آسیب شناسی کودتا
موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

آسیب شناسی کودتا

روزنامه همشهری، شنبه 27 مرداد ,1375 17 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1044

به مناسبت کودتای ننگین 28 مرداد


درتاریخ معاصر, دو کودتااهمیت بسیاری دارند; یکی کودتای سوم اسفند 1299 و دیگری کودتای 28 مرداد .1332 در هر دو کودتا عوامل پهلوی موثر بودند و در نهایت به کسب قدرت آن منجر شد.

هر چه از یک رویداد دور شویم ,امکان حفظ معنی و مفهوم رویداد مفروض آنگونه که برای معاصرین وناظرین آن وجود داشت از دست می رود یا اگر بخواهیم با احتیاط گفته باشیم, کمتر می شود.

دکتر حاتم قادری رویدادهای تاریخی معانی چندگانه دارند. این معانی چندگانه رامی توان در سه طبقه بندی جای داد. اولین طبقه بندی ای که به ذهن می آید, و شاید شایعترین آنها نیزباشد مربوط به مدارک و اطلاعاتی است که بر رویداد مفروض پرتو می افکنند. هرچه که این مدارک غنی تر باشند و در ارتباط منطقی با یکدیگر قرار گیرند, شناسایی و فهم ما از رویداد مفروض بیشتر است. فهم از یک رویداد با کشف و یا در دسترس قرار گرفتن مدارک, مرتبادر معرض تصحیح, تعدیل و یا تعبیر قرار دارد. طبقه بندی دوم در برگیرنده منظره های فهم کنندگان رویداد تاریخی است. این یک خطای آشکار است که بپنداریم, آدمیان با فرض در اختیار داشتن منابع یکسان از یک رویداد, منظری واحد بر آن داشته باشند. خلق و خوی ناظر و پیش قضاوتهای وی عوامل بسیار موثری در پیدایش تعدد منظرها هستند و بالاخره طبقه بندی سوم در تعدد معانی رویدادهای تاریخی, شامل دوری و نزدیکی زمانی به یک رویداد و یا به تعبیر دیگر بقا و یا زوال فضای حاکم بر رویداد است. این طبقه بندی سوم, کمتر مورد توجه قرار گرفته است, در حالی که اهمیت آن از هیچ یک از دوطبقه بندی پیشین کمتر نمی باشد. رویدادها عموما در زمانه وقوع به گونه ای از دیگر ازمنه درک و فهم شده اند. این حقیقت ساده همواره به جهت تعمیم فضای حاکم کنونی برقبلی در معرض کنار رانده شدن و مغفول واقع گشتن بوده است.
هر چه از یک رویداد دور شویم ,امکان حفظ معنی و مفهوم رویداد مفروض
آنگونه که برای معاصرین و ناظرین آن وجود داشت از دست می رود یا اگر
بخواهیم با احتیاط گفته باشیم, کمتر می شود. حتی یافتن مدارک و ماخذ
جدید در مورد رویداد مفروض, صرفا اطلاعات ما را نسبت به آن افزایش
می دهد و چه بسا به نوبه خود باعث آن شود که معنی رویداد در هنگام
وقوع, پوشیده تر شده و درحجاب بیشتری قرار گیرد. اسناد و مدارک کشف
شده و یا منتشر شده فرصت خوبی را در اختیار محققین قرار می دهد تا به
تکمیل و یا اصلاح فرضیات خود بپردازند و نکته مهم در اینجاست که
فرضیات ارائه شده از سوی محققین, گذشته از صحت و سقم آن, الزاما با
معنی درک شده یک رویداد به هنگام وقوع آن خوانایی ندارند. به تعبیر
دیگر مدارک و اطلاعات جدید, نقاط تاریک یک رویداد را روشن ساخته و
نور بیشتری بر اطلاعات و زمینه های پیشین می افکنند و این بکل متفاوت
از آن است که بخواهیم بدانیم معاصرین و ناظرین پیدایش یک رویداد در
مجموع آن را چگونه می دیدند و می فهمیدند. مدارک واطلاعات, اجزاء
بازیگر و یا ناظررا مورد تامل و بازنگری مجددقرار می دهند و از
افکار و اهواءو آراء آنان سخن به میان می آورند. ارزش و اهمیت این
دسته ازاطلاعات غیر قابل انکار است ولی باید توجه داشت که اطلاعات
جدید, به محاق قرار گرفتن دیگر ابعاد و یا زوایا یاری نرساند, بحث
را می توان اینگونه دنبال کرد.
الف: یک رویداد در نزدیکایک بازیگران و ناظرین می تواند معانی
چندگانه داشته باشد. همانگونه که معنی رویدادمفروض برای ناظرین
و پژوهشگران آتی متفاوت است, این همان طبقه بندی دوم است و ما در
مقاله کنونی اهمیت اصلی را به آن اختصاص نخواهیم داد.
ب: سرجمع معانی یک رویداد درنزد بازیگران و ناظرین معاصر,
الزاما به معنی انطباق آن بامعنی کلی و عمومی که از رویداد در
جامعه وجود دارد نمی باشد. معنی موجود در فضای جامعه بعضا متفاوت از
اغراض و افهام اجزاء تشکیل دهنده رویداد است.
ج: معانی یک رویداد چه در نزداجزاء و چه در کل جامعه, به مرورو
با گذر زمان وایجاد شرایط و مقتضیات و چشم اندازهای دیگر, بتدریج در
خطر کم رنگ شدن و استحاله قرار دارند. در همین جهت است که اهمیت
تفسیر و تاویل Hermeneutic فرصت بروز و جلوه گیری پیدا می کند. لازم
است که به معنی یک رویداددر نزد ناظرین و معاصرین آن پی برد و حتی
الامکان اجازه نداد که منظرهای محققین و پژوهشگران در ازمنه بعدی به
آن آسیب رساند. باید توجه داشت که در اینجا صحبت از درک معنی است و
نه ارزشگذاری آن و یا حتی تلاش برای همدلی با بازیگران و ناظرین.
البته گفتنی است که بازسازی کامل درک و معنی یک رویداد, چه درجزء
و چه در کل, آنگونه که برای بازیگران و ناظرین آن موضوعیت دارد,
برای پژوهشگرناممکن است. ما تنها می توانیم به آن درک و معنی مورد
نظر نزدیک شویم ولی نکته مهمتر آن است که مترصد و هشیار باشیم که درک
و معنی ای که از رویداد داریم بر جای درک و معنی رویداد برای
بازیگران و ناظرین آن نشناسیم.
مقاله کنونی چنین تلاشی را با مورد قرار دادن , کودتای سوم اسفند 1299
سرلوحه کار خود قرار داده است.

آسیب شناسی: تفاسیر پسینی و پیشینی
الکسی دوتوکویل , متفکر وسیاستمدار فرانسوی( 18591805 ) , هنگامی
که می خواست مطالعات خوددر مورد انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن را
مدون سازد, به خوانندگان این تذکر را داده بود که برخورداری از یک
فاصله مناسب برای شناخت رویداد مهمی همچون انقلاب فرانسه لازم است. بر
این اساس, اگر پژوهشگر بیش از حد به رویداد نزدیک باشد این خطر وجود
دارد که در جزئیات بی پایان سردرگم شود واز درک کلی رویداد بازماند و
همچنین اگر فاصله زمانی بسیاری با رویداد داشته باشد, احتمال کم رنگ
شدن و سوءبرداشت از مقاصد و اهداف رویداد وجود دارد. این توجه
توکویل به نوبه خود شایسته و صحیح به نظر می رسد ولی باید توجه داشت
که داشتن فاصله مناسب از یک رویداد و یا فرض وجود منابع و مدارک
کافی, تنها می تواند از مسیر و جهت گیری و اثرات رویداد تصویری را
ترسیم نماید. معنی یک رویداد برای بازیگران و ناظرین آن, می تواند
متفاوت از اثرات وتبعات هر چند مهم آن رویداد بوده باشد. درهمین
مثال توکویل , اثرات و دنباله های انقلاب فرانسه ,1789 در دهه ها و
حتی سده های بعد,متفاوت از درک و فهم مردم فرانسه در زمان پیدایش
چنین واقعه مهمی بوده است.
بحث فوق در مورد کودتای سوم اسفند 1299 هم صادق است . یکی از
شاخصهای قضاوت و ارزشگذاری پژوهشگران و عامه مردم از کودتای سوم
اسفند 1299 براساس نتایج مفروض بعدی آن است . نتایج مفروض این فرصت
را در اختیارپژوهشگر و عامی قرار می دهد تا به داوری بنشیند, تا
بدین جای کار,صرفنظر از صحت و سقم چنین داوریهایی, مسئله ای عادی
است. ولی وقتی آگاهانه و یاناآگاهانه تلاش می کنیم که اثرات مفروض
کودتا را با خود کودتا و مهمتر ازآن معنایی که برای دست
اندرکاران و مردم آن زمان داشت, یکی انگاریم, آشکارا در دامن اشتباه
فرو غلطیده ایم. اثرات و دامنه کودتا خود ناشی از یک فرایند پیچیده ای
است و نباید پنداشت که تمامی آن, حاصل بذرها و جوانه های کودتا است و
وقوع کودتا تنها به زمان نیاز داشت تا که چنین دامنه ای را بر جای
بگذارد. تفسیر وقایع و رویدادهای پس از کودتا و اسناد آن به کودتا
یک تفسیرپسینی است که البته پاره هایی از حقیقت را هم در دل خود به
نمایش گذاشته است. تفسیر پسینی تا جایی درست است با فرض رعایت
شرایط لازم که تنها یک تفسیر پسینی بوده باشد و نخواهد جای یک
تفسیرپیشینی را بگیرد. یک مثال ساده به توضیح مطلب کمک می رساند.
علی دشتی در هنگامی که تحت نظربود(13151314 ) و طی یادداشتهای آن
دوران جملاتی را نگاشته است که شامل هر دو قسم تفسیر پیشینی و پسینی
است . در یادداشت 19 خرداد 1314 می نویسد, او سردار سپه را گاریبالدی
ایران می پنداشتم و خیال می کردم به اردشیر بابکان دست یافته ام( 1 ) .
این نمونه ای از یک تفسیر پیشینی است. البته ممکن است که بعضی ها در
صداقت دشتی تردید روا دارند و یا عملکرد خود وی را با کمک فرضیات
مختلف توضیح و تفسیر نمایند ولی تا جایی که به مقاله ما مربوط
می شود, و صرفا از باب یک مصداق, لزومی ندارد که به تفسیر پیشینی
دشتی شک و تردید رواداریم. دشتی در همین یادداشت و کمی جلوتر از
جمله مذکور در فوق , عواطف خود را پس از بازداشت 59 روزه در زندان و
آغاز دوران تحت نظر چنین می نویسد: پنجاه و نه روز نگرانی و قلق
مواجه با مجهول, یا تاریکی عواطف کینه آمیز یک شخص مرموز, یک پادشاه
عامری که نامحدودی قدرت و آزادی عمل و ندیدن هیچگونه رادعی در مقابل
اراده خود, او را بی باک و بی پروا کرده است . ( 2 ) این تفسیریک تفسیر
پسینی است به عبارت دیگر تفسیر اول, یا تفسیر پیشینی بیشتر در
بردارنده انتظارات مفسر از آغاز یک رویداد است در حالی که تفسیر
بعدی و یا پسینی به آنچه که رویداده است, ناظر می باشد. مورد علی
دشتی که, باز به وی برخواهیم گشت, یک مورد در سطح خرد است و می توان
همین تمایز میان تفاسیر پیشینی و پسینی را در سطوح کلان هم طرح
کرد.
شاید منتقد خرده بگیرد که موردعلی دشتی کافی به مقصود نیست ,چرا
که علی دشتی خود ازبازیگران موافق سالیانی جلوتر بوده که حال مورد
قهر و غضب قرار گرفته و لاجرم دارای تفاسیر پیشینی و پسینی شده است و
در مورد کسانی که از ابتدا توصیف نامطلوب از کودتا و یا شخص رضاخان
داشته اند چه باید گفت مخالفین با فرض استمرارمخالفتشان, دوگانگی
تفسیری پیدا نمی کنند, بلکه آنچه که روی می دهد موید همان تفسیر اولیه
آنان است. نقد مذکور در صورتی که ابعاد آن خوب پاس داشته شود
دربرگیرنده پاره هایی از حقیقت است ولی فرض اثبات موارد موید آن
خدشه ای بر لزوم تفکیک تفاسیر پیشینی از تفاسیر پسینی وارد نمی سازد.
مدعای ما آن نبود که همواره یک تفسیر پیشینی به یک تفسیر پسینی منجر
می شود, بلکه تنها تاکید بر این بود که تفاسیر پسینی را همچون تفاسیر
پیشینی وانمود نسازیم, صرفنظر از اینکه این تفسیر پسینی تا چه حد از
عناصر و یا کلیت درست و یا نادرست برخوردار بوده باشد.
در مورد خود تفاسیر پیشینی هم که همچنان بقاء و دوام می یابد جای
موشکافی بسیار است. آیا این تفسیر پیشینی صرفابرخاسته از حس یا
حتی شهود است و یا اینکه از اجزای تحلیلی تشکیل یافته است این
اجزا تحلیلی و ربط منطقی آن, تا چه حد اعتبار خود را حفظ کرده اند
سوالاتی از این دست در نشان دادن جایگاه واقعی تفسیر پیشینی موثر
هستند.
به هر حال یکی از دلایل از دست رفتن معنی رویداد تاریخی و دراین
مورد کودتای سوم اسفند 1299 وعوامل آن , خلط نادرست و یا
جایگزینی تفاسیر پیشینی با پسینی است.

آسیب شناسی: از دیگر دلایل احتمال از دست رفتن معنی یک رویداد
تاریخی, وجود تجربه ای به ظاهر مشابه است که امکان این همانی را
بوجود می آورد. درتاریخ معاصر, دواهمیت بسیاری دارند; یکی کودتای سوم
اسفند 1299 و دیگری کودتای 28 مرداد .1332 در هر دو کودتا عوامل
پهلوی موثر بودند و در نهایت به کسب قدرت آن منجر شد. در اساس به
نظر می رسد که این کودتای 28 مرداد 1332 است که بیشترین حافظه تاریخی
جامعه ما را از کودتا تشکیل داده و همچون یک الگو عمدتا ناآگاهانه
به دیگر موارد به ظاهر مشابه تسری معنی یافته است. طنز تاریخ در این
است که یکی از دلایل موفقیت کودتای 28 مرداد, تصور مبهمی بود که از
کودتای سوم اسفند وجود داشت. در میان تمامی عوامل داخلی و بیرونی که
برای کودتای 28 مرداد برشمرده شد, به مورد مذکور هیچ توجهی نشده است
بعدا فرصت خواهیم داشت که تا حدی به معنی کودتای سوم اسفند در
میان رشته عوامل و تحرکات آن زمان توجه بدهیم ولی حال لازم است که به
ارتباط مفهومی دو کودتا عنایت بیشتری داشته باشیم . در کودتای 28
مرداد یک نکته بسیار مهم مغفول مانده است و آن هم اینکه طرفین در
گیر در داخل جامعه معمولا درک جامع الاطرافی از مفهوم و تبعات یک
کودتا نداشتند. این ناآگاهی عمومی است و تمامی نیروهای اصلی
دست اندرکاررا شامل می شود. نه طرفداران سلطنت از دامنه اقدام
خودآگاه بودند و نه در جناح مخالف چنین توجهی مشهود است. حتی حزب
توده که چندین بار در مورد کودتای مفروض هشدار می دهد, از توان و
دامنه یک کودتا بی اطلاع است . درزمان 28 مرداد و روزها و ماههای
بعدی کمتر کسی تصور می کرد که کودتا در کلیات خود یک حاکمیت 25 ساله
را, به آنگونه که در ایران قبل از انقلاب دیدیم, به همراه خواهد
دامرداد حتی در صبح پیروزی خود بیشتر یک تحول, هر چند شدید, ارزیابی
می شد. تحولی که علیرغم اهمیت و دامنه آن در کنار مجموعه ای از تحولات
عدیده ای که جامعه ایرانی را از شهریور 20 به خود مشغول داشته بود,
طبقه بندی می شد.
ادامه دارد
منابع:
1 دشتی , علی , ایام محبس , کتابهای پرستو, چاپ ششم , ,1352 ص 195
2 همان ص 194

 

نظر شما