موضوع : پژوهش | مقاله

معضل شهرنشینی در پرجمعیت ترین کشور جهان

هرکدام از شهر‎های بزرگ ایده ای پشت ساختار خود دارند، اما به نظر می رسد تنها موضوع مهم برای مقامات چین در ساخت شهرها، رشد و گسترش بوده است. این موضوع مزایا و معایب بسیاری دارد.
در سه دهه ای که از آغاز سیستم اقتصاد آزاد در چین می گذرد، رشد جمعیت شهری آن برابر با رشد جمعیت شهری امریکا به اضافه بریتانیا بوده است. شهر‎های چین تا سال 2030 نزدیک به یک میلیارد نفر جمعیت خواهند داشت که معادل 70 درصد کل جمعیت آن و شاید یک‌هشتم جمعیت جهان باشد. آینده و سرنوشت این کشور و البته حزب کمونیست، به ماندگاری این شهر‎ها بستگی دارد.
آنچه در این میان اتفاق افتاده بسیار جالب است. شانگهای محل فیلمبرداری یکی از فیلم های «جیمز باند» بوده که در آن صحنه هایی از نقاط مختلف جهان نمایش داده شده است. شهر چنجو که میزان جمعیت آن از سال 2000، 50 درصد افزایش یافته است، صاحب بزرگ ترین ساختمان جهان است؛ «مرکز جهانی قرن جدید» یک مرکز خرید بزرگ که یک ساحل مصنوعی داخلی به طول 300 متر دارد. شهر ژنگژو، بزرگ ترین ایستگاه ترن تندرو را دارد که مساحت آن برابر با 340 زمین فوتبال است. چرخیدن در میان شهر‎های چین با ترن تندرو و سرعت 300 کیلومتر در ساعت، بیشتر از تمام اروپا طول می کشد.
با این حال مدل شهرسازی چین رو به شکست است. نخست وزیر چین، وجود مه دود بر فراز شهر‎های چین را هشداری بر ناکارآمدی مدل و توسعه کورکورانه خوانده است. گزارشی که توسط بانک جهانی و یکی از اتاق های فکر دولت چین منتشر شد، این مدل توسعه را برای نداشتن نکات منفی معمول شهرسازی مانند فقر و بیکاری ستایش کرد، اما در عین حال هشدار داد که این مدل کاستی هایی دارد و به نظر می رسد از کنترل خارج شده است.
دو نقص اصلی در مدل شهرسازی چین وجود دارد. اولین مشکل اقتصاد است. کشاورزان در چین هیچ گونه حقوق مالکیت ندارند. بنابراین مقامات به راحتی می توانند زمین کشاورزی آنها را به تصرف درآورند و روی آنها ساخت و‎ ساز کنند. این موضوع باعث به وجود آمدن شهرک های نیمه خالی و بی روح در حومه شهر‎ها شده است. نتیجه چنین ساخت و ساز‎هایی بدهکاری عظیم دولت و به خطر افتادن ثبات اقتصادی است. این رشد و توسعه بی رویه باعث تشدید مشکلات زیست محیطی نیز شده است. مردم برای رفت و آمد در چنین فضای وسیعی به خودرو نیاز دارند. در حال حاضر تعداد خودرو‎های پکن و میزان آلودگی آن از هیوستون بیشتر است. چین در سال 2006 در تولید گاز آلوده کننده دی اکسیدکربن از امریکا پیشی گرفت و اکنون دوبرابر امریکا هوا را آلوده می کند.
دومین مشکل، یک مسئله اجتماعی است. شهر‎های چین اکنون دو طبقه متفاوت اجتماعی دارند. یکی از آنها طبقه متوسط مالکی است که از آزادی های اجتماعی جدید لذت می برد و مانند همتایان غربی خود زندگی می کند و طبقه دیگر طبقه مردم مهاجر فقیر است که در کارخانه ها و تولیدی ها کار می کنند و از خدمات مردمی و اجتماعی محروم اند؛ زیرا هنوز قدرت مالکیت خانه ندارند.
هر دو طبقه در دوران شکوفایی اقتصادی رفاه خوبی داشتند، اما تفاوت ها و نارضایتی ها در حال گسترش است و این دو گروه به یکدیگر اعتماد ندارند.
دولت در 16 مارس از برنامه ای جدید برای مدیریت شهر‎ها و شهرسازی خبر داد. در برنامه جدید، تعدادی از مهاجران حق مالکیت پیدا می کنند. این مهاجران تا انتهای دهه قادر خواهند بود از تمام سرویس های اجتماعی بهره‎مند شوند، اما تعداد بسیاری نیز همچنان بدون حق مالکیت باقی می مانند و کسی جوابگوی آنها نیست. اصلاح طلبان خواستار وضع مالیات بیشتر بر دارایی هایی هستند که ارزش رو به رشد آنها همواره در حال افزودن ثروت طبقه مالک است. این مالیات می تواند مانند درآمدی ثابت برای دولت باشد، اما دولت مرکزی نگران است که این اقدام باعث دخالت بیشتر مالکان در مدیریت شهر‎ها شود.
چالش پیش روی رئیس جمهور چین، درست به اندازه شهر‎های این کشور پیچیده است، اما در هر صورت دو اقدام باید انجام شود؛ اولین مرحله دادن حق مالکیت به کشاورزان و به تبع آن اجازه فروش زمین است. اگر چنین بازاری وجود داشته باشد، طبیعتا قیمت ها بالا خواهند بود؛ چون بیشتر نواحی چین کوهستانی و صحرایی و نامناسب برای توسعه هستند. قیمت های بالای زمین ها که از این علت ناشی خواهد شد، باعث می شود برنامه ریزان شهری زمین ها را به عنوان یک منبع کمیاب در نظر بگیرند و از آنها نهایت استفاده را بکنند. در نتیجه شهر‎ها از مدل گسترده امریکایی به مدل کوچک و فشرده اروپایی تبدیل می شوند.
قدم بعدی اجازه دادن به شهروندان برای مشارکت در تصمیم گیری هاست. شهروندان چینی مشارکت بسیار کمی در برنامهریزی، ساخت و‎ ساز و مدیریت شهر‎های خود دارند. اگر چنین حقوقی به آنها داده شود، مطمئنا تاکید آنها بر کنترل برنامه ریزی، محدود کردن توسعه بی رویه و حفظ محیط زیست خواهد بود.
برنامه ارائه شده توسط دولت، «مردم محور» خوانده می شود. اگر دولت به دنبال ایجاد رفاه و آرامش در شهرهاست و مصمم است تا چهره آشفته و ناآرام شهر‎ها را بهبود بخشد، باید به این عبارت وفادار باشد.
اکونومیست ‎ـ ‎19 آوریل 2014

منبع: هفته نامه پنجره شماره ۱۹۲
مترجم : پریناز طالبی

نظر شما