بچه هایی که کتاب نمی خوانند روزنامه هم نمی خوانند
موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

بچه هایی که کتاب نمی خوانند روزنامه هم نمی خوانند

روزنامه شرق، شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲ - ۱۰ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۳ ژانویه ۲۰۰۴

مریم پاپی: دکتر حسین قندی، روزنامه نگار و مدرس دانشگاه، در بررسی معضلات نشریات کودک و نوجوان به مسئله زبان این مطبوعات می رسد و معتقد است که ما سطح مخاطبان را نادیده انگاشته ایم. او می گوید: ادبیات و تکنیک های روزنامه نگارها که اکنون مورد استفاده قرار می گیرد مربوط به صد سال پیش است و نمی توانیم با کودک ارتباط برقرار کنیم.قندی تخصصی نبودن مطبوعات کودک و نوجوان را نیز یکی از مشکلات این عرصه می داند و تاکید می کند که ما روزنامه نگار متخصص هم تربیت نمی کنیم. وی با داوری سرمقالات و یادداشت های ششمین جشنواره مطبوعات کودک و نوجوان به این نتیجه رسیده که اکثر سرمقالات این نشریات سرمقاله نیستند و به طور کلی نشریات کودک و نوجوان بیش از آنکه به سمت روزنامه نگاری حرفه ای بروند، از ادبیات تاثیر گرفته و پر از شعر و داستان های کودکانه شده اند.

- جمعیت ۲۰ میلیون  نفری کودک و نوجوان کشور علاقه زیادی نیز به مطالعه نشریات نشان می دهند، اما گرایش به انتشار این نشریات برای آنها کم است.

گرایش هست. نشریاتی هم منتشر می شوند. در واقع استقبال نیست. به هر حال صرف نظر از اینکه نشریاتی که در حال حاضر منتشر می شوند دولتی هستند یا از سوبسیدهای دولتی استفاده می کنند باید ببینیم چرا نشریات به درون خانواده ها نمی روند و بچه ها به خواندن آنها احساس نیار نمی کنند.

- ممکن است که توزیع نامناسب نشریات نیز در این مسئله نقشی داشته باشد؟

نه. بچه ها گاهی به دنبال یک عروسک یا خواستن یک اسباب بازی چنان پدر و مادر را تحت فشار قرار می دهند که اکثراً به نتیجه می رسند. گاهی یک پدر یا مادر برای تهیه اسباب بازی مغازه هایی را طی می کند و از این خیابان به آن خیابان می رود. این اتفاق باید برای نشریات کودکان هم بیفتد ولی به دلیل اینکه بچه کودک ما آن شوق را در نشریات نمی بیند که در خودش نیز شوق ایجاد شود، به دنبال نشریات نمی رود.

باید به دنبال ایرادات نشریات کودکان گشت. در روزنامه نگاری تخصصی برای نشریات کودکان تقسیم بندی های دیگری داریم. طبق کنوانسیون های حقوق بشر فرد تا سن ۱۸ سالگی کودک به شمار می آید این ممکن است از نظر اجتماعی درست باشد ولی از نظر علم ارتباطات؛ سن و سواد مخاطبان در نظر گرفته می شود. در نتیجه این نشریات می توانند تنوع هایی هم پیدا کنند. مثلاً نشریاتی که تا سنین قبل از دبستان برای کودکان منتشر می شود. کتاب های مختلفی در این رابطه هست و روان شناسی اجتماعی هم ثابت کرده که انسان از ۴۰ روزگی قادر به مشاهده و حس است. به همین دلیل اگر بچه ۴۰ روزه را مقابل تلویزیون قرار دهید دست دراز می کند تا تصاویر را بگیرد. یا به رنگ ها واکنش نشان می دهد. این معلوم می کند که اگر نگوییم از ۴۰ روزگی، از یکسالی و دو سالگی می توان برای کودکان نشریه منتشر کرد.طبق تقسیم های ما نشریات کودکان قبل از دبستان نخستین گروه نشریات از لحاظ سن مخاطبان به شمار می روند که به آنها نشریه برای بی سوادان می گوییم، بعد تا سنین نوجوانی در یک گروه دیگر قرار می گیرند و سپس نشریات جوانان را داریم، این تقسیم بندی در دنیا هم هست و هر یک از نشریات گروه سنی پیش از دبستان یا دبستان یعنی نشریات بچه های بی سواد و باسواد ویژگی هایی دارند که ما آنها را رعایت نمی  کنیم.

- شما به عنوان روزنامه نگاری که چندین دهه روزنامه نگاری کشور را دیده اید مطبوعات امروز کودک و نوجوان ما را چگونه نقد می کنید؟

تا جایی که نشریات کودکان و نوجوان را دیده ام فکر می کنم زبان کودک و نوجوان و جوان را نمی شناسیم و کسانی که این کار را انجام می دهند برخلاف اینکه خودشان جوان هستند، در شرایطی قرار گرفته اند که باید از یک زبان واحد و سلیقه خاص رسمی پیروی  کنند. همان طور که مابین خانواده  و مدرسه یا بین خانواده و خیابان تناقضاتی وجود دارد، این تناقضات را در بین نشریات کودک و نوجوان هم می بینیم؛ ادبیات رسمی و دولتی بر نشریات ما حاکم است.ما هنوز فکر می کنیم کودک و نوجوان متعلق به ۵۰ سال پیش است در حالی که کودکان و نوجوانان امروز با خیلی از وسایل ارتباطی سروکار دارند. کودکانی هستند که از اینترنت استفاده می کنند و با بالا رفتن سن نوع استفاده آنها هم متفاوت می شود. بازی های کامپیوتری دیگر جایی برای نشریاتی که می خواهند نصیحت کنند باقی نمی گذارند.کودکان و نوجوانان در این سنین نیاز به هیجان،  رنگ، تنوع دارند و به عقیده من اگر کسی می خواهد نشریات مخصوص این گروه سنی منتشر کند اگر با این سلیقه ها آشنا نباشد موفق نیست.

- شما ریشه این مشکلات را در کجا یافته اید؟

یکی از مشکلاتی که در نشریات کودکان و نوجوانان به آن کم توجهی شده تخصص گرایی است. نشریات کودکان را کسانی درمی آورند که با روزنامه نگاری کودکان آشنا نیستند. این تخصصی نشدن در مورد سایر مسائل هم هست ولی بعضی جاها نمود و بروز بیشتری پیدا می کند.

- ما که اصلاً روزنامه نگاری کودکان نداریم.

نه، نداریم. در بقیه جاهای دنیا روزنامه نگار کودکان تربیت می کنند. یعنی در مدارس روزنامه نگاری، در کنار دروس، روزنامه نگاری تخصصی هم به افراد داده می شود. مثلاً فارغ التحصیل لیسانس روزنامه نگاری که از دانشگاه بیرون می آید در حد یک فارغ التحصیل اقتصاد هم آگاهی دارد.

- در حال حاضر برخی از دانشکده های روزنامه نگاری از سال دوم گرایش دانشجویان را مشخص می کنند.

باید افرادی هم برای تدریس این گرایش ها وجود داشته باشد. صرف وجود گرایش مطرح نیست. این گرایش را در دانشگاه های دیگر هم داریم. دانشجویان روزنامه نگاری در سال چهارم درسی به نام روزنامه نگاری تخصصی را می گذرانند. تازه آن موقع به صرافت می افتند که مجله در مورد موضوع مورد علاقه شان درست کنند. خیلی ها تا آن زمان به علاقه شخصی شان فکر نکرده اند و نمی دانند که به چه رشته ای علاقه دارند. به همین دلیل سراغ موضوعات معمولی می روند که راحت تر بتوانند تکالیفشان را انجام دهند. من در کلاس های دانشگاه می بینم که دانشجویان هیچ زمینه تخصصی را رعایت نمی کنند و حق هم دارند چون از سال اول در این مورد کار نکرده اند.اکثر کسانی که وارد کار روزنامه نگاری کودکان می شوند نویسنده کودکان هستند به همین خاطر به این کار دید ژورنالیستی ندارند و شما می بینید که در تمام نشریات تخصصی ما حرف اول را داستان یا شعرهای کودکانه می زند. ما از مقوله ای به نام خبر در نشریات کودکان غافلیم، از وظایف مطبوعات که سرگرمی، آموزش و اطلاع رسانی جزو آنهاست، غفلت می کنیم. در تبلیغات حتی بخش القا و اقناع که کار روزنامه نگاری هست به صرف تبلیغات مستقیم می پردازیم. من گاهی اوقات در مورد مقالات نشریات کودکان داوری کرده ام و مجموعاً حدود ۸۰۰-۷۰۰ سرمقاله و یادداشت بررسی کردم ولی در مورد سرمقاله ها می توانم بگویم که سرمقاله نبودند شاید از مجموع ۷۰۰-۶۰۰ کاری که به من دادند در گزینش اول ۱۷ تا و در گزینش دوم سه تای آنها می توانستند جنبه سرمقاله داشته باشند. یعنی در واقع با تکنیک های مقاله نویسی هم آشنا نیستیم. سرمقاله اکثر نشریاتی که در مورد کودکان دیدم خاطره نویسی یا مربوط به مناسبت ها بود. در آن مناسبت ها هم در واقع چیزی برای گفتن نداریم. اگر فرضاً مناسبت عاشوراست همان حرف هایی را می زنیم که همه می گویند یعنی چیز تازه ای برای گفتن نداریم. در مورد اعیاد و عزاداری ها حتی رمضان همه حرف ها تکراری و یکنواخت است. شما همین ادبیات را می توانید در نشریات بزرگسالان هم ببینید. حداقل ما یک نوع کنجکاوی در بچه ها به وجود نمی آوریم به دلیل اینکه دوستان ما که در نشریات کودکان کار می کنند بیشتر نویسنده یا شاعرند و با این حرفه آشنایی ندارند.

- آیا همه انواع مطالب روزنامه ها (خبر، مصاحبه، گزارش و ...) را می توانیم در نشریات کودکان به کار ببریم و نوع دیگری هم وجود دارد که خاص نشریات کودک و نوجوان باشد؟

بله، نوع دیگری هم هست. ما اگر برای بچه چهار ساله نشریه درمی آوریم - که در ایران منتشر نمی شود _ با دو فرمول حجم و رنگ می توانیم عمل می کنیم. بچه ها چون رنگ را می شناسند یا می خواهند با آن آشنا شوند و به هرحال از نظر بصری نسبت به رنگ حساسیت نشان می دهند ما طبعاً باید اینجا روی فرم و رنگ برایشان کار کنیم. می توانیم شکل های مختلفی برای آنها بکشیم تا ابتدا با کمک یک بزرگ تر و بعد خودشان این ها را تشخیص بدهند مثلاً شکل یک مربع با قرمز نشان داده شود، در گذشته همین کیهان بچه ها را داشتیم که یکی از پرفروش ترین نشریات بود. خودم وقتی بچه  بودم کیهان بچه ها را می خریدم یا پدر و مادرم را وادار می کردم که برایم بخرند این جذابیت به دلیل آن بود که از قدرت جذابیت بصری یک نشریه استفاده می کرد. الان چرا نشریات ما به این صورت نیستند؟ برای اینکه توانایی حرفه ای تنها در نوشتن خلاصه نمی شود، تاثیر گذاری روی مخاطب هم مهم است. شما گاهی اوقات با یک عکس این کار را انجام می دهید، گاهی با یک طرح و گاهی با یک خبر. روزنامه نگار باید مخاطب شناسی بداند تا در هر نشریه با توجه به فرم، مخاطب و سن و جنسیت مخاطبان کار کند.

- یکی از مسائلی که شما نیز به آن اشاره کردید، زبان نشریات است که به خصوص در نشریات نوجوانان به دلیل همین نشناختن مخاطب و ناآگاهی از روش های جذب مخاطب به سمت لمپنیسم می رود. این موضوع چه تاثیری می تواند بر زبان فارسی داشته باشد؟

تاثیر منفی دارد. من چندی پیش برای نوشتن مقاله ای که قرار بود به یک سمینار ورزشی ارائه کنیم، بررسی اجمالی کردم که طی آن حدود ۲۶-۲۵ شماره از نشریات مختلف ورزشی را مورد بررسی قرار دادم چون به هر حال نشریات ورزشی هم نوعی از نشریات نوجوانان و جوانان تلقی می شوند.اولین ایرادی که به نظرم رسید، همین ادبیات نشریات بود. یعنی دوستان ما فکر می کنند استفاده از ادبیات کوچه و بازار و عامیانه جذابیت دارد. این ادبیات به عقیده من ادبیات آموزشی و توسعه دهنده ورزش در جامعه ما نخواهد بود چون گویش و گفتار یک بخش اقلیت جامعه را می خواهیم در نشریه بیاوریم.در نشریات ورزشی که می تواند بخشی از نشریات کودک و نوجوان باشد و نشریات خاص کودکان و نوجوانان که با نوع و سلیقه دیگری نوشته می شود ادبیات نقش اساسی دارد. نه ادبیات ما باید ادبیات انشایی رمانتیک دوران مدرسه ای باشد و نه ادبیات بسیار سختی که مردم نتوانند آن را بخوانند. زبان مطبوعات ما با یک درجه افت و خیز، تقریباً در همه جا یکسان است. ما باید برای نشریات عمومی یک حدی را در نظر بگیریم. مثلاً سواد کلاس اول، دوم و سوم راهنمایی. این سواد، متوسط سواد رسمی همه ماست، حالا ممکن است کسی بیشتر یا کمتر از این درس خوانده باشد. این ادبیات که ادبیات زیاد سختی نیست برای خبررسانی و اطلاع رسانی در روزنامه های ما بسیار عالی است. حالا ممکن است در یک روزنامه مقاله فلسفی هم چاپ شود که مخاطب خاص خودش را دارد.

ادبیاتی باید در نشریات مورد استفاده قرار گیرد که کودکان بتوانند آن را خوب بخوانند، بفهمند و لغات سخت در آن وجود نداشته باشد. مثلاً در همین نشریات ورزشی که بررسی می کردم از کلمات خارجی مثل دیپورت استفاده شده بود که من مطمئنم کسی که آنها را نوشته نمی تواند آن ها را به انگلیسی بنویسد.

چه برای نشریاتی مثل نشریات ورزشی که مخاطبان عام از سنین مختلف دارند و برای نشریات کودکان باید زبان فراگیری به کار ببریم. گاهی اوقات مجلات کودکان در ایران به صورت کتاب در می آیند. بچه بعد از این که یک داستان مجله را چند بار از زبان مادر می شنود بدون این که سواد داشته باشد آن را برای شما می خواند. این خیلی جالب است و نشان می دهد یک نقاشی با زیرنویسی ساده چقدر تاثیر دارد و در ذهن کودک نقش می بندد. کتاب های کودکان را در واقع مادران برای کودکان می خوانند. از نظر روان شناسی این داستان به دلیل این که کودکان در تنهایی به خواب نروند و در عین حال یک چیزی بیاموزند خوانده می شود. نشریات کودکان و نوجوانان هم در زمان تنهایی بچه، وقتی مهد کودک نمی  رود یا هنوز به سن آمادگی نرسیده ساعت ها می تواند او را به خود مشغول کند ولی حقیقی، نه رویایی. چون بچه ها عادت به رویا سازی و تخیل پردازی دارند. شاید دیده باشید که بچه ها ساعت ها با یک دوست خیالی بازی می کنند و حتی اسم هم برایش می گذارند. برای آن که این تخیلات که گاهی سبب ابهام در زندگی بچه ها می شود را دور کنیم به ناچار باید برای آنها نشریات کودکان بخریم.

- نشریات کودک و نوجوان ضمن رعایت قواعد حرفه ای روزنامه نگاری، چه ویژگی های ظاهری و محتوایی باید داشته باشند تا مورد پسند مخاطبانشان قرار گیرند.

نشریات کودکان باید بتوانند با بچه ها ارتباط برقرار کرده و برای مدتی آنها را سرگرم کنند. قطع و اندازه این نشریات با نشریات بزرگسالان متفاوت است. باید بچه چهار ساله بتواند این نشریه را به دست بگیرد و متعلق به خودش بداند. هر چه بزرگ تر یا پرحجم تر باشد، برقراری ارتباط بچه ها با آن سخت تر است این ها موارد فنی و تکنیکی هستند که اگر آنها را رعایت کنیم و مهم تر از آن خلق و خوی بچه ها را بدانیم و در نظر بگیریم که این ها بچه های ۱۰۰ سال پیش و ۲۰ سال پیش نیستند، خیلی چیزها رامی بینند، وسایل ارتباطی آن قدر پیشرفت کرده که بچه چهار ساله وقتی پای تلویزیون می نشیند خیلی چیزها را قبول نمی کند، چون بیشتر از آن که به او می گویند می داند آن وقت هنوز ادبیات و تکنیک های روزنامه نگاری ما مربوط به صد سال پیش است و نمی توانیم آن ارتباط را با کودک برقرار کنیم، کودکی که دنیا برایش کوچک شده و با فشار یک کلید می تواند به آن سوی دنیا برود را در نشریاتمان هنوز نصیحت می کنیم. به او می گوییم بچه خوبی باش و حرف پدر و مادرت را گوش کن! این ها طبیعتاً تاثیرگذار نیست و بچه ها علاقه مند به خواندن آن ها نیستند.

در نشریات کودکان باید حرف های جدید زد و نوآوری کرد که لازمه این کار هم تربیت نیروی تخصصی برای نشریات کودک است. دیر نیست، من فکر نمی کنم هیچ وقت برای این کار دیر باشد. افراد بزرگ هم داشته ایم که در این زمینه کار می کردند، آقای یمینی شریف، آقای بدیعی که کیهان بچه ها را پایه گذاشتند. به هر حال فرهنگ این ها باقی مانده و هنوز از بین نرفته. نگاه به ادبیاتی که ۴۰ - ۳۰ سال پیش برای کودکان وجود داشت و گسترش این ادبیات و تبدیل آن به فرم امروز کار سختی نیست. اخیراً دیدم که نشریه «تایم» بعد از دویست سال فرمش را عوض کرد. مگر در طول ۲۰۰ سال گذشته مردم پیشرفت نکرده بودند و فکرشان عوض نشده بود؟ اما با این حال این نشریه فرمش را تازه عوض کرده . ما فرم های قدیم را هنوز داریم و می توانیم به آنها مراجعه کنیم، از آنها یاد بگیریم و بعد با توجه به شرایط زمانی، مکانی، نوع تربیت و فرهنگ و خودمان آن را گسترش دهیم تا بچه های ما به مطالعه عادت کنند.به نظر من این جزء ایرادات مردم ما نیست که کتاب یا روزنامه نمی خوانند برای این که ما این فرهنگ را ایجاد نکرده ایم. در خانواده هایی که روزنامه به طور مرتب می رود، طبیعتاً بچه هایشان روزنامه خوان و کتابخوان هستند ولی خانواده هایی که روزنامه و کتاب در آن وارد نمی شوند طبیعتاً از مطالعه دورند. ممکن است از خیلی ها با وجودی که در زمینه ادبیات کار می کنند یا نویسنده هستند بپرسید آخرین کتابی که خوانده اید چه بود، به ۱۰ سال قبل برگردد. اگر به ریشه قضیه نگاه کنیم می بینیم که در خانواده فرهنگ به نوعی در درجه دوم و سوم قرار گرفته و وقتی بچه  به روزنامه و کتاب عادت نکند خیلی راحت می تواند از آن بگذرد.
 

نظر شما