احسان و نیکوکاری
موضوع : پژوهش | مقاله

احسان و نیکوکاری

افراد توانمند به پاس تشکر از نعمتهای خدادادی، باید مقداری از اموال و امکانات خویش را در راه برطرف کردن نیاز دیگران مصرف نمایند. احسان و نیکوکاری، تنها منحصر به کمکهای مالی نیست؛ بلکه شامل هرگونه نیکی مانند: احسان فکری، علمی، دینی و... می شود. در این نوشتار شرایط، آفات و برکات احسان و پیامدهای ترک آن از منظر آیات و روایات بیان شده است.

منبع : ماهنامه مبلغان، اسفند 1397 فروردین 1398 - شماره 237 , صادقی، محمود

مقدمه

افراد توانمند به پاس تشکر از نعمتهای خدادادی، باید مقداری از اموال و امکانات خویش را در راه برطرف کردن نیاز دیگران مصرف نمایند: ﴿وَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ﴾[1]؛ «و در اموالشان برای سائل و محروم حقّی [معین] است.» تا مصداق آیة کریمة: ﴿لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزیدَنَّکم﴾[2] گردند؛ اما احسان و نیکوکاری، تنها منحصر به کمکهای مالی نیست؛ بلکه شامل هرگونه نیکی مانند: احسان فکری، علمی، دینی و... می شود.

در این نوشتار شرایط، آفات و برکات احسان و پیامدهای ترک آن از منظر آیات و روایات بیان شده است که ان شاءالله در مقالات بعدی، مطالب دیگری از جمله راهکارهای فرهنگ سازی احسان و نیکوکاری در جامعه، مطرح خواهد شد.

شرایط احسان و نیکوکاری

1. احسان خالصانه

اولین شرط انفاق و نیکوکاری این است که شخص نیکوکار فقط برای رضای خدا به دیگران احسان کند و نیکی او از هرگونه شرک و ریایی مبرّا باشد. قرآن می فرماید: ﴿وَ مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکلَها ضِعْفَینِ فَإِنْ لَمْ یصبْها وابلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ﴾[3]؛ «و مثل کسانی که اموالشان را برای کسب خشنودی خدا و استوار کردن نفوسشان [بر حقایق ایمانی و فضایل اخلاقی] انفاق می کنند، مانند بوستانی است در جایی بلند که بارانی تند به آن برسد، در نتیجه میوه اش را دو چندان بدهد، و اگر باران تندی به آن نرسد و باران ملایمی برسد [و آن برای شادابی و محصول دادنش کافی است] و خدا به آنچه انجام می دهید، بیناست.»

در روایتی امام صادق (ع) فرمودند: «علِی أَفضَلُهُمْ- وَ هُوَ [کانَ] مِمَّنْ ینْفِقُ مالَهُ ابتِغَاءَ مرْضَاةِ اللَّه[4]؛ علی(ع) افضل و برترین آنها (کسانی که اموال خود را انفاق می کنند) است. او بود که پیوسته اموالش را برای به دست آوردن رضایت خدای تعالی انفاق می کرد.»

2. احسان از مال حلال

نزد خدای متعال، احسانی ارزش دارد که از مال طیّب و پاک باشد، نه از اموال کم ارزش یا حرام. خدای متعال در این باره می فرماید: ﴿یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طیباتِ ما کسبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَیمَّمُوا الْخَبیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَستُمْ بِآخِذیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِی حَمیدٌ﴾[5]؛ «ای اهل ایمان! از پاکیزه های آنچه [از راه داد و ستد] به دست آورده اید، و آنچه [از گیاهان و معادن ] برای شما از زمین بیرون آورده ایم، انفاق کنید و برای انفاق کردن دنبال مال ناپاک (و بی ارزش و معیوب) نروید، در حالی که اگر همان را به عنوان حق شما به خود شما می دادند، جز [با] چشم پوشی [و دلسردی ] نمی گرفتید، و بدانید که خدا بی نیاز و ستوده است.»

درباره شأن نزول آیه، از امام صادق(ع) نقل شده که آن حضرت فرمودند: «کانَ الْقَوْمُ قَدْ کسَبُوا مَکاسِبَ سَوْءٍ فِی الْجَاهِلِیةِ فَلَمَّا أَسلَمُوا أَرَادُوا أَن یخرِجُوهَا مِنْ أَمْوَالِهِمْ لِیتَصَدَّقُوا بِهَا فَأَبَی اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی إِلَّا أَنْ یخْرِجُوا مِنْ أَطْیبِ مَا کسبُوا؛[6] مردم در زمان جاهلیّت، درآمدهای ناروایی به دست آورده بودند پس از آنکه اسلام آوردند، تصمیم گرفتند آنها را از اموال خود خارج کنند و صدقه دهند، ولی خداوند تبارک و تعالی آن انفاق ها را قبول نکرد، مگر اینکه آن را از پاک ترین مال هایشان بدهند».

انفاق باید از مال حلال باشد؛ چون مال حرام رزق الله نیست، بلکه مبغوض خداست. از این رو قرآن کریم می فرماید از طیبات انفاق کنید: ﴿أَنْفِقُوا مِنْ طَیباتِ ما کسَبْتُمْ﴾[7] گرچه اصل مال روزی خداست، ولی مال حلال هر کسی روزی خاص اوست و خداوند دستور انفاق از رزق خاص انفاق کننده داده است.

3. احسان از بهترینها

شرط دیگر در احسان این است که از بهترین اموال باشد، نه اموالی که غیر قابل استفاده یا کهنه هستند. گرچه شخص نیازمند از جهت مالی محتاج است؛ ولی نباید شخصیت و حرمت او را با این عمل ناپسند لگدمال و تحقیر کرد. خدای متعال می فرماید: ﴿لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تنْفِقُوا مِنْ شَی ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ﴾[8]؛ «هرگز [به طور کامل ] به [حقیقتِ ] نیکی نمی رسید تا آنکه از آنچه دوست دارید، (دل بکنید و آن را) انفاق کنید و از هر چیزی که انفاق می کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، با اخلاص یا ریایی] یقیناً خدا به آن داناست.»

امام علی(ع) جامه ای خریدند و از آن خوشش آمد، همان دم آن را به کسی بخشیدند و حضرت زهرا(ع) لباس عروسی خویش را در همان شب می بخشند.

ابو طلحه انصاری، بیشترین درختان خرما را در مدینه داشت و باغ او محبوب ترین اموالش بود. این باغ که روبروی مسجد پیامبر(ص) واقع شده بود، آب زلالی داشت. رسول خدا(ص) گاه و بی گاه وارد آن باغ می شدند و از چشمة آن می نوشید. این باغِ زیبا و عالی، درآمد کلانی داشت که مردم از آن سخن می گفتند. وقتی آیه نازل شد که ﴿لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ.. .﴾[9]؛ او خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: محبوب ترین چیزها نزد من این باغ است، می خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم. پیامبر(ص) فرمودند: تجارت خوبی است، آفرین بر تو، ولی پیشنهاد من آن است که این باغ را به فقرای فامیل و بستگان خویش دهی. او قبول کرد و باغ را بین آنان تقسیم نمود.[10]

مهمانی بر ابوذر وارد شد، ابوذر گفت: چون من گرفتاری دارم، شما خودتان یکی از شتران مرا نحر و غذا تهیه کنید. آنها شتر لاغری را انتخاب کردند. ابوذر ناراحت شد و پرسید: چرا شتر فربه و چاق را نیاوردید؟ گفتند: آن را برای نیاز آینده تو گذاشتیم. ابوذر فرمود: روز نیاز من، روز قبر من است.[11]

4. حفظ آبروی سائل

از مهم ترین شروط احسان این است که کمک نیکوکار موجب شرمندگی و لطمه به عزت نفس سائل نشود. اهل بیت(ع) این موضوع را به بهترین وجه انجام می دادند. اینجا به نقل سه نمونه بسنده می کنیم:

الف) شیخ طوسی(ره) می گوید: «مرد فقیری به محضر رسول خدا(ص) آمد و از شدت گرسنگی خود شکایت کرد. حضرت دستور دادند از منزل غذایی برای او بیاورند؛ ولی نزد هیچ یک از همسران پیامبر(ص) غذا نبود. حضرت در مسجد اعلام کردند: چه کسی امشب این مرد را میهمان می کند؟ حضرت علی(ع) عرض کرد: من. آنگاه امام آن مستمند گرسنه را به خانه برد و به حضرت فاطمه(ع) فرمود: آیا غذایی در خانه هست؟ ایشان پاسخ دادند: چیزی جز به اندازة غذای شب خودمان وجود ندارد؛ ولی ما امشب میهمان را بر خود مقدم می داریم. حضرت علی(ع) فرمودند: ای دختر رسول خدا! چراغ را خاموش نموده، کاری کن که بچه ها بخوابند. حضرت زهرا(ع) چنین کرد.

آنها آن شب غذای خود را به میهمان دادند و خود گرسنه خوابیدند. حضرت علی(ع) بر سر سفره به خوردن تظاهر می کرد و با میهمان همراهی می نمود تا او سیر شود؛ ولی در واقع غذایی نمی خورد. صبح امیرالمؤمنین(ع) به محضر رسول خدا(ص) رفت و ماجرا را خبر داد. در همین هنگام این آیه در تمجید ایشان نازل شد: ﴿وَ یؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ﴾[12]؛ «آنها گرسنگان را بر خود مقدم می دارند، هرچند خودشان بسیار در سختی و نیاز باشند.»[13]

در روایت وارد شده است که امام رضا(ع) به شخص نیازمندی مقداری پول را از پشت در داد. از حضرت سؤال شد: چرا این گونه هنگام کمک خود را مخفی نمودید؟ حضرت فرمودند: «مَخَافَةَ أَنْ أَرَی ذُلَّ السُّؤَالِ فِی وَجْهِهِ لِقَضَائِی حَاجَتَهُ؛[14] ترسیدم ذلت [و شرمساری] درخواست کردن را در صورتش به خاطر برآورده کردن نیازش، ببینم.»

مردی نامه ای به دست امام حسن(ع) داد که در آن حاجت خود را نوشته بود. امام بدون آنکه نامه را بخواند به او فرمودند: «حَاجَتُک مَقْضِیة؛ حاجتت رواست.» شخصی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا خوب بود نامه اش را می خواندید و می دیدی حاجتش چیست و آنگاه بر طبق حاجتش پاسخ می دادید؟ امام(ع) پاسخی عجیب و خواندنی داد و فرمودند: «أَخْشَی أَنْ یسْأَلَنِی اللَّهُ عَن ذُلَّ مَقَامِهِ حَتّی اَقرَءَ رُقعَتَهُ؛[15] بیم آن را دارم که خدای تعالی از من درباره زمانی که رو به رویم خوار ایستاده تا نامه اش را بخوانم، سؤال کند.»

از این سه روایت معلوم می شود که اهل بیت (ع)، هیچ گاه نمی خواستند سائل به خاطر نیازش شرمنده شود. بنابراین، معمولاً در تاریکی شب و مخفیانه و به صورت ناشناس احسان می کردند تا کرامت آنها حفظ شود.

آفات احسان و نیکوکاری

احسان مانند هر کار پسندیده ای آفاتی دارد که مانع قبولی و تأثیرگذاری می شود، مثل:

1. ریا

مهم ترین آفت احسان، ریا و خودنمایی است. گرچه برخی از صدقات، مانند زکات، بایسته است در منظر مردم؛ اما قربة الی الله انجام شود؛ ولی اصل اولی در انفاق و احسان، اخلاص است. خدای متعال در آیه ای به این آفت تصریح کرده، می فرماید: ﴿وَ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ یکنِ الشَّیطانُ لَهُ قَریناً فَساءَ قَریناً﴾[16]؛ «و آنان که اموالشان را از روی خودنمایی به مردم انفاق می کنند، و به خدا و روز قیامت ایمان ندارند [شیطان همدم آنان است ] و هر کسی شیطان همدم او باشد، پس بد همدمی است.»

2. منّت گذاشتن و اذیت کردن

برخی اهل کمک به دیگران هستند؛ ولی ممکن است خدمت رسانی خود را با منّت گذاشتن بر آنها خراب کرده، از ثواب اخروی محروم شوند. خدای متعال یکی از شروط اصلی احسان و نیکوکاری را چنین بیان فرموده است: ﴿الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذی لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبهِمْ وَ لا خوْفٌ علَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون﴾[17]؛ «کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق می کنند، سپس منّت و آزاری (زخم زبانی ) به دنبال انفاقشان نمی آورند، آنان را نزد پروردگارشان پاداشی درخور است، و نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهی خواهند داشت.»

این نوع احسان برای شخص نیکوکار هیچ بهره ای به همراه نخواهد داشت: ﴿یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذی کالَّذی ینْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کمَثَلِ صَفْوانٍ علَیهِ ترابٌ فأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکهُ صَلْداً لا یقْدِرُونَ عَلی شَی ءٍ مِمَّا کسَبُوا وَ اللَّهُ لا یهدِی الْقَوْمَ الْکافِرین﴾[18]؛ «ای اهل ایمان! صدقه هایتان را با منّت و آزار باطل نکنید، مانند کسی که مالش را به ریا به مردم انفاق می کند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد که وصفش مانند سنگ سخت [و خارایی] است که بر آن [پوششی نازک از] خاک قرار دارد و رگباری تند و درشت به آن برسد و آن سنگ را صاف [و بدون خاک ] واگذارد [صدقة ریایی او مانند آن خاک است و این ریاکاران ] به چیزی از آنچه کسب کرده اند، دست نمی یابند و خدا، کافران را هدایت نمی کند.»

مسئولین هم نباید دچار منت شوند. امیرالمؤمنین(ع) خطاب به مالک اشتر می نویسند: «وَ إِیاک وَ الْمَنَّ عَلَی رَعِیتِک بِإِحْسَانِک أَوِ التزَیدَ فیمَا کان مِنْ فِعْلِک؛[19] و از منت نهادن بر مردم در احسانی که به آنان می کنی یا از اینکه کار خود را بیش از آنچه هست زیاد بشماری، بپرهیز.. .

امام سجاد (ع) در دعای «مکارم الاخلاق» از خداوند چنین می خواهد: «وَ أَجرِ لِلنَّاسِ عَلَی یدِی الْخَیرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ؛[20]

پروردگارا! برای [خدمت رسانی و کمک به] مردم، بر دستان من خیر را جاری ساز و آن را با منّت نهادن بر آنها از بین نبر!»

3. افراط و تفریط

در احسان نیز باید اعتدال و میانه روی را لحاظ کرد و از هرگونه افراط و تفریطی خودداری نمود. برخی در احسان به دیگری تمام هست و نیست خود را خرج می کنند و برخی دیگر با اینکه از هر جهت توانایی دارند، از خدمت به دیگران اجتناب می ورزند که هر دو گروه مورد سرزنش و نهی خدای متعال واقع شده اند: ﴿وَ الَّذینَ إِذا أَنفَقُوا لَم یسرِفُوا وَ لَمْ یقْتُرُوا وَ کانَ بَینَ ذلِک قَواماً﴾[21]؛ «و (عباد الرحمن) کسانی اند که چون انفاق نمایند، نه اسراف و تجاوز از حدّ کنند، و نه سخت گیری نموده و پایین تر از حد روند، و (انفاقشان) میان این دو روش، حد وسط و عادلانه است.»

و در آیه ای دیگر می فرماید: ﴿وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِک وَ لا تَبْسُطْها کلَ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً﴾[22]؛ «و دستت را [چون بخیلان به نشانة اینکه قدرت انفاق چیزی را به تهیدستان نداری ] بر گردنت بسته مدار و [آنچنان هم در انفاق ] دست و دل باز مباش [که چیزی برای معاش خودت باقی نماند] در نتیجه [نزد مردم ] نکوهیده [و در زندگی خویش ] درمانده گردی.»

4. تأخیر در احسان

برخی ممکن است احسان را چنان به تأخیر اندازند که اثر لازم را نداشته، از فیض آن محروم شوند. امام صادق(ع) می فرمایند: «إِنَّهُ لَیعْرِضُ لِی صَاحِبُ الْحَاجَةِ فَأُبَادِرُ إِلَی قَضَائِهَا، مَخَافَةَ أَنْ یستَغْنِی عنْهَا صَاحِبُهَا؛[23] گاهی نیازمندی به من مراجعه می کند، من با عجله خواستة او را انجام می دهم؛ چون می ترسم نیازش برطرف شود (و من از فیض پرداختن به نیازمندان محروم باشم).»

آثار و برکات احسان

احسان و نیکوکاری آثار و برکات زیادی در زندگی فردی و اجتماعی شخص نیکوکار و نیز بر جامعه و دیگران دارد. عمدة آثار احسان، معنوی است؛ مثلاً باعث قرب به خداوند، تکامل روحی و استحقاق بهشت می گردد؛ ولی در این دنیا نیز آثاری دارد. اینک بیش تر به آثار دنیوی احسان می پردازیم:

1. تعدیل اقتصادی

از بهترین آثار نیکوکاری این است که مقداری از بار مشکلات آنها کاسته می گردد. اگر افراد توانمند بر اساس وظیفه ای که خدای متعال برای آنها قرار داده، عمل کنند و به نیازمندان کمک نمایند، علاوه بر اینکه مشکلات نیازمندان را بر طرف کرده اند، به مقام محسنین - که جایگاهی بس با ارزش است - نیز نایل می شوند: ﴿إِنَّ الْمُتَّقِینَ فی جنَّاتٍ وَ عیونٍ... ءَاخذِینَ مَا ءَاتَئهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهمْ کاَنُواْ قَبْلَ ذَلِک محسِنِین﴾[24]؛ «بی تردید پرهیزکاران در بهشتها و چشمه سارهایند... آنچه را پروردگارشان به آنان عطا کرده، دریافت می کنند؛ زیرا آنان پیش از این همواره نیکوکار بودند.»

2. طول عمر

خداوند به نیکوکار برکت و طول عمر می دهد؛ چون هنگامی که به دیگران کمک می کند، به شادی و نشاطی درونی دست می یابد که موجب افزایش عمر او می شود. امام صادق(ع) می فرمایند: «یعِیشُ النَّاسُ بِإِحْسَانِهِمْ أَکثَرَ مِمَّا یعِیشُونَ بِأَعْمَارِهِمْ وَ یمُوتُونَ بِذُنُوبِهِمْ أَکثَرَ مِمَّا یمُوتُونَ بِآجَالِهِم؛[25] مردم، بیش تر از آن که با عمر خود زندگی کنند، با احسان و نیکوکاری خویش زندگی می کنند و بیش تر از آن که با اجل خود بمیرند، بر اثر گناهان خود می میرند.»

3. جلب محبت

خدای مقلّب القلوب چنین مقرر داشته است که افراد خدمت رسان و کمک کننده به دیگران، مورد توجه مردم قرار می گیرند و محبوب آنان می شوند. به دو نمونه از روایات اهل بیت(ع) در این باره اشاره می شود:

الف) امام صادق(ع): «ثَلَاثَةٌ تورِثُ الْمحَبَّةَ: الدِّینُ وَ التَّوَاضُعُ وَ الْبَذْلُ؛[26] سه چیز محبت می آورد: قرض دادن، فروتنی و بخشش.»

ب) امیرالمؤمنین (ع): «بِالْإِحْسَانِ تُمْلَک الْقُلُوبَ؛[27] قلبها با احسان تسخیر می شوند.»

4. احسان دو طرفه

از دیگر آثار احسان به مردم، نیکی آنها به شخص نیکوکار است. امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند: «یا نوْفُ أَحْسِنْ یحْسَنْ إِلَیک؛[28] ای نوف! نیکی کن تا در حق تو نیز نیکی شود.»

5. جلوگیری از مرگ ناگوار

احسان به دیگران، مرگ را به تأخیر انداخته، زندگی را برای شخص نیکوکار زیبا و شاد می کند. امام صادق (ع) می فرمایند: «صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ تَقِی مَصَارِعَ السُّوءِ؛[29] کارهای نیک و نیکوکاری، انسان را از مرگهای ناگوار در امان نگه می دارند.»

6. زیاد شدن دوستان

برخی از هر وسیله ای استفاده می کنند تا دوستان بیش تری داشته باشند و مورد توجه قرار گیرند. اسلام احسان به دیگران را سبب محبوبیت و زیاد شدن دوستان معرفی کرده است. امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «مَنْ کثُرَ إِحْسَانُهُ أَحبَّهُ إِخْوَانُهُ؛[30] کسی که احسانش بیش تر بود، برادرانش او را بیش تر دوست خواهند داشت.»

7. سرعت پاداش در دنیا

شخص نیکوکار در همین دنیا پاداش کار خیر خود را می بیند. امام باقر(ع) می فرمایند: «إِنَّ أَسْرَعَ الْخَیرِ ثَوَاباً الْبرُّ؛[31] پاداش نیکوکاری، زودتر از هر کار خوب دیگری (به صاحبش) می رسد.»

امام صادق(ع) نیز می فرمایند: «ما قضَی مسْلِمٌ لِمُسْلِمٍ حَاجَةً إِلَّا نَادَاهُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی عَلَی ثَوَابُک، وَ لَا أَرْضَی لَک بِدُونِ الْجَنَّةِ؛[32] هیچ مسلمانی نیاز مسلمانی را برآورده نمی کند، مگر اینکه خدای تبارک و تعالی او را ندا می دهد: پاداش تو بر عهدة من است و من به کم تر از بهشت برای تو راضی نخواهم بود.»

آن حضرت احسان را یکی از نشانه های شخص بهشتی معرفی کرده، می فرمایند: «إِنَّ لِأَهْلِ الْجَنَّةِ أَرْبَعَ عَلَامَاتٍ وَجْهٍ مُنْبَسِطٍ وَ لِسَانٍ لَطِیفٍ وَ قَلْبٍ رَحِیمٍ وَ یدٍ مُعْطِیةٍ؛[33] برای بهشتیان چهار علامت است: چهرة گشاده و شاداب، زبان نرم، قلب مهربان و دستِ دهنده.»

8. جبران انفاق

انسان بایسته است بداند که اگر به دیگران نیکی کند، خدای متعال در دنیا و آخرت آن را جبران می کند؛ زیرا می فرماید: ﴿مَثَلُ الَّذین ینفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ﴾[34]؛ «مَثَل آنان که اموالشان را در راه خدا انفاق می کنند، مانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند، در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چند برابر می کند و خدا فراخ رحمت و داناست.»

و در آیه ای دیگر می فرماید: ﴿قُلْ إِنَّ رَبِّی یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشاءُ منْ عبادِهِ وَ یقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَی ءٍ فَهُوَ یخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیرُ الرَّازِقین﴾[35]؛ «بگو: یقیناً پروردگارم روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد، وسعت می دهد و یا تنگ می گیرد، و هرچه را انفاق می کنید [چه کم و چه زیاد] خدا عوضی را جایگزین آن می کند و او بهترین روزی دهندگان است.»

امام صادق(ع) شرط جبران انفاق را چنین بیان فرموده اند: «لَوْ أَنَّ أَحَدَکمُ اکتَسَبَ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِی حِلِّهِ لَمْ ینْفِقْ دِرْهَماً إِلَّا أُخْلِفَ عَلَیه؛[36] اگر هر یک از شما مالی را از راه حلال به دست آورد و در راه حلال انفاق کند؛ هیچ درهمی را انفاق نمی کند، مگر اینکه جایگزین آن به او عطا می شود.»

9. اشتهار به نیکوکاری

امام علی(ع) می فرمایند: «مَنْ بَذَلَ بِرَّهُ انْتَشَرَ ذِکرُه؛[37] کسی که نیکی خود را به مردم برساند، نام و یادش منتشر (و مشهور) گردد.»

10. زنده در یادها

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز

مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

امام علی(ع) می فرمایند: «لَمْ یمُتْ مَنْ ترَک أَفعَالًا یقتَدَی بِهَا مِنَ الْخَیرِ؛[38] کسی که کارهای شایسته ای از خود به یادگار گذارد که دیگران از او پیروی کنند، هرگز نمرده (بلکه زنده و جاوید) است.»

پیامدهای ترک احسان

همان طور که احسان، آثار و برکات زیادی برای نیکوکار و اجتماع دارد، ترک آن نیز پیامدهای ناگواری دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:

1. زیادتر شدن فاصله های طبقاتی

بر اساس آموزه های دینی، یکی از راه های تعادل و تنظیم اقتصادی جامعه، کمک توانمندان به نیازمندان می باشد. خدای متعال این را وظیفة توانمندان قرار داده است. امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند: «إِنَ اللَّهَ سبْحَانَهُ فرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِی وَ اللَّه تعَالَی سائِلُهُمْ عَنْ ذَلِک؛[39] خدای سبحان، قوت و نیاز زندگی فقرا را در اموال توانمندان قرار داده و پرداخت آن را واجب کرده است، پس هیچ فقیری، گرسنه و نیازمند نمی شود، مگر با بهره ای که توانمند از متاع دنیوی و حق نیازمند می برد، در حالی که خدای متعال از نعمتهای داده شده به آنان و کمک نکردن به فقرا، سؤال خواهد کرد.»

حال اگر قرار باشد افراد غنیّ، فقط به فکر زندگی خویش باشند، اشخاص ضعیف جامعه، هر روز ضعیف تر می شوند و ممکن است برخی برای تأمین نیازهای اولیة زندگی، کارهای خلاف و حرامی انجام دهند.

2. هلاکت و نابودی

شخصی که در برابر نیازهای هم نوعان خود بی تفاوتی نشان می دهد، باید بداند که دنیا دار مکافات است و امکان دارد روزی خود او به کمک و احسان نیاز داشته باشد و مورد بی مهری دیگران واقع شود و یا کثرت فقر و فساد، امنیت اجتماعی و اقتصادی ثروتمندان را از بین ببرد و سرمایة آنان غارت و سرقت شود.

خدای متعال می فرماید: ﴿وَ أَنْفِقُوا فی سبیلِ اللَّه وَ لا تلْقُوا بِأَیدیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمحْسِنین﴾[40]؛ «و در راه خدا انفاق کنید و [با ترک این کار پسندیده، یا هزینه کردن مال در راه نامشروع ] خود را به هلاکت نیندازید، و نیکی کنید که یقیناً خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»

3. خروج از مدار شیعه حقیقی

همان گونه که یکی از نشانه های فرد بهشتی، احسان است، در برخی روایات، علامت شیعة واقعی اهل بیت(ع) نیز این صفت معرفی شده است. امام صادق(ع) می فرمایند: «امْتَحِنُوا شِیعَتَنَا... إِلَی أَمْوَالِهِمْ کیف مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِیهَا؛[41] شیعیان ما را چند جا امتحان کنید... با اموالشان [ببینید] چگونه آن را با برادرانش تقسیم می کند.»

«علی بن اسماعیل» به امام باقر(ع) عرض کرد: «جُعِلْتُ فِدَاک إِنَّ الشِّیعَةَ عنْدَنَا لَکثیرَةٌ. فقَالَ: هَلْ یعْطِفُ الْغنِی علَی الْفَقِیرِ وَ یتَجَاوَزُ الْمُحْسِنُ عنِ الْمسِی ءِ وَ یتَوَاسَوْنَ؟ فَقُلْتُ: لَا، فَقَالَ: لَیسَ هَؤُلَاءِ شِیعَةً؛ الشِّیعَةُ مَنْ یفْعَلُ هَذَا؛[42] فدایت شوم! پیرامون ما شیعیان زیادی هستند. حضرت فرمودند: آیا توانمند بر نیازمند عطوفت و مهربانی می کند و نیکوکار از خطای گنهکار می گذرد و با هم مساوات دارند؟ عرض کرد: نه. فرمود: پس آنها شیعه نیستند؛ بلکه شیعه کسی است که این کارها را انجام دهد.»

4. صرف در راه باطل

پیامبر (ص) می فرمایند: «منْ منَعَ مالَهُ منَ الْأَخْیارِ اخْتِیاراً صرَفَ اللَّه مَالَهُ إِلَی الْأَشْرَارِ اضْطِرَاراً؛[43] کسی که با اختیار ثروت خود را از خوبان دریغ کند، خداوند به ناچار مال او را صرف اشرار و بدان می کند.»

5. جهنمی شدن

از مهم ترین پیامدهای ترک انفاق، جهنمی شدن است. قرآن می فرماید: دوزخیان در جواب سؤال بهشتیان که می پرسند: چرا شما جهنمی شدید، می گویند: ﴿وَ لَمْ نَک نُطْعِمُ الْمِسْکین﴾[44]؛ «... و به تهیدستان و نیازمندان طعام نمی دادیم.»

احسان شوندگان

خدای متعال در قرآن، افرادی را که بایسته است به آنان احسان شود، معرفی کرده، می فرماید: ﴿یسْئَلُونَک ما ذا ینْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیرٍ فَلِلْوالِدَینِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ علیمٌ﴾[45]؛ «از تو می پرسند: چه چیز انفاق کنند؟ بگو: هر مال و مایة سودمندی که انفاق می کنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و نیازمندان و محتاج در راه مانده باشد، و هر کار نیکی انجام دهید، خدا به آن داناست.»

درباره هر یک از این افراد و گروه ها، مطالب و روایات فراوانی وجود دارد که خوانندگان محترم را به منابع مربوطه و تفاسیر ذیل این آیه ارجاع می دهیم.

پی نوشت ها:

[1] ذاریات / 19.

[2] ابراهیم / 7.

[3] بقره / 265.

[4] تفسیر العیاشی، ج 1، ص 148.

[5] بقره / 267.

[6] اصول کافی، شیخ کلینی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 4، ص 48.

[7] بقره / 267.

[8] آل عمران / 92.

[9] همان.

[10] مفاتیح الغیب، محمد فخر رازی، دارالمعرفة، بیروت، بی تا، ج 2، ص 81.

[11] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش، ج 2، ص 474.

[12] حشر / 9.

[13] الأمالی، شیخ طوسی، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، دارالثقافة، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 185، ح 309.

[14] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، محقق / مصحح: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 4، ص 23، ح 3.

[15] نظم درر السمطین فی فضائل المصطفی و المرتضی  والبتول و السبطین(ع)، محمد بن عزالدین الزرندی، ج 1، ص 254.

[16] نساء / 38.

[17] بقره، / 262.

[18] همان / 264.

[19] بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 33، ص 611.

[20] الصحیفة السجادیة، امام علی بن الحسین(ع)، نشر الهادی، قم، چاپ اول، 1376 ش، ص 92، دعای بیست (مکارم الاخلاق).

[21] فرقان / 67.

[22] اسراء / 29.

[23] الامالی طوسی، ص 644، ح 23.

[24] ذاریات / 15-18.

[25] الدعوات، سعید بن هبة الله قطب الدین راوندی، انتشارات مدرسه امام مهدی(ع)، قم، چاپ اول، 1407 ق، ص 291، ح 33.

[26] تحف العقول، حسن بن علی بن شعبه حرانی، محقق / مصحح: علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1363 ق، ص 316.

[27] عیون الحکم والمواعظ، علی بن محمد لیثی واسطی، محقق / مصحح: حسین حسنی بیرجندی، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1376 ش، ص 186، ح 3786.

[28] الأمالی، شیخ صدوق، نشر کتابچی، قم، چاپ ششم، 1376 ش، ص 209، ح 9.

[29] الکافی، ج 4، ص 28، ح 1.

[30] غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، محقق / مصحح: سید مهدی رجائی، دار الکتب الاسلامی، قم، چاپ دوم، 1410 ق، ص 618، ح 823.

[31] المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، محقق / مصحح: جلال الدین محدث، دار الکتب الاسلامیة، قم، چاپ دوم، 1371 ق، ج 1، ص 292، ح 447.

[32] قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حمیری، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1413 ق، ص 39، ح 124.

[33] الأمالی طوسی، ص 683، ح 1454.

[34] بقره / 261.

[35] سبأ / 39.

[36] الکافی، ج 2، ص 486، ح 8.

[37] تصنیف غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، محقق / مصحح: مصطفی درایتی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366 ش، ص 450، ح 10327.

[38] کنز الفوائد، محمد بن علی کراجکی، محقق / مصحح: عبدالله نعمة، دارالذخائر، قم، چاپ اول، 1410 ق، ج 1، ص 349.

[39] نهج البلاغة، محمد بن حسین شریف رضی، محقق / مصحح: صبحی صالح، انتشارات هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 533، حکمت 328.

[40] بقره / 195.

[41] قرب الاسناد، ص 78.

[42] مجموعه ورام، مسعود بن عیسی ورام بن ابی فراس، نشر مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، 1410 ق، ج 2، ص 198.

[43] جامع الاخبار، محمد بن شعیری، مطبعة حیدریة، نجف، بی تا، ص 178.

[44] مدثر / 44.

[45] بقره / 215.

نظر شما