به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد با خوانش مهربانو حمیده وزیری راد
موضوع : فرهنگ | هنر و ادبیات

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد با خوانش مهربانو حمیده وزیری راد

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد ،
به جویبار که در من جاری بود ؛
به ابرها که فکرهای طویلم بودند ؛
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من؛
از فصل‌های خشک گذر می کردند،
به دسته‌های کلاغان؛
که عطر مزرعه‌های شبانه را
برای من به هدیه می آورند،
به مادرم که در آیینه زندگی می کرد؛
و شکل پیری من بود ،
و به زمین ، که شهوت تکرار من، درون مُلتَهِبش را ؛
از تخمه های سبز می انباشت، سلامی دوباره خواهم داد...
 

غروب روستای وشنوه از نسرین شیخ‌حسن

می آیم، می آیم، می آیم
با گیسویم: ادامه ی بوهای زیر خاک
با چشمهام: تجربه‌های غلیظ تاریکی
با بوته‌ها که چیده‌ام از بیشه‌های آنسوی دیوار
می آیم، می آیم، می آیم
و آستانه پُر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا ؛
در آستانه ی پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد...
 

نظر شما