موضوع : پژوهش | مقاله

بررسی ارتباط بین گرایش دینی و سلامت عمومی دانشجویان


مقاله حاضر، حاصل پژوهشی است در خصوص رابطه بین «گرایش دینی» و «سلامت عمومی» دانشجویان که بر روی تعداد 120 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه تبریز (از دانشکده های علوم انسانی، کشاورزی و علوم طبیعی، علوم تربیتی و پایه) انجام پذیرفته است. همه آزمودنی ها که به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شده بودند، همزمان به دو پرسشنامه «گرایش دینی» و «سلامت عمومی» پاسخ دادند. از مجموع داده هایی که به وسیله روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند نتایج ذیل به دست آمد:
1. در میان ابعاد، گرایش دینی، کم اعتقادی به دین، دینداری و دین گریزی به ترتیب مناسب ترین پیش بینی کننده نارسا کنشوری اجتماعی به حساب آمده اند.
2. دین گریزی پیش بینی کننده اضطراب و نشانه های جسمانی بوده است.
3. کم اعتقادی به دین و دینداری مهم ترین پیش بینی کننده افسردگی می باشند.
4. کم اعتقادی به دین، اعتقاد عملی به دین و دینداری (هم اعتقاد عملی و هم اعتقاد نظری) سلامت عمومی را تبیین می کنند.
به طور کلی، یافته های این مطالعه بیانگر آن است که داشتن اعتقادات دینی و تعلّقات مذهبی نقشی اساسی در تأمین آرامش و سلامت جسمانی و روانی افراد دارد.

 

شکل گیری برخی گرایش ها در افراد بدین دلیل صورت می گیرد که آنها را قادر می سازد بر محیط اجتماعی مسلّط شوند و ارتباطات مهمی را با دیگران برقرار سازند. گرایش ها از سه نوع اطلاعات به دست می آیند: باورها (در مورد ویژگی های مثبت یا منفی موضوع گرایش)، احساسات و عواطف (در مورد موضوع) و اطلاعات (در مورد اعمال گذشته و حال نسبت به موضوع گرایش). گرایش به محض شکل گیری، ارتباط نزدیکی با شناخت در حدود موضوع پیدا می کند. 1 بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان بر این باورند که مذهب تأثیر انکارناپذیری بر سلامت روح و جسم و دیگر ابعاد زندگی بشر دارد. 5
یکی از مفاهیم ضروری مورد بحث دنیای پیچیده انسان که قدمتی به بلندی هستی وی دارد مفهوم سلامتی6 به نظر وی، سلامتی مستلزم این است که فرد طیف تعادل و مسیر هدفمند را با محیط، یعنی
جایی که کنشوری خود را در آن آشکار می سازد، نگه دارد. برخی از نویسندگان مفهوم سلامتی را مترادف با کیفیت زندگی9 روانکاوان برخورد بدبینانه ای با این اصطلاح داشته و انسان سالم را افسانه ای بیش نمی دانند. در عین حال، سلامت نسبی روانی را حاصل تعامل میان قسمت های مختلف شخصیت و از جمله «نهاد»، «خود» و «فراخود» و مقتضیات محیط تعریف می کنند و بهنجاری را میانجی گری صحیح و منطقی «خود» بین دو قسمت نهاد و فراخود می دانند. 11
انسان گرایان برای سلامت روانی وجود برخی ویژگی ها را ضروری می دانند; ویژگی هایی همچون نوع دوستی، مردمی بودن، پذیرش خود و دیگران، داشتن تجارب عرفانی و مانند آن. رویکردهای جدیدتر روان شناسی (شناخت گرایان) بیش از پیش بر تفکرات و تفسیرهای ذهنی افراد تأکید دارند، هرچند که سایر عوامل آسیب پذیری را نادیده نمی گیرند; عواملی همچون تجربه رویدادهای خاص در گذشته، داشتن ژن های خاص، انواع خاص دستگاه عصبی و انواع خاص شخصیت. 12
اخیراً در میان روان شناسان گرایش هایی پیدا شده، که طرفدار توجه بیشتر به دین برای سلامت روانی و درمان بیماری های روانی است. با پیشرفت روان شناسی و ظهور روان شناسی پیچیده تر که ناظر به جنبه های عاطفی، احساساتی و انفعالی ذهن بود، نظریه هایی درباره دین (مانند نظریه مارت) پدید آمد که تأثیر دین را در نوعی احساس خشوع و خشیّت می دید. این احساس پیش از آنکه به صورت امری قدسی یا قدرتی مرموز تجربه شود، به شکل احساس خشیت تلقّی می شد. 13 به گفته فرانکل (Frankle, V) بنیانگذار مکتب «معنا درمانگری»14 اسپلیکا (Splika, B) و همکاران، مذهب را به عنوان یک نظام مرجع برای تفسیر وقایع زندگی مورد بحث و بررسی قرار می دهند; 16 مذهب به عنوان یک نظام بامعنا تصور می شود که افراد از آن برای کمک به فهم مسائل جهانی، پیش بینی و مهار وقایع و حفظ حرمت خود17استفاده می کنند. پژوهش هایی که در خصوص تأثیر دین و معنویات بر روی بهداشت روانی صورت گرفته اند نشان می دهند که دین و جهان بینی های توحیدی ساختارهای ذهنی شخصی افراد را وسعت بخشیده، قابلیت، ظرفیت، تفسیر و تحلیل شناختی را بهبود می بخشد و بدین سان، توانایی کل نگری افراد افزایش می یابد. در انسان معتقد به دین احساس آشفتگی عدم کنترل و رهاشدگی رخ نمی دهد. دین و جهان بینی های فرهنگی با تدارک زمینه ای که در آن، فرد خودش را با ارزش و با شکوه تصور می کند، عزّت نفس نسبتاً پایداری را ایجاد می نمایند. 18
در سال های اخیر تحقیقات متعددی در زمینه ارتباط بین مذهب و سلامت روان انجام شده است. از جمله این پژوهش ها می توان به بررسی های الیسن (Ellison, D) 19 نیلسن23 و کالدستد24 البرزی و سامانی در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که با افزایش نگرش مذهبی، میزان افسردگی و اضطراب کاهش می یابد. 26جلیلوند در پژوهش خود دریافت که ضریب همبستگی بین عوامل سلامت روان و پای بندی دینی معنادار می باشد. 27علی رغم اینکه برخی از محققان و نظریه پردازان از جمله فروید و الیس، مذهب را با بیماری روانی مرتبط دانسته اند، اما مطالعات و پژوهش های انجام گرفته در دهه اخیر با تمایز قایل شدن بین مذهبی که زندگی سالم به انسان عرضه می کند و دیگر مذاهب، نقش مؤثر و جایگاه ویژه در قلمرو بهداشت روانی و نیز کارایی آن را در درمان بیماری های روانی به وفور نشان داده اند. 28 تویس (Tevis) در پژوهش خود نتیجه گرفت افرادی که دارای اعتقادات مذهبی قوی هستند، از نظر سلامتی جسمانی در حد بالاتری از افراد دیگر می باشند و طول عمرشان نیز نسبت به آنها بیشتر است. 29 ریسبرگ (Risberg) رابطه مثبت معناداری بین باورهای مذهبی افراد و سلامت روانی آنها به دست آورد. 30 استین (Stein) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که شرکت در اجتماعات مذهبی به طور معناداری میزان خودکشی را در جوانان کاهش می دهد. 31
بنابراین، می توان اذعان داشت جهان کنونی که ما در آن زندگی می کنیم به علت غلبه مادی گرایی و منفعت پرستی و خودخواهی نابخردانه بر روحیه و رفتار بسیاری از مردم، بیش از هر زمانی به تربیت اخلاقی، ارزشی و دینی نیازمند است.
اهمیت و ضرورت این تحقیق از چند جنبه قابل ذکر است; از سویی، وجود مسائل و مشکلات قابل ملاحظه جوانان که ناشی از پیچیدگی های جاری تمدّن، سرعت تغییرات زندگی و بی توجهی به دین و ارزش های معنوی است، راهبردهایی را می طلبد که نوع بشر را از فشارهای روانی زندگی ماشینی رها سازد، اما بشر امروزی از نقش دینداری و دین باوری در مقابله با فشارهای روانی، غافل است. از سوی دیگر، علی رغم تأثیر اساسی بهداشت روانی در سازگاری اجتماعی افراد، هنوز برنامه ها و راه کارهای مدوّن و منسجمی برای تفهیم آن در جامعه، به ویژه در نظام آموزشی، صورت نگرفته است. علاوه بر این، نتایج این تحقیق می تواند در تدوین راه کارها و تهیه ساز و کارهای لازم برای دست رسی به اصول پیش گیری و در نتیجه، تأمین بهداشت روانی مفید واقع شود. پژوهش حاضر برای پاسخ به این سؤال طرح و اجرا شده است: آیا گرایش دینی دانشجویان می تواند در میزان سلامت عمومی آنها مؤثر باشد؟ با توجه به مطالب عنوان شده، هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه گرایش دینی و بهداشت روانی دانشجویان است.

فرایند روش شناختی

جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری
جامعه مورد بررسی این پژوهش، دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 85ـ84 است. نمونه مورد بررسی نیز تعداد 120 نفر از دانشجویان (60 پسر و 60 دختر) می باشد که از سه دانشکده علوم انسانی، کشاورزی و علوم طبیعی به روش تصادفی انتخاب گردیدند.

ابزارهای پژوهش
الف. پرسشنامه سلامت عمومی: 32 وی نتایج خود را مشابه نتایج مطالعه لایتون (Layton, C; 1986)، رابینسن و پرایس (Robinson, R. G & Price, T. R; 1982)،گلدبرگ و ویلیامز (Goldberg, D & Williams, R. G; 1985) و چان (Chan, D; 1987) اعلام می نماید. بنابراین، از نظر اعتبار، این پرسشنامه در سطح قابل قبولی قرار دارد و برای پژوهش های روان شناسی می توان آن را به کار گرفت. روایی آزمون نیز در پژوهشی با نمونه ایرانی خوب گزارش شده است. 34
ب. پرسشنامه گرایش دینی: این پرسشنامه محقق ساخته بر اساس بررسی گرایش دینی دانشجویان بر مبنای شاخص های اصول دین، ارزش های اسلامی، احکام و اخلاق طراحی شده است. بر این اساس، دانشجویان در پنج گروه طبقه بندی گردیدند: دیندار، اعتقاد نظری به دین، اعتقاد عملی به دین، کم اعتقاد، و دین گریز. مرحله طبقه بندی بدین صورت بود که ابتدا گروه های «دیندار» و «دین گریز» جدا شدند و سپس به ترتیب گروه های «اعتقاد نظری به دین» و «اعتقاد عملی به دین» و «کم اعتقاد» مشخص گردیدند.
1. گروه دیندار: برای تفکیک گروه دیندار، ابتدا از متغیرهای مربوط به گرایش مذهبی، میانگینی برای اعتقاد نظری (اصول دین و ارزش های اسلامی) و اعتقاد عملی (احکام و اخلاقیات) و نیز میانگینی کلی از متغیرهای گرایش مذهبی آنها (اصول دین، احکام، ارزش های اسلامی و اخلاقیات) محاسبه شد. سپس افرادی که میانگین اعتقاد عملی و نظری و نیز میانگین گرایش های مذهبی آنها بالاتر از 4 بود، به عنوان افراد دیندار انتخاب شدند.
2. گروه اعتقاد نظری به دین: برای تفکیک این گروه ابتدا از متغیرهای مربوط به اعتقاد نظری (اصول دین و ارزش های اسلامی) و عملی (احکام و اخلاقیات) میانگین هایی محاسبه شد و سپس افرادی که میانگین اعتقاد نظری آنها بالاتر از 4 و میانگین اعتقاد عملی آنها کمتر از 4 بود به عنوان دانشجویان دارای اعتقاد نظری به دین انتخاب شدند; یعنی آن دسته از دانشجویانی که به مبانی دین و ارزش های دینی اعتقاد دارند ولی کمتر در مرحله عمل از اعتقادات خود استفاده می کنند.
3. گروه اعتقاد عملی به دین: برای تفکیک این گروه، دقیقاً عکس روش انتخاب گروه قبلی (گروه اعتقاد نظری به دین) عمل شد.
4. گروه کم اعتقاد: برای تفکیک این گروه ابتدا از متغیرهای مربوط به گرایش مذهبی برای هر دانشجو میانگینی برای اعتقاد نظری (اصول دین و ارزش های اسلامی) و اعتقاد عملی (احکام و اخلاقیات) و نیز میانگینی کلی از متغیرهای گرایش مذهبی آنها (اصول دین، احکام، ارزش های اسلامی، اخلاقیات) محاسبه شد و بعد افردی که هم میانگین اعتقاد عملی و هم میانگین اعتقاد نظری آنها پایین تر از 4 بود به عنوان افراد کم اعتقاد انتخاب شدند.
5. گروه دین گریز: برای مشخص کردن این گروه، از شعار شهادتین دین مقدس اسلام استفاده گردید; یعنی دانشجویانی که در مورد یکتابودن خداوند و خاتمیت حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) و معجزه او شک و شبهه داشتند به عنوان افراد دین گریز انتخاب شدند.
پرسشنامه گرایش دینی در نهایت با 31 گویه به دانشجویان ارائه گردید تا به آنها پاسخ دهند. اعتبار پرسشنامه گرایش دینی از نظر اعتبار صوری مورد تأیید برخی استادان قرار گرفت و برای تعیین روایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که در گروه های پنج گانه به ترتیب 85%، 78%، 76% و 66% برآورد گردید. در این پژوهش، پرسشنامه سلامت عمومی و گرایش دینی به طور همزمان به دانشجویان ارائه گردید.

تجزیه و تحلیل داده ها
برای بررسی رابطه گرایش دینی و سلامت عمومی ابتدا سعی شده است ضرایب همبستگی هر یک از زیرمقیاس های سلامت عمومی و رابطه این زیرمقیاس ها با گرایش دینی (دینداری، اعتقاد عملی به دین، اعتقاد نظری به دین، کم اعتقادی به دین و دین گریزی) محاسبه شود. سپس بر اساس مفروضه های رگرسیون در معادلهواردشدند. اطلاعات در خصوص تحلیل اولیه داده ها در جدول شماره 1 ارائه گردیده است.
جدول 1 بیانگر این است که گرایش دینی در گروه های دیندار، دارای اعتقاد عملی و دارای اعتقاد نظری با هر یک از شاخص های سلامت عمومی و نمره کل سلامت عمومی همبستگی معکوس دارند و دامنه ضریب های همبستگی بین 02/0 ـ تا 26/0 می باشد. همچنین گرایش دینی در دو گروه کم اعتقاد و دین گریز با هر یک از زیرمقیاس های سلامت عمومی و نمره کل سلامت عمومی همبستگی مستقیم دارند. دامنه ضرایب در این دو گروه بین 14/0 تا 35/0 قرار دارد. چون در این تحقیق سعی بر آن است که سلامت عمومی و هر یک از عوامل آن پیش بینی گردد، همه زیرمقیاس های سلامت عمومی به ترتیب و در نهایت، کل نمره سلامت عمومی، روی گرایش های دینی مورد تحلیل رگرسیون قرار گرفتند.
نتایج به دست آمده در جدول 2 به خوبی نشان می دهد که گرایش دینی در گروه دیندار و کم اعتقاد و دین گریز، پیش بینی کننده خوبی برای نارساکنشوری اجتماعی به عنوان یکی از زیرمقیاس های سلامت عمومی محسوب شده اند. نسبت معنادار F در جدول 2، بیانگر رابطه معنادار بین دینداری، کم اعتقادی و دین گریزی با نارساکنشوری اجتماعی این گروه از دانشجویان می باشد; بدین صورت که گرایش دینی در گروه دیندار (دارای اعتقاد عملی و نظری به دین) با متغیر وابسته (نارساکنشوری اجتماعی) ارتباط معکوس دارد و کم اعتقادی و دین گریزی با نارساکنشوری اجتماعی در ارتباط مستقیم می باشند. ضریب تعیین و نسبت حاصل از تحلیل رگرسیون نارساکنشوری اجتماعی روی سه گروه دیندار کم اعتقاد و دین گریز در جدول 3 ارائه شده است.
با ملاحظه نتایج 2R در جدول 3 به راحتی می توان نتیجه گرفت که دین گریزی، دینداری و کم اعتقادی به دین به ترتیب 20، 15 و 10 درصد واریانس متغیر وابسته نارساکنشوری اجتماعی را تبیین می کنند.
در جدول 4 مقادیرF (73/16 و 56/10) بیانگر این است که بین کم اعتقادی به دین و دینداری با افسردگی ارتباط وجود دارد. بعد از متغیر کم اعتقاد و دینداری، دین گریزی قدرت تبیین معناداری نداشته است. اطلاعات مربوط به ضریب تعیین و نسبت های حاصل از رگرسیون افسردگی روی متغیرهای کم اعتقاد و دیندار در جدول 5 آمده است.
اطلاعات جدول 5 بیانگر آن است که گرایش دینی در گروه دیندار و کم اعتقاد به دین در گروه کم اعتقاد به ترتیب 14 و 17 درصد واریانس افسردگی را تبیین می کنند. در این تحلیل متغیر دین گریزی قدرت تبیین معناداری نداشته است.
مقدار F موجود در جدول 6 (65/4) بیانگر آن است که بین دین گریزی و اضطراب ارتباط معناداری وجود دارد (05/0P<). همچنین با عنایت به همبستگی معنادار دین گریزی با اضطراب در جدول 1، در اینجا صرفاً متغیر دین گریزی در تحلیل وارد شده است.
میزان F به دست آمده (66/4) نشان می دهد که بین دین گریزی و نشانه های جسمانی ارتباط معنادار وجود دارد (05/0P<). با توجه به همبستگی معنادار این دو متغیر، تنها متغیر دین گریزی در معادله آورده شده است.
نشانه های جسمانیدین گریز4/020/046/021/018/205/0
مقدار 2R در جدول مزبور بیانگر این است که متغیر پیش بین دین گریزی 4/0 واریانس متغیر وابسته نشانه های جسمانی را تبیین کرده است.
اطلاعات مندرج در جدول 10 نشان می دهد که کم اعتقادی، اعتقاد عملی و دین گریزی با سلامت روانی رابطه معناداری دارند (001/0P<). به بیان دیگر، افزایش نمره کم اعتقادی و دین گریزی، با افزایش نمره سلامت عمومی همراه می باشد (سلامت عمومی کمتر). علاوه بر این، بین متغیر دینداری و سلامت عمومی ارتباط معکوس وجود دارد (001/0P<)

سلامت عمومی
میزان 2R در جدول بالا بیانگر این است که کم اعتقادی 8 درصد، دینداری 11 درصد و دین گریزی 15 درصد متغیر سلامت عمومی را تبیین می کنند. با اضافه کردن سایر متغیرهای مرتبط و معنادار با سلامت عمومی فقط متغیرهای کم اعتقادی، اعتقاد عملی و دین گریزی واریانس متغیر سلامت عمومی را درحد معنادار تغییر داده اند. متغیر دینداری وارد معادله نشده است.

بحث و نتیجه گیری
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه گرایش دینی با سلامت عمومی در بین دانشجویان بوده است. افزایش احساس سلامت عمومی یا روان شناختی افراد به عنوان هدف اصلی علم روان شناسی مدّنظر قرار می گیرد. سلامت عمومی در رابطه با عوامل و متغیرهای گوناگون و در اثر تأثیر این عوامل معانی متفاوتی پیدا می کند. یکی از این متغیرها که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است گرایش دینی می باشد. شاید بتوان گفت: گرایش دینی با توجه به شرایط جامعه ایران با سایر جوامع وضعیتی متفاوت دارد. گرایش دینی در این پژوهش در 5 مؤلفه مدنظر قرار گرفت که سهم هر مؤلفه در تعیین سلامت عمومی مطالعه گردید.
اولین یافته این تحقیق بیانگر وجود رابطه معنادار بین متغیر «کم اعتقادی»، «دینداری» و «دین گریزی» با «نارساکنشوری اجتماعی» است (001/0P<). طبق این یافته، گرایش دینی گروه دیندار (دارای اعتقاد عملی و نظری به دین) با متغیر نارساکنشوری اجتماعی ارتباط معکوس دارد; یعنی افرادی که دارای اعتقاد عملی و نظری به دین می باشند از بعد نارساکنشوری اجتماعی در سطح پایینی بوده و از میزان سازگاری اجتماعی مناسبی برخوردارند. علاوه بر این، کم اعتقادی به دین و دین گریزی ارتباط مستقیمی با نارساکنشوری اجتماعی دارد; بدین صورت که هرچه افراد از دینداری فاصله بگیرند دچار نارساکنشوری اجتماعی گردیده و سطح سازگاری اجتماعی آنان پایین می آید. به طور کلی، این یافته با یافته های چادویک و تاپ (1993) بیکر و گورساچ (1982)، برگین و همکاران (1987) و جلیلوند (1380) همسویی دارد. به نظر می رسد تعلقات دینی و مذهبی، انسان را به سوی نظام ارزشی یکپارچه و منسجم سوق می دهد که با ایجاد قدرتی معنوی تحمل سختی ها را آسان نموده و حمایت اجتماعی و روحانی را نصیب افراد می سازد.
دومین یافته این پژوهش بیانگر آن است که کم اعتقادی و دینداری افسردگی را پیش بینی می کنند (05/0P<); بدین صورت که کم اعتقادی به دین به طور معناداری با سطوح افسردگی و نومیدی مرتبط است و افراد دیندار به علت داشتن زمینه لازم، خود را با ارزش و دارای عزت نفس دانسته و همچنین به علت داشتن هدف و تکیه گاه احساس امیدواری و آرامش روانی دارند. این یافته با یافته های پیسزنکی و همکاران (1990)، نیلسن (1995)، استین (1992) کالدستد (1995)، البرزی و سامانی (1379) همسویی دارد.
سومین نتیجه این پژوهش نشان داده است که متغیر «دین گریزی» اضطراب را به خوبی پیش بینی می کند (05/0P<). به نظر می آید نداشتن قدرت معنوی و نیز نداشتن تکیه گاه و نقطه اتکایی در زندگی در شرایط بحرانی و موقعیت های پیچیده باعث می شود که فرد احساس خطر نموده و خود را در برابر این وضعیت ها درمانده و ناتوان ببیند. در این حالت، اضطراب و ترس سراپای وجود فرد را فرا می گیرد. نتایج پژوهش های کالدستد (1995)، آلیانی (1382)، البرزی و سامانی (1379) و جلیلوند (1380) با این یافته همسویی دارند.
یافته چهارم این تحقیق، نشانگر آن است که بین «دین گرایی» و «نشانه های جسمانی» رابطه معناداری وجود دارد (05/0P<). نداشتن قدرت معنوی و هدف و جهت متعالی در زندگی، به راحتی ساختار روانی و جسمانی را تهدید نموده، منجر به بروز بیماری های جسمانی می گردد. این یافته با یافته های تویس (1999) پورشهریاری و شعاع کاظمی (1383) و غباری بناب (1379) همسویی دارد.
یافته پنجم این پژوهش بیانگر آن است که «کم اعتقادی»، «اعتقاد عملی به دین» و «دین گریزی» می توانند سلامت عمومی را به خوبی پیش بینی کنند (001/0P<). کم اعتقادی و دین گریزی افراد باعث می شود که آنها در زندگی احساس رهاشدگی کرده و فاقد قابلیت ها و ظرفیت های مناسب برای رویارویی با مسائل و موقعیت های زندگی باشند. این مسئله باعث شکل گیری احساس ناکارآمدی و بی ارزشی شده و در نهایت، سلامت عمومی افراد را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. اما اعتقاد عملی به دین، ظرفیت و توان فرد را برای تحمل مشکلات و سختی ها بالا برده، موجب احساس قدرت و شایستگی و نیز بهبود سلامت روانی فرد می گردد. این یافته با یافته های الیسن (1994، به نقل از: وتین 1996)، آدلر و کاسل (به نقل از همان منبع)، پیسزنکی و همکاران (1990)، ریسبرگ (1994)، غباری بناب (1379)، البرزی و سامانی (1379) و جلیلوند (1380) همسویی دارد.
نتیجه نهایی این پژوهش اینکه، احساس آرامش و شادی و سلامتی در زندگی، در گرو نوع بینش فرد در مورد زندگی و تفسیر و شناخت او از مسائل، رویدادها و واقعیت ها می باشد. به دلیل آنکه دین و جهان بینی های توحیدی حاوی ساختارهای منسجم و کلیتی معنادار می باشند به قابلیت ها و توانایی های ذهنی و روانی افراد وسعت بخشیده، احساس آرامش و رضایت خاطر از زندگی را به ارمغان می آورند. از این رو، پیشنهاد می گردد با طراحی برنامه هایی، علاوه بر آشنایی افراد نسبت به اهمیت و تأثیر گرایش دینی بر بهداشت روانی، راه کارها و برنامه هایی را نیز به منظور بالابردن سطح گرایش دینی تدوین نمود، به صورتی که افراد با علاقه و انگیزه تأمین سلامت روانی به سراغ دینداری آمده و موضع گریز را انتخاب نکنند.

پى نوشت ها
1. Eliot. R. smith & Dain.M. Mackie (1995) social psychology, worth publishers, p. 270.
2. Ibid.
3. Turner.Bryan. s. (1991), Religion and social theory, sage publication.
4ـ زهرا آلیانى، بررسى رابطه پاى بندى به دعا با میزان اضطراب دانشجویان دانشگاه تبریز، پایان نامه کارشناسى ارشد، دانشکده علوم تربیتى و روان شناسى، تبریز، دانشگاه تبریز، 1382.
5ـ مه سیما پورشهریارى و مهرانگیز شعاع کاظمى، «بررسى نگرش مذهبى دانش آموزان دختر دبیرستان هاى شهر تهران»، مجله معرفت، ش 81، ص 71.
6. Self - esteem.
7. World health organization (who).
8ـ جلیل باباپور خیرالدین و دیگران، «بررسى رابطه بین شیوه هاى حل مسئله و سلامت روان شناختى دانشجویان»، مجله روان شناسى، سال هفتم، ش 25.
9. Quality of life.
10ـ ر. ک: سعید شاملو، بهداشت روانى، تهران، رشد، 1381.
11ـ ر. ک: بهروز میلانى فر، بهداشت روانى، تهران، قومس، 1370.
12ـ حسن صبورى مقدم، «بهداشت روانى و دین»، پژوهش نامه تخصصى مؤسسه تحقیقات علوم اسلامى انسانى دانشگاه تبریز، سال اول شماره 3.
13ـ ر. ک: میرچا الیاده، دین پژوهى، ترجمه بهاءالدین خرمشاهى، چ سوم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات اجتماعى ـ فرهنگى، 1375.
14. Logotherapy.
15ـ ر. ک: ویکتور فرانکل، خدا در ناخودآگاه، ترجمه ابراهیم یزدى، تهران، رسا، 1375.
16ـ محمدکریم خداپناهى و محمود حیدرى، «بررسى آهنگ زیارت کعبه در سلامت عمومى حجاج»، مجله روان شناسى، ش 28 سال هفتم (1382).
17. Self- esteem.
18. Pyszenki, Tom; Geenbery, Jeff, Solomon, Sheldon; and Hamilt on, Jams (1990).A Terror management analysis of self- awareness and anxitey: The hierarchy of terror. In schwarzer, Ralf; wickland, Robert, London: harwood academic Publishers.
19. weiten, w (1996) stress coping and health, in: Hand book of psychology. Brooks/colecompany.
20. Ibid.
21. Baker, M. O &Gorsuch, R. (1982), Trait anxiety and intrinsic-extrinsic.religious, Journal for scientific study of Religion, 21.
22. Bergin, &et. al (1987). Religiousness and mental health reconsidered: A study of intrinsically religious sample. Journal of counseling psychology, 34.
23. Nielson, M. E. (1995) operationalizing Religious orientation, Journal of psychology, 129 (5).
24. Kaldestad, E. (1995) The empirical relationship of the religious orientation to personality, scandinavian journal of psychology, 36-95-108.
25ـ باقر غبارى بناب، روش هاى مقابله مذهبى در بین دانشجویان و تأثیر آن در سلامت روانى آنان، مجموعه خلاصه مقالات اولین سمینار بهداشت روانى دانشجویان، تهران، دانشگاه تهران، 1374.
26ـ محبوبه البرزى و سیامک سامانى، بررسى رابطه اعتقادات مذهبى با افسردگى، اضطراب و فشار روانى در نوجوانان، چکیده مقالات، اولین همایش دین و بهداشت روانى، 27ـ30 فروردین 1379.
27ـ محمدامین جلیلوند، بررسى سلامت روان و پاى بندى به تقدسات دینى در دانشجویان پزشکى، اولین همایش بین المللى دین و بهداشت روانى، 1380.
28ـ مسعود جان بزرگى، بررسى اثربخشى روان درمانگرى کوتاه مدت در آموزش خود مهارگرى یا بدون جهت گیرى مذهبى بر مهار اضطراب و تنیدگى، پایان نامه دکترى، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1378.
29. Tevis, ch. (1999).Religion Faith may be good for what ails you? Journal of successfully farming, vol2: 33-41.
30. Risberg, (1999) relation ships between relagion and health, journal of cancer, vol. 32: 274-281.
31. stein, D. (1992) Relation between prayer and suicide, journal of Health social behaviorlvol. 25, 665-672.
32. Mental health questionnaire (MHQ).
33ـ سید محمدرضا تقوى، «بررسى روایى و اعتبار پرسشنامه عمومى (GHQ)، مجله روان شناسى، ش 20، (سال پنجم، 1380)
34ـ سیامک سامانى و بهرام جوکار، بررسى اعتبار و روایى مقیاس استرس، اضطراب و افسردگى (DASS)، شیراز، دانشگاه شیراز، 1378.

 

منبع: / ماهنامه / معرفت / شماره 103، ویژه نامه جامعه شناسی
نویسنده : حسن غریبی
نویسنده : زلیخا قلی زاده

نظر شما