می نویسم که برده نباشم، نگاهی به کتاب آب، بابا، ارباب
موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

می نویسم که برده نباشم، نگاهی به کتاب آب، بابا، ارباب

روزنامه شرق، چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲ - ۱۴ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۷ ژانویه ۲۰۰۴

حسام نقره چی: رمان در شکل کلاسیک خود پیوند دیرینه ای با زندگینامه دارد. «جویس» معتقد است که هر اثر ادبی، حتی نمایشنامه ای شبه تاریخی مانند هملت در حقیقت زندگینامه خود نوشت پدید آورنده آن اثر است.۱اما زندگینامه برای حرکت به سوی رمان باید به نوعی از بیان واقعیت صرف فاصله بگیرد. بسیاری از منتقدین غربی دانته را اولین کسی می دانند که به نوعی از زندگینامه (سفرنامه) سبقه ای هنری داده است.بسیاری از نویسندگان مدرن مانند جویس، برای ایجاد این کیفیت هنری از شگردهای خاص ادبی استفاده می کنند. رمان گاوینو لدا، «آب، بابا، ارباب» دقیقاً به دلیل استفاده نکردن از این تکنیک های مشخص می تواند این فاصله بین رمان و زندگینامه را به خوبی نشان دهد.برای این موضوع چند شاخص ساختاری وجود دارد.نکته اول، دید نویسنده به راوی است که عملاً محور نگرش نویسنده به اثرش نیز هست. رمان نویسی می تواند از راوی فاصله بگیرد.

شخصیت او را تا حد امکان عادلانه، پرداخت کند و به تحلیل کنش های او در ارتباط با شخصیت ها و محیط بپردازد.هر اثر ادبی به نوعی سعی می کند از تعلیق استفاده کند. در نوع کلاسیک رمان، این تعلیق بیشتر در روایت ایجاد می شود ولی در حقیقت هر عنصری در داستان، حتی زبان، شخصیت  پردازی و تکنیک نیز می تواند موجد تعلیق باشد. راوی زندگینامه خود نوشت، این تعلیق را در خودش می جوید. یعنی احساس می کند که به واسطه اهمیت او ، هر اتفاقی به صرف این که در زندگی او افتاده می تواند برای مخاطب جالب باشد. و این ابزار به دلیل ایجاد نوعی جریان خارجی متن و ارجاع موثر به اثر، نوشته را از رمان دور می کند. این یکی از عواملی است که لدا به شدت از آن پرهیز کرده . برش های داستان نیز، جزو نکات تاثیر گذار است. لدا حدود بیست سال از زندگیش را روایت می کند و علت انتخاب مقاطع داستان، در شروع و پایان ، کاملاً در ساختار اثر توجیه می شود. در شروع ما روزهای ابتدایی تحصیل راوی را می بینیم که با اجبار پدرش در صحنه ای محکم و تاثیرگذار، برای بردن او به صحرا و گماشتنش به کار چوپانی قطع می شود. در انتهای داستان نیز یک صحنه دیگر از رویارویی پدر و فرزند را بر سر این مسئله می بینیم. چیزی شبیه کار یک عکاس. انتخاب کادر و عملاً برش دادن طبیعت برای ایجاد یک اثر هنری.ساختار کلی داستان به شدت یادآور قضیه تالس است که در عنوان آن تا حدودی دیده می شود. نسبت سگ به گله مثل نسبت راوی است با سگ. مثل نسبت  پدرش با او و ارباب با پدرش و ... و نویسنده با این حربه تا جایی پیش می رود که ساختار کلی رابطه استثماری را ترسیم کند و به نوعی خواننده اش را از هر طیف و طبقه ای در این تجربه شریک سازد. قدرت او به عنوان یک رمان نویس در این است که این کار را با بیان جزیی سرگذشت یک چوپان دور افتاده از تمدن و عمداً با فاصله گرفتن از تاریخ رسمی انجام می دهد و به هیچ عنوان گرفتار نمادپردازی نمی شود. سال شروع داستان ۱۹۴۴ زمان پایان جنگ جهانی دوم است و ۱۹۴۸ سال اعلام جمهوری در ایتالیاست.در تمام مدت مبارزه او برای آزادی مثلث های تالسی قاطعانه حضور دارند.

او از چنگ پدر سالار فرار می کند تا برای کارگری به معادن هلند برود، که موفق نمی شود. مثلثی بزرگ تر! و یا به استخدام ارتش در می آید، که همان ذره آزادی باقی مانده را نیز از او می گیرد و او را اجباراً در جهت مقابل همگنان اجتماعیش قرار می دهد.در پایان او به این حد از بینش رسـیده که درباره مبارزه اش دو دل باشد، مبارزه ای که در هر حال ادامه اش می دهد اما ارمغانش تنها تغییر شکل روابط با حفظ ساختار اولیه است. دانته در سفرنامه خیالش توانست سلطه مطلقی بر زبان ایتالیایی پیدا کند به طوری که قرن ها بعد لدا هم مجبور شود برای بیان تراژدی زندگیش لهجه ایالت کوسکانا را فرا بگیرد. لهجه ای که اکنون گویش رسمی ایتالیاست.

شاید پیروزی لدا در همین باشد که توانسته این تراژدی را بازگو کند. خواننده به یاد دومین اجرای حامد محمد طاهری از «سیاها» اثر ژان ژنه می افتد. بازیگران هر کدام به شکلی در گوشه ای از سالن سنگ شده بودند و اگر تماشاگر موفق می شد به نحوی آنها را از این حالت خلاص کند، آنها تنها به اندازه یک حرکت وقت داشتند که درام شخصیت شان را نشان دهند و اگر نه در پایان نمایش در همان حالت سنگ شده می مردند.

پی نوشت:

۱- به نقل از مقدمه منوچهر بدیعی بر چهره مرد هنرمند در جوانی انتشارات نیلوفر، چاپ اول ۱۳۸۰.
 

نظر شما