فقر, صلح و توسعه اجتماعی
موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

فقر, صلح و توسعه اجتماعی

روزنامه همشهری شنبه 3 شهریور ,1375 24 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1050

نوشته: دانیل کولار
ترجمه: حسین منصوری مارلیک
اغراق نیست اگر گفته شودصلح آینده و امنیت و ثبات در جهان برای بهتر ساختن سطح زندگی و توسعه اقتصادی اجتماعی تمامی انسانهای روی زمین تاحد زیادی وابسته به صلاحیت جمعی و گروهی دولتها, یعنی سازمان ملل خواهدبود.
اشاره: توسعه جوامع و نیز همکاری بین المللی از اهداف مهمی است که سازمانهای مختلف جهانی در گردهمایی و نشستهای مختلف خود به آن پرداخته اند. اما به نظر می رسد همه آنها در دستیابی به برنامه ای عملی ناتوان بوده اند. از آنجا که پدیده هایی چون فقر, فاصله عمیق درامد میان شمال و جنوب, بیکاری و نظایر اینها جزءلاینفک واقعیتهای کنونیجهان هستند, لذا امکان ظهور یک همکاری بین المللی بعید به نظر می رسد, و این نتیجه ای است که بسیاری از سمینارهای جهانی به آن پرداخته اند. در مقاله ای که خواهید خواند; این موضوع درقالب بررسی گردهمایی کپنهاگ بررسی و تجزیه و تحلیل می شود. قابل ذکر است باوجود آنکه این گردهمایی در سال گذشته برگزار شده است اما مطالعه دستاوردهای آن می تواند نگاهی دقیق و همه جانبه به نتایجی باشد که این گونه نشستها داشته و خواهند داشت. 

کپنهاگ , مارس 1995 : اولین گردهمایی سازمان ملل متحد برای فقرزدایی

بعداز گردهمایی جهانی سران دولتها در ریو درباره محیط و توسعه
( 1992 ) و به دنبال همایش جهانی وین راجع به حقوق بشر( 1992 ) , و در
پی آن کنگره بین المللی قاهره درخصوص جمعیت و توسعه( 1994 ) , سران
کشورها به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس سازمان ملل متحد در کپنهاگ
از 6 تا 12 مارس 1995 گردهم آمدند و یک گردهمایی جهانی برای توسعه
اجتماعی و به دیگر سخن اولین مجمع بین المللی (اتاژنرو) را علیه
فقر, تیره روزی, اخراج و توسعه نیافتگی تشکیل دادند. پنجاه سال بعداز
تراژدی واگنری( Wagner ) 1945 پرداختن به مسایل جهانی توسعه شدت
می گیرد, همچنانکه پطروس غالی آن را با مداقه تمام مشخص کرده, و اکنون
این مشکل اجتماعی در ردیف اولویت های جهانی قرار گرفته است. این
مساله از نشست ریو تا کپنهاگ ادامه یافته است. درواقع افزایش روابط
میان دولتها, جوامع و انسانها یک شکل جهانی به مسایل می دهد و روابط
اقتصادی جهان را به این سوی می کشاند, با ظهور آرام یک درک و اندیشه
جهانشمول و لزوم بررسی چندجانبه و مشترک موضوعات مهمی که اندیشه
بشریت را در سپیده دم قرن بیست ویک و هزاره سوم به خود مشغول کرده ,
امروزه توسعه اقتصادی از توسعه اجتماعی غیرقابل تفکیک, و توسعه
اجتماعی نیز از نظریه جامع همبستگی جهانی یا برون مرزی تفکیک ناپذیر
است.
تاسیس سازمان بین المللی کار(OIT ) در سال 1919 اهمیت ارتباط موجود
میان صلح جهانی و توسعه و نیز همکاری اقتصادی و اجتماعی در عرصه
بین المللی را روشن می سازد. اخیرا Pnud (برنامه سازمان ملل متحد
برای توسعه) دو مفهوم جدید را مطرح کرده است: یکی معرف پیشرفت
بی وقفه بشر است و دیگری امنیت بشر. برای سازمان ملل متحد, توسعه
صرفا با پیشرفت اقتصادی , یعنی افزایش تولید ناخالص ملی( PNB ) قابل
محاسبه نیست, اما عاملهای کیفی نیز باید مورد توجه قرار گیرند
(تحصیل, سلامتی, امید به زندگی.) مبارزه علیه فقر (فقرزدایی) شامل
حداقل خدمات اجتماعی و دسترسی به امکانات فرهنگی و آموزشی درحد پایه
است. به دیگر سخن تیره روزی سه جنبه اقتصادی, اجتماعی و مدنی دارد.
پایان جبهه گیری های شرق و غرب ناشی از دوقطبی بودن جهان دریالتا
( Yalta ) , هیروشیما, پوتسدام( Potsdom ) و زوال امپراتوری شوروی ,
رقابت ,بحران و جنگهای میان دولتهارا ازبین نبرده است و هنوز
مشروعیت خود را حفظ کرده اند. این موارد از بین رفتند و دوباره
به وجود آمدند; حتی در طی جنگ سرد که ناپدید شده بودند, دوباره
به وجود آمدند و تنها آنچه تغییر کرد, طبیعت تضادها و مسایل عمومی
جنگ و صلح چه در جهان چندقطبی و چه در جهان پس از کمونیست است.
سران دولتها و حکومت ها به طور کامل به این موضوع واقف بودند تا
این که در اولین نشست سران شورای امنیت در سی ویکم ژانویه 1992 در
یک بیانیه رسمی نگرانی های اصلی خویش را برای جامعه جهانی اعلام
کردند:. . . منشا تهدیدات غیرنظامی ,برای صلح و امنیت دربی ثباتی
موجود در حوزه های اقتصادی, اجتماعی, انسانی واکولوژیکی است.
بنابراین برعهده تمامی اعضای سازمان ملل متحد است که با اقدام
موثر در سازمانهای مربوطه, اولویت بیشتری برای حل این مسائل قائل
باشند.

بازشناسی اهمیت اقتصادی و اجتماعی و دو چشم اندازامنیت
بین المللی
اغراق نیست اگر گفته شودصلح آینده و امنیت وثبات در جهان برای
بهترساختن سطح زندگی و توسعه اقتصادی اجتماعی تمامی انسانهای
روی زمین تاحدزیادی وابسته به صلاحیت جمعی و گروهی دولتها, یعنی
سازمان ملل خواهد بود. می دانیم که شکاف جامعه جهانی دیواری میان
شمال توسعه یافته و جنوب روبه توسعه قرار داده است. تیره روزی, فقر و
بیکاری (سه موضوع مهم گردهمایی کپنهاگ) قطعا وضعیت بی ثبات و
نامتعادل خطرناکی را برای حفظصلح به وجود می آورد. کافی است اشاره
شود که 20 درصد جمعیت جهان از 80 درصد سرمایه جهانی بهره می برند و
برعکس 80 % جمعیت جهان 84,7 % تولید ناخالص ملی , 84,2 % تجارت , 85,5 %
پس انداز و 85 %سرمایه گذاری را تشکیل می دهند. 20 % فقیرترین مردم
جهان , 1,4 % تولید ناخالص ملی , 0,9 % تجارت , 0,7 % پس انداز داخلی 0,9 %
سرمایه گذاری را تامین می کنند. یک میلیارد و سیصد میلیون نفر از پنج
میلیارد و ششصدمیلیون نفر جمعیت زمین با یک دلار در روز زندگی
می کنند. یک میلیارد ثروتمند از سه چهارم سرمایه جهانی بهره می برند و
یک میلیارد و پانصد میلیون انسان, حتی از آب آشامیدنی محروم
هستند!. . .
در پاییز 1965 پاپ پل ششم در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرده بود:
توسعه, نام جدید صلح شده است; او بسیار جلوتر از زمان خود بود. آیا
آخرین اظهار نظر درباره صلح و توسعه از دبیرکل, آقای پطروس غالی
نیست
پنجاهمین سالگرد سازمان ملل در نیویورک ما را مجبور می کند تا به
سرمنشا آن برگردیم; یعنی متن اولیه منشور امضاءشده در سان فرانسیسکو
در 26 ژوئیه 1945 وتنفیذشده در 24 اکتبر همان سال که 51 دولت در آن
زمان به این منشور ملحق می شوند, در سال 1995 مجمع جامعه بین المللی
خود را با حقوق یکسان به 185 کشور مستقل تحمیل می کند.
برعکس, در یک اندیشه پذیرفته شده, ولی نادرست ,منشور به طور جزیی
از شروطاقتصادی و اجتماعی صلح بین المللی آگاه است. متن دیباچه ,
مواد 1 , 9 و 10 و تشکیل یک کمیته اقتصادی و اجتماعی( Ecosoc ) نشان
می دهد که عناصر تشکیل دهنده براساس ارتباط میان امنیت اقتصادی و
سیاسی پی ریزی شده است که ماده 55 پایه و اساس آن را تشکیل می دهد.
به قصد ایجاد شرایط ثبات و رفاه ضروری جهت تضمین روابط صلح آمیز و
دوستانه بین ملتها براساس احترام به اصل برابری حقوق مردم و احترام
به حقوقی که خودشان به دست آورده اند, سازمان ملل به موارد زیر عنایت
خاص خواهدداشت:
الف) بالا بردن سطح زندگی, اشتغال کامل و فرصت پیشرفت و توسعه در
مسیر اقتصادی و اجتماعی.
ب) حل مشکلات بین المللی در حوزه های اقتصادی, اجتماعی, بهداشت عمومی
و دیگر مسایل وابسته و همکاری بین المللی در زمینه های فرهنگ عقلائی و
تحصیل.
ج) احترام جهانی و موثر نسبت به حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همه
بدون هیچ تبعیض در نژاد, جنس ,زبان یا مذهب.
در پایان جنگ دوم جهانی همه چیزگفته شد و خوب هم گفته شد. در
آستانه حرکت استعمارزدایی و آغازجنگ سرد که به مدت چهل و پنج
سال جهان سوسیالیستی را دربرابر دنیای کاپیتالیستی قرار داده بود
و درسایه رقابت جهانی آمریکا و شوروی وانقلاب هسته ای که با
ترور, تعادل استراتژیک میان دو اردوگاه تنظیم می شد ستیز پنهانی شرق
و غرب در سطح گسترده ای در عرصه های اقتصادی و اجتماعی امنیت
بین المللی (جنگهای مستعمراتی) وجود داشت که اصلی ترین سرچشمه های آن,
درواقع عبارت بود از ارتباط نیروهای نظامی, استراتژی هسته ای, وجود
سرزمین تحت الحمایه و مرزهای دفاعی یا مناطق تحت نفوذ, و دیگر
سرچشمه ها جزء موارد فرعی محسوب می شوند, سیاست طرفهای جنگ سرد, جهان
سوم را وارد بازی و رقابت بین مسکو و واشنگتن کرده بود.
قابل یادآوری است که پس از جنگ سرد, منشور برای تضمین آنچه که حفظ
صلح و امنیت بین المللی نامیده می شود, دو ماموریت بزرگ را به سازمان
ملل متحد اختصاص می دهد: نخست, برخورد با آنچه که تهدید مستقیم علیه
صلح می باشد و دوم, برخورد درازمدت با علل بی ثباتی اقتصادی و
اجتماعی, (در راستای تحقق این دو ماموریت) اولین وظیفه, سپردن اصولی
امر به شورای امنیت طبق ماده 24 می باشد. مولف کتابهای حقوقی
پیرماری دویوآ در بسیاری از تالیفاتش بر این قسمت از نقش شورای
امنیت و مجمع عمومی تاکیددارد. ابتدا یک ماموریت به موقع
کوتاه مدت: ممانعت از توسل به زور(احتمالا در موارد ,)¥ّ‘›—
اختیار واجازه دادن به سازمان ملل در حل مشکلات (جنگ عراق و کویت
در19901991 ) . شورای امنیت , ارگان اصلی پلیس بین المللی , دید پایین
و کوتاهی ازحفظ صلح که ناشی از دید امنیتی است دارد. به مجمع
عمومی سازمان ملل متحد بطور متقابل ماموریتی ماهوی در همکاری با
شورای اقتصادی و اجتماعی داده شده است: محو عوامل بروز جنگ, عوامل
بی ثباتی و به ویژه عوامل توسعه نیافتگی اقتصادی, اجتماعی و رقابتهای
تسلیحاتی . فصلهای 9 و 10 منشور که بیانگر نگرش وسیع و عملی راجع به
حفظ صلح و امنیت بین المللی اند وظیفه آن را عهده دارند. صلح تعریفی
از خود نشان نمی دهد بعد از فروپاشی دیوار برلین و به روش نقیض
تنها می توان گفت نبودن جنگ, که تلقی مثبت دارد, لازمه آن بر احترام و
حفظ حقوق بشر, ارتقای سطح توسعه برای تمامی انسانها, دفاع از
محیطزیست و نظارت بر مسابقات تسلیحاتی می باشد.
به فعالیت دوباره واداشتن شورای امنیت و پیشرفت اقدامات جهت حفظ
صلح که به آنها اقدامات نسل دوم می گویند (از 1990 به بعد 17 برابر
1945 تا 1989 می باشد) نبایدمانع شود که پیشرفت اقتصادی واجتماعی
را که بهترین وسیله برای رسیدن به سایر اهداف مذکور در منشور می باشد
از نظر دور بداریم. ریشه درگیری های بعد از جنگ سرد, فقر, تیره روزی و
ضررهای بسیار وارد شده بر حقوق بشر نیز خود را می شناساند: سومالی ,
روآندا, لیبریا, آنگولا, موزامبیک, هاییتی., . . .
ادامه دارد
 

نظر شما