موضوع : پژوهش | مقاله

ابوذر زمان

مرحوم آیت الله طالقانی در سال ۱۲۸۹هجری شمسی دیده به جهان گشود، او در خانواده ای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضد ظلم رشد نمود و برای نخستین بار در مکتب پدرش ابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی و درس تقوا کرد ـ همان کس که امام (ره) از او به سرآمد پرهیزکاران یاد می کند ـ او تحصیلات دینی خود را در مدارس رضویه و فیضیه قم به پایان رساند.
آیت الله طالقانی در زمان طلبگی آشنایی فراوانی با امام (ره) داشت و روابط متقابل آن دو، بسیاری را در شگفتی افکنده بود.
مرحوم آیت الله طالقانی موفق به کسب اجازه نامه اجتهاد از مرجع بزرگ آن روز آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی گردیده و بعد از اتمام تحصیلات به تهران آمده و در مدرسه شهید مطهری (سپهسالار سابق) به تدریس علوم دینی مشغول شد. در سال ۱۳۱۸برای اولین بار خشم خویش را نسبت به رژیم و دستگاه حکومتی، با دادن یک اعلامیه در رابطه با کشف حجاب ابراز کرد و در پی آن دستگیر و زندانی شد.
پس از شهریور ۱۳۲۰، با تشکیل گروههای گوناگون سیاسی، مبارزه را به طور رسمی آغاز کرد، اما طولی نکشید که این دوران را وقفه ای پیش آمد؛ چرا که پس از کودتای 28 مرداد سال ۱۳۳۲ ، ساواک، مرحوم طالقانی را به جرم مخفی کردن نواب صفوی در خانه اش، دستگیر، و به زندان افکند، اما این دستگیری کوتاه و موقت بود و بزودی آزاد و فعالیت دوباره را آغاز کرد.
مرحوم طالقانی در کنگره جهانی شعوب المسلمین که در کراچی تشکیل می شد شرکت کرد و نیز در کنگره اسلامی قدس که سالی یکبار تشکیل می گردید دوبار در مقام ریاست هیئت نمایندگی ایران به بیت المقدس سفر کرد.
ترتیب یافتن «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» که در نزدیکی تشیّع و تسنّن سهمی بسزا داشته، یکی از بزرگترین اقدامات قرن اخیر بشمار می رود. آیت الله طالقانی به نمایندگی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی «ره» برای رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت ـ هم او که جواز تقلید از را صادر کرد ـ به آن دیار مسافرت نمود.
آیت الله طالقانی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران مبارزات ارزنده ای داشت و تلاشهای فراوانی در جهت رهانیدن حقوق ملت مسلمان ایران از چنگال استعمارگران چپاول پیشه انجام داد.
پس از شکل گیری نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی «ره» در سال ۱۳۴۱و طرح مسائلی چون انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب باصطلاح سفید، به پیروی از امام «ره» به مخالفت با رژیم پرداخت و به دلیل فعالیتهای زیاد در همان سال به زندان افتاد و پس از آزادی مجدداً در سال 1342 در ارتباط با وقایع 15 خرداد دستگیر و به ده سال زندان محکوم شد. آیت الله طالقانی در زندان نیز دست از مبارزه و ارشاد برنداشت، رفتار و گفتار مناسبش حتی روی ماموران زندان اثر مثبت گذاشت و در پی همین تلاشهای فرهنگی و تبلیغی بود که در زندان، با نوشتن تفسیر «پرتوی از قرآن» سعی در آشنا کردن افراد به عظمت و سازندگی قرآن کرد. ایشان درباره خود می گوید: «من پیش از این که در کسوت یک سیاستمدار متعارف و معمول باشم یک شاگرد کوچک مکتب قرآن و معلم قرآنم». آیت الله طالقانی فعالیت سیاسی خود را تنها به فعالیتهای حزبی و گروهی محدود نساخته بود، بلکه برای آگاه ساختن توده ها و قشر جوان اهمیتی بسزا قائل بود. او اگر در نظر مخالفانش سید محمود واعظ بود، اما او از این وعظ و خطابه در مسجد هدایت برای کادر سازی نیروهای مبارز بهره می برد، به طوری که بارها ممنوع المنبر گردید.
زندانی شدن مرحوم آیت الله طالقانی در این مرحله بیش از ۴ سال طول نکشید و در سال ۱۳۴۶به واسطه فشارهای داخلی و خارجی بر رژیم شاه از زندان آزاد شد. و بعد از آزادی مبارزه را همچون گذشته ادامه داد و در آستانه سال ۱۳۵۰همزمان با برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی دستگیر و به مدت سه سال در زابل و ۱۸ ماه در بافت کرمان در بدترین شرایط به حالت تبعید بسر برد. در سال ۱۳۵۴مجدداً به دست ساواک گرفتار شد و به ۱۰ سال زندان محکوم گردید.
امام خمینی قدس سره در پیامی بعد از آزادی از زندان خطاب به آیت الله طالقانی فرمودند: «این مسأله امر طبیعی است که شخصیت هایی مثل جنابعالی که عمر گرانمایه خود را در راه آزادی و استقلال کشور و مخالفت بی امان با دستگاه جبّار و غارتگران بین المللی صرف نموده اند در حبس و شکنجه به سر برند و از آزادی محروم باشند. آزادی امثال جنابعالی برخلاف منطق شاه و موازین دولت است...”
آیت الله طالقانی در دوران انقلاب اسلامی، پس از آزادی از زندان نهایت تلاش خود را در جهت پیروزی انقلاب نمود و پس از پیروزی به ریاست شورای انقلاب اسلامی برگزیده شد و در انتخابات مجلس خبرگان قانونگذاری (۱۲مرداد ۱۳۵۸) از سوی مردم تهران به عنوان نماینده انتخاب شد. در شب آخر زندگانیش نیز به عنوان رییس شورای انقلاب اسلامی نزدیک دو ساعت و نیم با سفیر شوروی (سابق) ملاقات و گفتگو داشت. ایشان در شب آخر زندگانیش نیز به عنوان رییس شورای انقلاب اسلامی نزدیک دو ساعت و نیم با سفیر شوروی (سابق) ملاقات و گفتگو داشت.
در اوایل مرداد ۱۳۵۸از سوی امام خمینی «ره» مامور تشکیل نماز جمعه تهران شد و اولین نماز جمعه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پنجم مرداد به امامت ایشان در دانشگاه تهران برگزار گردید. بعد از انتصاب به عنوان امام جمعه تهران، موفق به برکزاری ۷ نماز جمعه شد که آخرین نماز جمعه به مناسبت فرا رسیدن سالگرد جمعه خونین ۱۷شهریور در بهشت زهرا و کنار مزار شهدا برگزار شد.
آیت الله طالقانی در خطبه های این نماز جمعه، حمله شدید اللحنی به منافقین نمود و با بیانات محکم و روشن، منافقین را رسوا و بیزاری خود را از آنان اعلام کرد.
«هر چه ما مسلمان ها بعد از اسلام ضربه خوردیم به دست منافقین بوده است، نه به دست کفار، کفار چهره ی شناخته شده ای دارند، صفشان جداست، ولی منافق یعنی انسان چند چهره... ما دچار چنین منافقین شرور و حیله گر و فریبکاری هستیم که گاه به چهره ی اسلام در می آیند، به چهره ی ایرانی، اصلاً هم بسیار اظهار دلسوزی می کنند برای مردم، ولی وابسته به جاهای دیگر هستند. مؤتلف با جاهای دیگر هستند، چهره چهره ی ایرانی، ولی روح و درون و نفسش، نفس، اندیشه، فکر خلق، امپریالیست، صهیونیست و دیگر قدرت هاست، یعنی کوبیدن مسلمان ها و...”
آیت الله طالقانی در مراسم عید فطر آن سال طی خطبه های پرشوری موضع خود را نسبت به گروه های منحرف، چپ ها و راست ها اعلام نمود و تمام گرفتاری های مسلمانان را از طرف این گروه ها دانست. «کسی که روبه روی انقلاب بایستد باید هلاک بشود، باید نابود بشود، انقلاب، انقلاب محرومین است، انقلاب انقلاب، توده مسلمان است. انقلاب، انقلاب قرآن است، انقلاب، انقلاب توحید است هر کسی از این مسیر منحرف شود باید پایمال بشود.”
ارادت خاص این عالم مبارز به رهبری انقلاب، حکایت از تعبّد زایدالوصف ایشان در مسأله «ولایت فقیه» می کرد. درباره ی امام می گفت:
«من از دوران طلبگی از نزدیک با ایشان بوده ام و افکار و نظریات و حسن سوابق ایشان، برای همه روشن و آشکار است. حضرت آیت الله العظمی خمینی از همان آغاز، دارای تقدّس خاص و از هر جهت ممتاز بوده اند و هستند.”
وی درباره ی رهبری امام تأکید فراوان داشت: «... رهبری حضرت آیت الله امام خمینی را، نه ما، دنیا پذیرفته است» و در جای دیگر بیان کردند: «رهبری بزرگ و قاطع امام، حضرت آیت الله العظمی خمینی، با آن رهبریت قاطع، این انقلاب را به ثمر رساند...”
سرانجام در سحرگاه نوزدهم شهریور سال 1358 این عالم مجاهد پس از سالها فعالیتهای علمی و مبارزات سیاسی علیه رژیم ستمشاهی و عمری تلاش خستگی ناپذیر در راه پیاده کردن احکام اسلام، در اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت و به دیدار معبود شتافت.
حضرت امام خمینی قدس سره به مناسبت ارتحال آیت الله طالقانی پیامی صادر فرمودند و او را ابوذر زمان و مالک اشتر دوران معرفی نمودند:
«انا لله و انا الیه راجعون. فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر
عمر طولانی این عیب را دارد که هر روز عزیزی را از دست می دهد و به سوگ شخصی می نشیند و در غم برادری فرو می رود.
مجاهد عظیم الشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملا اعلی با اجداد گرامیش محشور شد. برای آن بزرگوار سعادت و راحت و برای ما و امّت تأسف و تأثر و اندوه.
آقای طالقانی یک عمر در جهاد روشنگری و ارشاد گذراند. او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس دیگر و از رنجی به رنج دیگر، در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود، سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزله ی حضرت ابوذر بود. زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود، برنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزگاران بود و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام. من به امّت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او این ضایعه بزرگ را تسلیت می دهم. رحمت بر او و بر همه ی مجاهدان راه حق.
والسلام علی عبادالله الصالحین - روح الله الموسوی الخمینی - ۱۹ شهریور ۱۳۵۸/ ۱۸ شوال ۱۳۹۹


منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی ۱۳۸۷/۰۶/۱۷

نظر شما