موضوع : پژوهش | مقاله

پیش فرض ها و اصول کلى نظارت اجتماعى

نظارت اجتماعى، به عنوان فرایندى مهم و حیاتى است که ضامن بقا و تحقق اهداف جامعه مى باشد. عدم جریان فرایند کنترل اجتماعى متناسب با اصول و ارزش هاى حاکم بر یک جامعه، ضررهاى جبران ناپذیرى را بر آن وارد خواهد کرد. سازمان ها، نهادها و به بیانى کل جامعه به نوعى درگیر فرایند کنترل اجتماعى مى باشند و هر فرد به خود حق مى دهد در مورد آن اظهار نظر کند و به تفسیر و تحلیل آن بپردازد.
بدیهى است نظام نظارتى هر جامعه اى، متناسب با دیدگاه کلى آن ها نسبت به جهان شکل مى گیرد. از این رو، نظارت اجتماعى در جوامع اسلامى با آن چه جامعه شناسان تحت تأثیر فرهنگ غرب و تحت عنوان نظارت اجتماعى مطرح ساخته اند متفاوت است. براى شناخت تفاوت این دو نوع نظارت به عنوان اولین و مهم ترین گام در تبیین آن مباحثى تحت عنوان پیش فرض ها و اصول کلى و نظارت اجتماعى در دو بخش مطرح خواهد گردید. در بخش اول، اصول کلى نظارت اجتماعى متناسب به آنچه جامعه شناسان تحت عنوان نظارت اجتماعى مطرح ساخته اند بیان مى گردد و در بخش دوم، اصول کلى نظارت اجتماعى از دیدگاه اسلام مطرح مى شود.
با مطالعه و تأمل نسبت به آنچه جامعه شناسان درباره نظارت اجتماعى گفته اند و با صرف نظر از مباحث حاشیه اى و فرعى، مى توان دریافت که دو اصل کلى بر تمام مباحثى که تحت عنوان «کنترل اجتماعى» مطرح ساخته اند، سایه افکنده است. با این که جامعه شناسان به این دو اصل تصریح نکرده اند، ولى به ندرت از آن تخطى نموده و همواره آن را رعایت نموده اند. این دو اصل عبارتند از:
یک. نظارت اجتماعى در قالب قلمروهاى محسوس و مادى جهان؛
دو. نظارت اجتماعى به عنوان فرایندى منفعل و متأثر از جامعه.
این دو اصل به ترتیب، توضیح و تبیین مى گردد:

نظارت اجتماعى در قالب قلمروهاى محسوس و مادى جهان
دیدگاه هاى گوناگونى درباره قلمروهاى جهان ارائه گردیده است. برخى همچون اثبات گرایان1 تنها ابعاد مادى جهان را در نظر گرفته اند و برخى دیگر علاوه بر قلمروهاى مادى جهان، معتقد به وجود قلمروهاى غیر مادى براى جهان هستند و از بیان تأثیر جهان غیر مادى بر کنش هاى انسانى غفلت نورزیده اند.
دیدگاه کلى، جامعه شناسان دیدگاهى اثبات گرایانه است. آن ها مباحث هنجار، انحراف، ناظران، ضمانت هاى اجرایى و مانند آن را با این فرض مطرح مى کنند که محیط اجتماعى تنها داراى قلمروهاى مادى و محسوس است و کنش هاى اجتماعى متأثر از این قلمروها مى باشد. با استمداد از نظریه آلفرد شوتز در مورد قلمروهاى جهان، این پیش فرض چنین تبیین مى گردد:
آلفرد شوتز با طرح چهار قلمرو براى جهان اجتماعى، تصویر کاملى از ابعاد جهان اجتماعى محسوس ومادى ارائه مى دهد که به صورت روشنى، پیش فرض کلى جامعه شناسان را در مورد نظارت اجتماعى مشخص مى سازد. پس از بیان چهار قلمرو جهان اجتماعى شوتز، به امید مشخص شدن اصل و پیش فرض کلى مباحث نظارت اجتماعى، میزان انطباق مباحث مطرح شده در فصل اول را بر اساس این الگو توضیح داده مى شود:

قلمروهاى جهان اجتماعى از نظر شوتز
1ـ قلمرو واقعیت اجتماعى که تجربه مستقیمى از آن داریم: (Umweit) در این قلمرو، افراد در تجربه اى بلا واسطه، با یکدیگر ارتباط برقرار مى کنند. 2 افراد تحت تأثیر روابط رودرو و شخصى، بسیارى از اعمال و افعال خود را شکل مى دهند.
2ـ قلمرو واقعیت اجتماعى بدون تجربه مستقیم: (Mitweit) در این جا، تجربه اى با واسطه، که از حدّ معرفت و تجارب شخصى فراتر رفته، مورد نظر است. 3 در این قلمرو، افراد به ندرت، تحت تجربه مستقیم درمى آیند و اعمال و رفتار انسان ها بر اساس نمونه ها (نسخه هاى کنشى) برقرار، تنظیم و مهار مى گردد. 4 همچنین در این قلمرو، انسان ها از یکدیگر انتظار دارند طبق الگو و نمونه اى که از طرف مقابل در ذهن دارند، عمل کنند و در صورتى که انتظار آن ها برآورده نشود واکنش منفى از خود بروز خواهند داد.
3ـ قلمرو اخلاف: (Folgeweit) شوتز با ردّ پیش بینى دقیق در مورد جهان آیندگان، تبیین خطوط کلى این قلمروا را منتفى نمى دانست. 5
4ـ قلمرو اسلاف: (Vorweit) شوتز ضمن تأکید بر تأثیر و تأثّر قلمرو اسلاف بر جهان اجتماعى، معتقد بود که تفسیر جهان اجتماعى افرادى که در زمانى دورتر از ما زندگى کرده اند، دشوار است. 6

بررسى میزان انطباق قلمروهاى شوتز بر مباحث نظارت اجتماعى
اکنون با استفاده از تقسیم بندى شوتز، دیدگاه حاکم بر مباحث بخش اول با طرح هر کدام از قلمروها بیان مى گردد:
1ـ قلمرو رودرو (واقعیت اجتماعى که به صورت مستقیم و بلاواسطه با او ارتباط برقرار مى سازیم): در مباحث نظارت اجتماعى، جامعه شناسان از این قلمرو غفلت نکرده اند و در بخش هاى عاملان نظارت اجتماعى و ضمانت هاى اجرایى نظارت، مباحثى با توجه به این قلمرو ارائه داده اند.
از یک سو، بخشى از نظارت هاى مردم و بیش تر نظارت هایى که از جانب خانواده اعمال مى شود، در قالب جهان رودرو شکل مى گیرد و از سوى دیگر، بخشى از مجازات هاى بدنى، اقتصادى و اخلاقى در قالب قلمرو جهان رودرو مى باشد. بنابراین، کنش هایى که در این قلمرو در جهت بازدارى و مهار افراد منحرف صورت مى پذیرد، چهره به چهره و بسیار متنوّع است و مجازات هاى ِاعمال شده نیز متنوّع و بر طبق الگوى مشخصى نیست.
2ـ قلمرو معاصران: این بخش بدون تجربه مستقیم صورت مى پذیرد. در این قلمرو، کنش ها بر اساس موقعیت ها و نقش هایى که در جامعه، قالبى شده شکل مى گیرد. جامعه شناسان در طرح مباحث نظارت اجتماعى از این قلمرو غافل نمانده و در تعریف و تبیین هنجار، انحراف، عوامل مهار و ضمانت هاى اجرایى از آن سود جسته اند. به نظر ایشان، شکل گیرى هنجارها در جامعه منوط به برقرارى روابط بدون تجربه مستقیم است. با برقرارى و افزایش روابط بدون تجربه مستقیم، قواعد رفتارى متناسب با آن جامعه شکل مى گیرد و به دنبال آن، عنوان «منحرف» بر افرادى که این گونه قواعد را رفتار نکنند، اطلاق مى گردد.
بیش تر ناظران اجتماعى و ضمانت هاى اجرایى که جامعه شناسان مطرح کرده اند در قلمرو جهان معاصران قرار دارد. همچنین تمام نظارت ها و مجازات هایى که دستگاه هاى قضایى و نیروهاى انتظامى اعمال مى کنند و بیش تر نظارت هاى رهبران جامعه و بخشى از نظارت هاى مردم در قلمرو جهان معاصران است. دستگاه هاى قضایى و نیروهاى انتظامى در قالب روابط تعریف شده و فراتر از روابط شخصى و رودرو، به مهار و جلوگیرى از انحراف مى پردازند. مسلّماً اعمال و رفتار نظامى گرى که در قالب روابط شخصى و رودرو به مهار افراد منحرف اقدام مى نماید، حرکتى شخصى تلقّى مى شود و به حساب نیروهاى انتظامى گذاشته نخواهد شد.
رهبران جوامع در بیش تر موارد، در قالب جهان معاصران به نظارت و اصلاح جامعه مى پردازند، ولى جامعه شناسان از تأثیر و قدرت نظارت و بازدارندگى رهبران در قالب جهان رودرو و جهان اسلاف، به خصوص در مواردى که رهبر داراى اقتدار فرهمند است غفلت نکرده اند.
مردم به عنوان عاملان نظارت اجتماعى، هم در قالب جهان رودرو و شخصى و هم در قالب جهان معاصران و بر اساس الگوها و قواعد رفتارى مشخص و تعریف شده، در فرایند نظارت شرکت مى کنند.
3ـ قلمرو اسلاف: اعمال، رفتار و گفتار گذشتگان بر کنش هاى افراد جامعه تأثیر به سزایى دارد. جامعه شناسان در مباحث نظارت اجتماعى، از این قلمرو غفلت نورزیده اند. رهبران جوامع از جمله عوامل نظارت اجتماعى هستند که بخشى از تأثیر آن ها بر جوامع در قلمرو اسلاف مى باشد. اعمال، رفتار و گفتار رهبران بزرگ جوامع، حتى پس از حیات، داراى اثر و قدرت بازدارندگى است. بنابراین، ممکن است بتوان با تأسى و به کارگیرى گفتار رهبرى که قرن ها قبل زندگى مى کرده، با بخشى از نابهنجارى ها و انحراف ها در سطح جامعه مبارزه کرد.
4ـ قلمرو اخلاف: آیندگان هیچ گونه تسلطى نسبت به گذشتگان ندارند. بنابراین، هیچ گونه تصویر معقولى در این قلمرو، در ارتباط با نظارت اجتماعى بر جوامع قبلى متصور نیست.
با توجه به آنچه در مورد قلمروهاى اجتماعى و دیدگاه غالب جامعه شناسان در مورد نظارت اجتماعى مطرح گردید، روشن شد که ایشان متأثر از دیدگاه حس گرایانه خود، این مباحث را در قالب سه قلمرو غیر مادى جهان (جهان رودرو ـ جهان معاصران ـ جهان اسلاف) مطرح ساخته اند.
شایان ذکر است على رغم این که جامعه شناسان دیدگاه اثبات گرایانه را در نظارت اجتماعى انتخاب کرده اند، تحت تأثیر آنچه در متن جامعه در جریان است، مباحثى را هر چند اندک ـ همچون مجازات هاى اخلاقى و مذهبى، به طور استقرایى، مطرح ساخته اند که با دیدگاه کلى آن ها تناسبى ندارد. براى بازشناسى همه عوامل مؤثر در نظارت اجتماعى انتخاب دیدگاه جدیدى، که توانایى تبیین و تفسیر تمام مباحث ذکر شده را دارا باشد، ضرورت مى یابد.

نظارت اجتماعى به عنوان فرایندى منفعل و متأثر از جامعه
مباحث نظارت اجتماعى در جامعه شناسى به گونه اى طرح گردیده که آن را به عنوان یکى از جنبه هاى ایجاد همرنگى و هماهنگى و انطباق با جامعه معرفى مى کند. در نظارت اجتماعى، که جامعه شناسان معرفى مى کنند، مهم نیست که چه هنجار و ارزشى در جامعه مورد عمل است، بلکه مهم انطباق و جلوگیرى از افرادى است که هنجارهاى آن جامعه را عمل نمى کنند. بنابراین، تصویرى از نظارت اجتماعى، ماهیت اعمال و فراگردهاى ابداعى، چیزى جز انحراف تلقّى نمى گردد و هر گونه هنجار و الگوى جدیدى از روابط به جرم مخالفت با هنجارهاى مرسوم با واکنش منفى جامعه و احتمالاً اقدامات بازدارنده مسؤولین رو به رو خواهد شد. در این تصویر، بررسى آگاهانه هنجارها و ارزش ها و تصمیمات مقتضى در جهت حذف یا جایگزین کردن هنجارى به جاى هنجار دیگر جاى ندارد. بنابراین، مى توان ادعا کرد که جامعه شناسان نظارت اجتماعى را به عنوان فرایندى منفعل و محافظه کارانه مطرح ساخته اند.

پیش فرض ها و اصول کلى نظارت اجتماعى در اسلام

1) قلمروهاى اجتماعى جهان از نظر اسلام
بدون شناخت قلمروهاى اجتماعى، که بر اعمال و رفتار مسلمانان تأثیر مى گذارد، شناخت نظارت اجتماعى اسلام غیر ممکن خواهد بود. یک مسلمان، هم جهان مادى و محسوس و هم جهان غیر مادى را واقعى تلقّى مى کند و کنش هاى خود را با این فرض، تنظیم مى نماید.
با مطالعه و تأمل در منابع اسلامى، مى توان قلمروهاى اجتماعى جهان را از دیدگاه اسلام بدین صورت مطرح کرد:
الف ـ جهان مادى که خود داراى اقسامى است:
1ـ قلمرو رودرو: جهان رودرو، که در قالب تجربه بىواسطه محقق مى شود، جزئى از قلمروهایى است که یک مسلمان آن را واقعى تلقّى مى کند. بسیارى از مصادیق امر به معروف و نهى از منکر، هم از نظر مواجهه با منحرف و هم در شیوه اجرا، در این قلمرو قرار دارد. آمر و ناهى با توجه به ویژگى هاى افراد منحرف و احتمال تأثیر و غالباً به دور از چشم دیگران ـ براى بازدارى و ممانعت از گناهان و منکرات ـ اقدام به امر به معروف و نهى از منکر مى کنند. 7 علاوه بر امر به معروف و نهى از منکر، که در ارتباط مستقیم با نظارت اجتماعى است، بسیارى از روابط همچون روابط دوستانه و شخصى که در جامعه مسلمانان وجود دارد، در این قلمرو قرار مى گیرد.
2ـ قلمرو معاصرین: مسلمانان، جهان معاصران را ـ که کنش هاى آن بر اساس رفتارهاى قالبى و با واسطه شکل مى گیرد ـ به عنوان بخشى از واقعیت اجتماعى مى پذیرند. بسیارى از احکام و مسائل اجتماعى، سیاسى، اخلاقى اسلام حکایت از این نظر دارد. در جامعه اسلامى، بیش تر دستورالعمل هاى ادارى و سیاسى، مجازات هاى رسمى و وظایف نسبت به پدر، مادر، زن، شوهر، فرزندان، همسایه و دیگران در این قلمرو مى باشد.
3ـ قلمرو اسلاف: تأثیر گذشتگان، به خصوص با توجه به فرهنگ و آداب و رسوم به جاى مانده بر کنش هاى افراد، مخفى نیست. مسلمانان نسبت به چند دسته از گذشتگان حساسیت بیش ترى از خود نشان مى دهند و عملاً آن ها نسبت به دیگر اسلاف تأثیر فزون ترى بر اعمال و رفتار مسلمانان دارند. این چند دسته عبارتند از:
الف. پیامبران (علیهم السلام): پیامبران (علیهم السلام) افرادى پاک و منزّه بوده و به عنوان رابط بین خدا و مردم، شناخته مى شدند. آنان به ابلاغ و معرفى دین ـ دستورالعمل زندگى ـ همّت مى گماشتند و افرادى از هر نظر شایسته بودند. از میان ایشان، حضرت محمّد (صلى الله علیه وآله) از دیگر پیامبران بالاتر و به عنوان خاتم ایشان و پیامبر همه جوامع بشرى پس از خود مطرح است. پیامبران (علیهم السلام)، به خصوص حضرت محمد (صلى الله علیه وآله)، از دو جنبه بر کنش هایى که در جوامع مسلمانان شکل مى گیرد، تأثیر دارند:
اول ـ از جنبه ارائه الگو و نمونه اى شایسته؛ مسلمانان، پیامبران و به ویژه حضرت محمّد (صلى الله علیه وآله) را الگوى کاملى از یک انسان نمونه و مقدس مى دانند و تحت تأثیر اقتدار معنوى ایشان، از اعمال زشت و ناپسند خوددارى مى کنند.
دوم ـ از جنبه احادیث ایشان؛ احادیث پیامبران (علیهم السلام)، به ویژه پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) به منزله حضور ایشان در بین جامعه مسلمان و ایفاى نقش هدایت گرانه آنان است. کم تر مسأله اى اجتماعى پیدا مى شود که حضور حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) در قالب سنّت ایشان حسن نشود. این سنّت به صورت بیان نقش و رفتار آن حضرت و یا احادیث ایشان مطرح است.
ب. امامان (علیهم السلام): امامان (علیهم السلام) به عنوان تداوم بخش حرکت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) پس از ایشان، به تبلیغ اسلام و هدایت جامعه همّت گماشتند. غیر از امام دوازدهم (علیه السلام) سایر امامان (علیهم السلام) در قلمرو اسلاف قرار دارند، اما ایشان با این که زنده و در قید حیات است و به طور غیر مستقیم مسلمانان را هدایت مى کند، ولى انسان ها ایشان را نمى شناسند. اما در عین حال، ایشان از اعمال و رفتار انسان ها آگاهى دارد و این خود عامل مهمى است تا معتقدان به آن حضرت خود را در محضر ایشان ببینید و دست به هر عمل و رفتار نابهنجارى نزنند. امامان (علیهم السلام) همچون پیامبران (علیهم السلام)، بیش تر از دو جنبه مزبور بر اعمال و رفتار مسلمانان تأثیر مى گذارند.
احادیث و سنّت عملى ایشان حضور آن ها را در جامعه کنونى تداعى مى نماید. از این رو، براى ترغیب و تشویق مردم نسبت به رعایت هنجارها و بازدارى از انجام منکرات، احادیث این بزرگان در مراکز عمومى نصب و زینت بخش کتب، مجلات و روزنامه ها شده است. مسلمانان هنگام برخورد با این احادیث، تحت تأثیر گویندگان آن ها (امامان (علیهم السلام)) و مضامین گفتارشان قرار مى گیرند و در رفتارهاى خود تجدید نظر مى نمایند.
4ـ قلمرو غیر مادى: قلمرو غیر مادى داراى گستره وسیعى است. بنابراین، تنها به مواردى از آن اشاره مى شود که جزو جهان اجتماعى یک مسلمان قرار دارد و با نظارت اجتماعى ارتباط مستقیم و تنگاتنگى دارد:
الف. خدا: شخص مسلمان خدا را حقیقتى مى داند که بشر توانایى دیدن او را ندارد، ولى خدا او را مى بیند8 و در هر موقعیتى، اعمال و رفتارش را زیر نظر دارد. 9 او خدا را مالک و صاحب اختیار حقیقى همه آفریدگان10 و از جمله انسان مى داند. از سوى دیگر، او خدا را قدرتى ماوراى تصور مى داند که در قیامت، به قضاوت خواهد نشست11 و هر کسى را مطابق با اعمال و رفتارش، پاداش خواهد داد. 12 بنابراین، یک مسلمان علاوه بر این که در کنش هاى خود، فرد یا افراد مقابل را در نظر مى گیرد، خدا را به عنوان عاملى بس مهم و تعیین کننده، حاضر مى بیند و سعى مى کند اعمال و رفتار خود را با آنچه خدا مى خواهد، هماهنگ سازد. مسلّماً باور به حضور و آگاهى خداوند نسبت به اعمال و رفتار و حتى نیّات انسان ها و باور به حساب رسى و مجازات انسان ها توسط خدا، موجب مى شود تا مسأله نظارت اجتماعى در جوامع مسلمان به صورتى متفاوت با جوامع غیر دینى مطرح گردد.
ب. ملائکه: ملائکه موجوداتى غیر جسمانى اند و انسان به وسیله حواس ظاهرى، نمى تواند آن ها را درک کند، ولى در قلمرو جهان غیر مادى و غیر محسوس یک مسلمان قرار دارند. مسلمان با اعتقاد به این که ملائکه واسطه بین خدا و جهان هستى هستند، حضور ملائکه را در انواع فعالیت ها ـ از میراندن تا انتقال وحى ـ باور دارد. از جمله فعالیت هایى که ملائکه انجام مى دهند و تأثیر به سزایى در کنش هاى ما دارد، ثبت و ضبط تمام اعمال و رفتار انسان هاست. 13 از این رو، مسلمان با توجه به حضور ملائکه، در اقدام به هر کارى و شروع هر سخنى، این موضوع را در نظر دارد و سعى مى کند از کارهاى بدى که تصویر زشتى از او منعکس مى سازد، پرهیز نماید.
ج. ابلیس و یارانش: مسلمان به وجود ابلیس ویارانش به عنوان عاملان دعوت کننده وسوق دهنده انسان ها به سوى گناهان و کج روى ها، اعتقاد دارد. او مى داند که ابلیس و یارانش در حالى که او را مى بینند و او آن ها را نمى بیند، 14 باطل را حق و زشت را به صورت زیبا وانمود مى کنند و با القائات خود، سعى در گمراه کردن انسان ها دارند. 15 از این رو، شیاطین را به عنوان موجوداتى پلید و اغواگر همیشه در کنار خود حس مى کند و سعى مى نماید به گونه اى رفتار کند که تأثیرات آن ها را به حداقل ممکن برساند.
با توجه به تغییر و اصلاحى که در نظریه آلفرد شوتز داده شد، دیدگاه جدیدى براى درک مباحث نظارت اجتماعى اسلام ارائه گردید. مسلّماً دیدگاهى که توسط جامعه شناسان به کار گرفته شده توانایى توجیه بسیارى از مباحث نظارت اجتماعى اسلام را همچون مجازات ها و پاداش ها و کیفرهاى اخروى را از افراد سلب مى کند. از این رو، با استفاده از دیدگاه جدید و ضمن ارائه فضاهاى جدیدى براى نظارت اجتماعى، که کنش هاى افراد تحت تأثیر آن ها قرار مى گیرد، امکان طرح و تبیین علمى مباحث نظارت اجتماعى اسلام فراهم مى گردد.

نظارت اجتماعى به عنوان فرایندى فعّال و جهت دهنده به سمت سعادت
این دومین اصل کلى در مورد نظارت اجتماعى اسلام است که موجبات تمایز نظارت اجتماعى اسلام را از دیگر نظارت ها فراهم مى آورد.
پیش از توضیح این اصل، ذکر نکته اى به عنوان مقدمه، درباره سعادت انسان ضرورى مى نماید:
اسلام با ارائه تصویر جدیدى از سعادت، تمام اعمال و رفتار مسلمانان را تحت تأثیر قرار داده است. اسلام با تأکید بر این که حقیقت انسان روح اوست، کمال و سعادت حقیقى و نهایى انسان را مربوط به روح او مى داند، رشد جسمانى را تا اندازه اى که لازمه و مقدمه تکامل روحى او باشد مطلوب و ارزشمند مى داند، تقرّب به خدا را سعادت انسان ها معرفى مى کند16 و حتى برقرارى عدالت اجتماعى را17 ـ که پیامد اجراى قوانین و هنجارهاى شرعى است ـ به عنوان مقدمه آن مطرح مى سازد. 18 به بیانى دیگر، با اجراى هنجارهایى که از جانب خداوند، براى افراد بشر ارائه گردیده، عدالت اجتماعى در جامعه برقرار مى شود و در سایه عدالت اجتماعى و اطاعت از فرامین الهى، افراد مى توانند به سعادت حقیقى (قرب به خدا) نایل شوند. 19
با توجه به این مطلب، روشن مى شود که نظارت اجتماعى در جامعه اسلامى شکل جدیدى به خود خواهد گرفت و مسلماً نظارت اجتماعى به عنوان فرایندى منفعل مطرح نخواهد بود. از این رو، در جامعه اسلامى بر خلاف جوامع غیر دینى، عاملان نظارت تحت تأثیر اکثریت جامعه عمل نخواهند کرد و در مواردى، حتى با هنجارها و قواعدى که اکثریت جامعه بدان عمل مى کنند ـ از آن جا که تأمین کننده سعادت واقعى انسان نیست ـ مبارزه مى کنند و آن ها را تغییر مى دهند. در واقع، هدف از نظارت اجتماعى در جامعه اسلامى، مبارزه، اصلاح و تغییر قوانین و مقررات (هنجارهاى) مغایر با سعادت واقعى انسان و تشویق و ترغیب نسبت به اجراى هنجارهاى متناسب با این هدف مى باشد. روشن است که این اصل کلى بر تمامى مباحث نظارت اجتماعى اسلام سایه افکنده و موجب تمایز و تفاوت این مباحث نسبت به دیگر مباحث نظارت اجتماعى است.

3) نظارت اجتماعى به عنوان کارى ارزشمند و داراى ثواب
نظارت اجتماعى در اسلام به عنوان کارى ارزشمند، در راستاى تحقق دستورات خداوند (ارزش ها و هنجارهاى الهى) مطرح است. از این رو، از یک سو، عاملان نظارت (چه عاملان رسمى و چه عاملان غیر رسمى) به عنوان وظیفه و اداى تکلیف به نظارت و اصلاح جامعه خویش اقدام مى کنند و معتقدند علاوه بر پاداش هاى دنیوى، از پاداش هاى اخروى بهره مند خواهند شد. از سوى دیگر، مخاطبان نظارت تبعیت از ناظران را موجب سعادت و خوشبختى خود مى دانند. بنابراین، نظارت اجتماعى در اسلام بر خلاف جوامع غیر دینى، از حالت خشک و بى محتواى خود خارج شده و با افزایش کارایى اش، به صورت جدیدى در جوامع اسلامى رخ نموده است.

پى نوشت ها
1ـ غلام عباس توسلى، نظریه هاى جامعه شناسى، ص 58
2ـ ابوالحسن تنهایى، درآمدى بر مکاتب و نظریه هاى جامعه شناختى، ص 363
3ـ ابوالحسن تنهایى، پیشین، ص 364
4ـ جورج ریترز، نظریه جامعه شناسى در دوران معاصر، ص 339
5ـ جورج ریترز، پیشین، ص 334 / غلام عباس توسلى، پیشین، ص 361
6ـ جورج ریترز، پیشین، ص 342
7ـ روح الله موسوى (امام خمینى)، تحریر الوسیله، ج 1، ص 468
8ـ فجر: 14
9ـ «... قال ربِّ اَرنى اَنْظُرُ الیک قال لن ترانى» موسى گفته که خدایا خود را به من آشکار بنما که تو را مشاهده کنم خدا در پاسخ او فرمود که مرا تا ابد نخواهى دید (اعراف: 143)
10ـ «و للّهِ ما فِى السَّمواتِ و مَا فِى الارضِ»؛ هر آنچه در آسمان ها و زمین است از آن خداست. (نساء: 126)
11ـ «اللّهُ یَحکُم بَینکم یَومَ القیامةِ»؛ خدا در روز رستاخیز، میان شما داورى مى کند. (حج: 69)
12ـ «الیومَ تُجزى کل نفس بما کَسبتْ... » آن رو هر نفسى به آنچه «از نیک و بد» کرده جزا خواهد یافت (مومن: 17)
13ـ «واِنّ عَلَیْکُم لَحافِظین کِراماً کاتبین یَعْمَلونَ ماتَفْعَلون»؛ هر آینه، بر شما نگهبانى است؛ بزرگوارانى نویسنده که آنچه را انجام مى دهید، مى دانند. (انفطار: 10 ـ 12)
14ـ «اِنّه یریکم هو و قبیلُه مِن حیثُ لاَتَرونَهم»؛ شیطان و گروه او از جایى که آن ها را نمى بینند، شما را مى بینند. (اعراف: 28)
15ـ «قالَ فبعزّتِکَ لَاُعزینَّهم اَجمعینَ»؛ گفت: به عزتت سوگند که البته همه آن ها را گمراه مى کنم. (ص: 82)
16ـ «و ما خَلَقتُ الجنَّ و اِالانْسَ الاّ لِیَعْبُدونَ»؛ پریان و آدمیان را نیافریدم، مگر براى آن که عبادتم کنند. (ذاریات: 56)
«اِنَّ المُتَّقینَ فى جَنّات و نَهَر فى مَقْعَد صِدق عِنْدَ عَلیک مُقْتَدِر»؛ به تحقیق پرهیزکاران در باغ ها و نهرها منزل خواهند گزید؛ در جایگاهى راستین نزدخداوندسلطنتوعزّت متنعّم اند. (قمر: 54 ـ 55)
17ـ «لَقَدْ اَرْسَلنا رُسُلَنا بالبَیِّنّاتِ و اَنْزَلنا مَعَهم الکِتاب و المیزانَ لِیَقومَ الناسُ بالقسط»؛ به تحقیق، پیامبران خویش را با دلایل روشن فرستادیم و با ایشان کتاب و مقیاس حق نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند. (حدید: 25)
18ـ مرتضى مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، چاپ پنجم، تهران، صدرا، 1368، ص 84
19ـ اکبر هاشمى رفسنجانى، تفسیر راهنما، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1374، ج 4، ص 368

منبع: ماهنامه  معرفت شماره 30، ویژه نامه جامعه شناسی
نویسنده : سعید امیرکاوه

نظر شما