موضوع : پژوهش | مقاله

لیبرال هم لیبرال‌های قدیم

نولیبرالیسم چیست؟ این سال‌ها و این روزها وقتی روزنامه می‌خوانی و تلویزیون می‌بینی، می‌خوانی و می‌شنوی که قرار است یارانه‌ها را قطع کنند یا منظمش کنند. عده‌ای از مفسران به یادت می‌آورند که این برنامه‌های نو(نئو)لیبرالی است؛ یعنی برنامه‌هایی که به نظام اقتصاد سیاسی لیبرالیسم سنتی و کلاسیک جهان ربطی ندارند و بر اساس نسخه تازه‌ای از لیبرالیسم نوشته شده‌اند. حالا مساله این است که این نسخه تازه، این فاز جدید لیبرالیسم چیست؟ روزی کسی در یک سمینار فرهنگی گفته بود که نمی‌دانم چرا به این همه نولیبرالیسم انتقاد می‌کنند، مگر هر چیز نویی خوب نیست؟ مگر هر چیزی که پیشوند «نئو» دارد، پیشرفته‌تر از نسخه و صورت قدیمی‌ترش نیست؟ پرویز صداقت به تازگی مجموعه مقالاتی انگلیسی را گردآوری کرده و به فارسی برگردانده و نشر نگاه هم آنها را در قالب کتابی با عنوان «ایدئولوژی نولیبرال» منتشر کرده‌است.

از حاصل کار پرویز صداقت چنین بر می‌آید که «نه، لزوما هر چیزی که پیشوند «نئو» دارد، حاوی عناصر متعالی‌تر و پیشرفته‌تر از مدل‌های قدیمی‌تر نیست، مخصوصا اگر نولیبرالیسم باشد»؛ نولیبرال‌ها معتقدند که قواعد و مقررات همواره سد پای سرمایه‌گذاران هستند؛ پس چه بهتر که این قوانین و مقررات هر چه تنک‌تر و بی فایده‌تر بشوند تا جایی که اساسا اثری از روح یک ماده قانونی یا حتی جسم و عین آن هم باقی نماند. مثلا آنها اعتقاد دارند در مرزها هر چه بیشتر باید تعرفه‌های واردات را کاهش داد تا هر کس هر چه دلش خواست از خارج مرزها وارد کند یا اینکه نیازی نیست رابطه کارگران و کارمندان از یک سو و کارفرمایان از سوی دیگر طبق قاعده و قانون خاصی باشد. قانون‌های کار هر چه کمتر و بی اثرتر باشند، نفع سرمایه‌گذاران بیشتر خواهد شد، اقتصاد خودبه‌خود رشد می‌کند و توسعه به بار می‌آورد .

فون ‌هایک از طراحان جهان نولیبرال ماست. او البته بیش از نظریه‌پردازی برای اقتصاد، فیلسوف سیاست است؛ فیلسوفی که شایع شده بود نظریه‌پرداز آزادی است اما آزادی‌ای که ‌هایک، فریدمن و الباقی دار و دسته نولیبرال بدان باور دارند و با آزادی‌ای که لیبرال‌های پیشکسوتی مثل لاک طرحش کرده بودند، زمین تا آسمان توفیر دارد. مثلا ‌هایک معتقد است لزومی‌ ندارد کارگران بر اساس حق و حقوق بشری‌شان بتوانند اتحادیه یا انجمن‌های صنفی درست کنند. درست کردن یا پیوستن به اتحادیه‌های کارگری که در سراسر قرن بیستم- به ویژه در کشورهای بلوک غرب- از جمله آزادی‌ها و حقوق اساسی کارگران به شمار می‌رفت.

پرویز صداقت در مقدمه‌ای مبانی نظری و ایدئولوژیک نولیبرالیسم را پیش روی خواننده گذاشته و شرحی موجز از کارنامه نظریه‌پردازان این ایده به دست داده‌است. کتاب به سه بخش تقسیم شده‌است تا ریشه‌ها، نحوه عملکرد اقتصاد سیاسی نولیبرال و سرانجام، امکان پدیدآوردن بدیلی برای این نظام بررسی شود. دانیل فاس فلد- استاد اقتصاد دانشگاه میشیگان آمریکا- در ماه مه سال1993، مقاله‌ای می‌نویسد تا نشان دهد که بازار همچون قلب تئوری نولیبرالیسم طی تاریخ چه تغییراتی به خود دیده‌است. مقاله فلد نخستین مقاله‌ای است که صداقت برای پیگیری ریشه‌های نولیبرالیسم در این کتاب‌ ترجمه کرده‌است. فرانسیس فوکویوما- همان ستون‌نویس مجله نیوزویک که با علم کردن نظریه «پایان تاریخ» کارش بالا گرفت- معتقد است تاریخ با سامان گرفتن لیبرال دموکراسی به نقطه پایانی مسیرش رسیده‌است. در مقاله دوم کتاب ایدئولوژی نولیبرال، جن ندروین پیترز- محقق جهانی شدن و مطالعات توسعه- تئوری پایان تاریخ را از موضعی انتقادی بررسی کرده‌است. در آخرین مقاله از بخش نخست کتاب هم مایکل لبوئیتز، از برجسته‌ترین نویسندگان و متفکرانی کنونی جهان در حوزه نقد سرمایه‌داری جهانی مفصلا اقتصاد نئوکلاسیک را بررسی و نقد کرده‌است؛ موضع و گرایشی اقتصادی که پایه نگرش نولیبرالی را تشکیل می‌دهد.

دیوید ‌هاروی جغرافی‌دانی است که کوشیده نظریه انتقادی و خصوصا مارکسیسم را با مطالعات شهری و جغرافیایی گره بزند. در بخش دوم کتاب،‌ هاروی گفت‌وگویی داشته‌است با ساشا لیلی که به روشن شدن چهره اقتصادی، سیاسی و امنیتی روند نولیبرالیسم کمک می‌کند. صداقت در آخرین بخش به ‌ترجمه مقاله از فیلسوفان و جامعه شناسان رادیکالی پرداخته‌است که معتقدند می‌توان در برابر سلطه نولیبرالی ایستاد و از آن فراتر رفت. پیر بوردیو- جامعه شناس برجسته فرانسوی- معتقد است جهانی شدن از قضا بیش از آنکه رویه‌ای اقتصادی باشد، موضعی سیاسی است که می‌توان و باید به نحوی سیاسی در برابر آن ایستاد.

سیاست نولیبرالیسم به تعبیر وی، سیاست‌زدایی کردن و گرفتن قدرت از همه نهادها و نیروهای اجتماعی و تفویض یکباره و مرگبار آن به قدرت‌های اقتصادی است. بوردیو می‌گوید به اتکای بسیج نیروی ‌‌اندیشه و عمل، توامان و با بهره جنبش‌های سیاسی اتحادیه‌ای و ملی می‌توان جلوی این روند کشنده را سد کرد؛ جنبش‌هایی که عرصه بین المللی را هم متاثر می‌سازند. استفن گیل- نویسنده‌ای که در تمام این سال‌ها معتقد بوده‌است هنوز می‌توان از آرای آنتونیو گرامشی در برخورد با مسائل جهان کنونی بهره برد- در مقاله‌ای مفصل به بررسی سرشت نخبه‌گرایانه، نگاه فرا دستانه و نگاه نظم‌بخش جهانی‌سازی نولیبرالی در برخورد با مردم جهان پرداخته‌است. او جهانی شدن خود جوش و مردمی‌ را در مقابل رویه نولیبرالیسم قرار می‌دهد. پس از مقاله او، مقاله‌ای از متفکر شهیر اسلوانیایی، ژیژک ‌ترجمه شده که به نقد مواضع مختلف چپ‌ها در قبال هجوم نولیبرالیسم پرداخته‌است. در پایان، صداقت مقاله‌ای را‌ترجمه کرده‌است از جف شندلر و جین شکلفورد که با بر شمردن ده اصل، مانیفستی فمینیستی نوشته‌‌اند تا اقتصاد فمینیستی را به عنوان بدیل اقتصاد نولیبرالی و تبعیض‌آمیز کنونی مورد توجه قرار دهند.

به نظر می‌رسد از کتاب ایدئولوژی نولیبرال صداهایی برمی‌خیزد که با آرا و درس‌های رسمی ‌دانشکده‌های اقتصاد و علوم اجتماعی سر سازگاری ندارند.


با انتخاب لینک کانال تلگرام در قسمت «صفحه اینترنتی مرتبط» به ما ملحق شوید.


منبع: هفته نامه  خردنامه / شماره 35
نویسنده : پرویز صداقت 
نویسنده : روزبه کریمی

 

نظر شما