند، اما پس از 4 سال از نظر اخلاقی و دینی ضعیف می شوند.
طبق روایت فوق الذکر «فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است» اگر بر سبیل تربیت صحیح به جلو برویم، افزایش جمعیت خوب است. زیرا هر مقدار جمعیتِ کارآمد و خلاق و اهل تخصص ما بیشتر شود، موجبات شکوفایی و رونق هم فراتر خواهد رفت. بر عکس هر مقدار جمعیت جنایتکار ما بیشتر شود بدبختی ها و عذاب های الهی هم بیشتر خواهد شد.
یک سری به آمار زندانیان بزنید ببینید آمار معتادان چقدر است؟ و بعد یک تحقیق کنید و ببینید که چرا معتاد شده اند؟
ببینید سایر جرائم در حبس چه تعداد است و به چه دلیل؟
خوب می دانید که همه ی مجرمین در زندان نیستند. افراد زندانی تنها درصدی از بزهکارانند که در زندان بسر می برند. و هیچ کس نمی تواند ادعا کند که تمام بزه کاران، در زندان می باشند.
با یک رابطه ی منطقی می توان در یافت که تعداد بزه کاران (یا حد اقل آنهایی که با تربیت اسلامی خو نگرفته اند) چقدر است؟
آن وقت خواهیم دید که در شرائط چنینی صحبت از افزایش فرزند یعنی افزایش بزه کار.و این موجب فخر اسلام نیست.

5- انگیزه این حرفها:
قطعن بعضی از عزیزان فقط اکتفا به معنی حدیث اول کرده اند و اصل افزایش جمعیت را توجه داشته اند که امیدوارم با مطالعه ی همین مختصر و یا مراجعه به سایر فاکتورهای عقلی و جامعه شناسی، از نظر خود عدول کنند.
اما ممکن است در تحلیل این صحبتها نتیجه ی دیگری را یافت.و آن اینکه:
اگر با افزایش جمعیت، فقرِ بر جامعه بیشتر شود و یا تعداد تحت پوشش های سازمانهای خیره ای بیشتر شود؛ به سود چه کسی و یا جریانی خواهد شد و یا چه عواقبی بر جامعه خواهد گذشت!آیا مردم منفعت بیشتری خواهند داشت؟

سعدی چه خوب گفته است که:
یکی خوب خلق خلق پوش بود
که در مصر یک چند خاموش بود
خردمند مردم ز نزدیک و دور
به گردش چو پروانه جویان نور
تفکر شبی با دل خویش کرد
که پوشیده زیر زبان است مرد
اگر همچنین سر به خود در برم
چه دانند مردم که دانشورم؟
سخن گفت و دشمن بدانست و دوست
که در مصر نادان تر از وی هموست
حضورش پریشان شد و کار زشت
سفر کرد و بر طاق مسجد نبشت
در آیینه گر خویشتن دیدمی
به بی دانشی پرده ندریدمی
چنین زشت ازان پرده برداشتم
که خود را نکو روی پنداشتم
کم آواز را باشد آوازه تیز
چو گفتی و رونق نماندت گریز
تو را خامشی ای خداوند هوش
وقارست و، نا اهل را پرده پوش
اگر عالمی هیبت خود مبر
وگر جاهلی پرده‌ی خود مدر
ضمیر دل خویش منمای زود
که هرگه که خواهی توانی نمود
ولیکن چو پیدا شود راز مرد
به کوشش نشاید نهان باز کرد
قلم سر سلطان چه نیکو نهفت
که تا کارد بر سر نبودش نگفت
بهایم خموشند و گویا بشر
زبان بسته بهتر که گویا به شر
چو مردم سخن گفت باید بهوش
وگرنه شدن چون بهایم خموش
به نطق است و عقل آدمی‌زاده فاش
چو طوطی سخنگوی نادان مباش

 

منبع: سایت / باشگاه اندیشه ۱۳۸۹/۲/۹
نویسنده : مسلم سلیمانی
 

نظر شما