موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

یک قرن فریاد کارگری

روزنامه شرق، شنبه 15 آذر 1382 

علی حق: یک قرن پس از تشکیل اولین سندیکای کارگری در ایران، مطالبات جامعه کارگری همچنان شفاف تر و رساتر از مطالبات هر طبقه اجتماعی دیگر مطرح می شود اما دیگر داشتن حق اعتصاب صنفی و تشکیلات مستقل بدل به آرزویی شده که در مقابله با دولتی که در طول این سال ها بزرگ ترین کارفرمای اقتصاد ایران بوده، چاره ای هم جز آن باقی نمانده است. تشکیلات کارگری از سندیکاهای زاده حزب توده به سندیکاهای حزب رستاخیز در رژیم گذشته و شوراهای اسلامی کار بعد از انقلاب تبدیل شده است. در طول دو سال اخیر روند انحلال شوراهای اسلامی کار موجب از هم پاشیده شدن 2165 شورای کارگری شده و حتی ارائه طرحی چون تشکیل سندیکاهای کارگری نیز بیش از تلاشی سیاسی و دولتی به منظور یک تغییرنام برای تشکیلات کارگری ارزیابی نمی شود.

طبقه کارگر جدید در ایران تحت تاثیر گسترش روابط با غرب، پیروزی انقلاب مشروطه و به ویژه پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه ظهور یافت. پس از تحکیم قدرت طبقات بالا در نتیجه انقلاب مشروطه، اندیشه های سوسیالیستی جاذبه بیشتری در بین طبقه کارگر کوچک ایران به ویژه در نواحی شمالی پیدا کرد. نخستین حزب کمونیست ایران در سال 1299 تشکیل شد و کارگران و دهقانان ایران را به تشکیل سندیکاهای کارگری و دهقانی و مبارزه اجتماعی دعوت کرد. فعالیت سیاسی طبقه کارگر و سندیکاهای کارگری در دهه 1320 با هدایت حزب توده ایران به اوج خود رسید. هر چند بلافاصله پس از کودتای 28 مرداد 1332 انتخابات سازمان سندیکای کارگران ایران برگزار شد اما پس از آن با سرکوب حزب توده،  جنبش کارگری در ایران رو به افول رفت و خود حکومت به ایجاد اتحادیه های کارگری دولتی دست زد. در دهه 1340 پهلوی دوم به منظور جلب حمایت طبقه کارگر کوشش هایی در زمینه سهیم کردن کارگران، در 20 درصد از سود کارگاه ها، تعیین حداقل دستمزدها و فروش سهام کارخانه ها به کارگران انجام داد. طبق قانون کار 1342 تنها تشکیل سندیکاهای جداگانه مجاز بود و سندیکاها اجازه تشکیل فدراسیون نداشتند.

با این حال روند شکل گیری سندیکاهای دولتی حاکی از ثبت 76 سندیکا تا تاریخ 6 خرداد ماه سال 1342 است. همچنین کارگران مطابق قانون حق مذاکره دسته جمعی داشتند ولی در عمل حکومت این کار را به جای  آنان انجام می داد. این در حالی بود که وزیر کار وقت در همان سال اعلام کرد: «قدرت کارگران به تشکیل سندیکاهای دور از سیاست است.» دولت در دهه 1350 در واکنش به بحران های داخلی خود از طریق تاسیس «حزب رستاخیز ملت ایران» دست به بسیج کارگری زد و به موجب قانون توسعه مالکیت صنعتی به فروش سهام کارخانه های خصوصی و دولتی به کارگران پرداخت. پس از آنکه در سال 1352 سندیکای کارگران ایران وابسته به حزب مردم تشکیل شد، در اول اردیبهشت سال 1354 در حرکتی سمبلیک کارگران مرامنامه و اساسنامه حزب رستاخیز ملت ایران را تایید کردند.

در آستانه پیروزی انقلاب در سال 1357 کارگران به اعتصاب ها و فعالیت های سیاسی دست زدند و بدین منظور کمیته های کارگری تشکیل دادند که بعدها به شوراهای اسلامی کارخانجات تبدیل شد. تقاضاهای شوراهای کارخانجات شامل تقلیل ساعات کار، افزایش دستمزدها، به رسمیت شناختن شوراها، قانونی شدن اعتصاب و مشارکت در مدیریت کارخانه ها بود. شوراها از مهر ماه و دی ماه و در بعضی از واحدها هم زودتر، در تابستان 1357 یعنی ماه ها پیش از انقلاب به منظور سازماندهی اعتصاب ها تشکیل شد.

پس از اجتماع چهاردهم بهمن ماه کارگران در حمایت از تشکیل سندیکاهای واقعی، در 22 بهمن 57 در جلسه ای که میان کارگران کارخانه های اصناف تهران برگزار شد، توافق شد تا برای ایجاد سندیکاهای واقعی، کمیته های کارگران انتخاب شوند و در قالب همین توافق، اولین کمیته اجرایی کارگری برای اداره کارخانه جنرال تشکیل شد. این اقدام مصادف بود با انتشار اعلامیه دعوت به همکاری کارگران خیاط و سندیکای کارگران بافنده سوزنی برای تشکیل سندیکاهای کارگری. سخنان «داریوش فروهر» در کسوت وزیر کار مبنی بر لزوم اداره وزارت کار از سوی کارگران که نخستین موضع گیری رسمی دولت موقت در حمایت از فعالیت رسمی جنبش کارگری بود، سبب شد تا روند فعالیت و رقابت سندیکا و شورا شتاب بیشتری به خود گیرد. یک روز پس از این سخنان هر چند که سندیکای کارگران شیلات ناحیه 4 شمال اعلام موجودیت کرد اما با تلاش های سردسته کارگران اعتصابی کارخانه جنرال موتورز «علی ربیعی» شورای کارگری در این واحد شکل گرفت و اداره این واحد نیز به رئیس شورا یعنی خود او واگذار شد.

در حالی که در آغازین روزهای سال 1358 وزیر کار دولت موقت با بازدید از کارخانه ها همچنان مشغول تقویت جنبش سندیکایی با تاکید بر ضرورت و لزوم ایجاد آن بود و درخواست های ایجاد سندیکاهای واقعی نیز در حمایت از سیاست های کارگری وزارت کار از سوی 800 کارگر ساختمانی آمل تا بزرگ ترین کارخانه های پایتخت ارسال می شد، اعلام موجودیت شورای اسلامی کارکنان و کارگران رادیو و تلویزیون و دفاتر تجاری به عنوان بزرگ ترین شورای اسلامی به وجود آمده، نشان از حضور فعال جریانی همسو با برخی از اعضای شورای انقلاب داشت که از حامیان اصلی تشکیل و توسعه شوراهای اسلامی کار محسوب می شدند. «علیرضا محجوب» و «علی ربیعی» که از کارگران جوان و سران اعتصاب شهرک اکباتان و جنرال موتورز بودند پس از الحاق به حزب جمهوری اسلامی از سوی مرحوم بهشتی مسئول گسترش فعالیت شاخه کارگری این حزب از طریق ایجاد شورای اسلامی کار شدند. بدین ترتیب مذاکرات این دو تن با صاحبان آن زمان خانه کارگر برای تصاحب این مرکز با ادعای اکثریت بودن شوراهای کارگری آغاز شد.

پس از سه بار مذاکره با یک یورش صدها نفری، خانه کارگر از عناصر کارگری منتسب چپ تخلیه شد و پس از آن با وجود وقوع دو لشکرکشی عظیم میان کارگران منتسب به گروه های چپ و شوراهای اسلامی، سلطه شوراها بر خانه کارگر حفظ شد و سپرده شدن محافظت از آن به نیروهای شبه نظامی آن دوره، حضور شوراها برای همیشه تضمین شد. در شهریور همان سال با تشکیل دفتر هماهنگی شوراها و سندیکاهای کارگری که به منظور متشکل کردن کارگران ایران و دفاع از حقوق صنفی و اجتماعی آنان صورت گرفت، روند هضم سندیکاهای کارگری در شوراها آغاز شد. در اعتراض به روند موجود در مهر ماه سال 58 نمایندگان قدیمی ترین سندیکای کارگری ایران یعنی سندیکای کارگران صنعت چاپ با وزیر کار دیدار و گفت وگو کردند. در تیر ماه سال بعد، لایحه قانونی راجع به تشکیل شوراهای اسلامی کار تدوین شد و با این استدلال مرحوم بهشتی که شورا معادل فارسی سندیکاست، حمایت های لازم را برای تصویب جلب کرد. پس از این، تشکیل انجمن های اسلامی و بسیج کارگری نیز به موازات شورای اسلامی کار آغاز شد.

برخوردهای قاطع دولت علیه سندیکاها با صدور اطلاعیه وزارت کار احمد توکلی، مبنی بر ابطال انتخابات و عدم رسمیت سندیکای اصیل کارگران صنعت چاپ شروع شد و در چهاردهم مرداد هم در یک اقدام فاتحانه مراسم انتخابات شورای اسلامی کارگران ساختمانی در محل خانه کارگر برگزار شد. خروج کارگران منتسب به گروه های چپ و طرفدار سندیکا از صحنه جنبش کارگری به دلیل رد صلاحیت های پی درپی انتخابات شوراها چنان بحرانی شد که در شهریور سال 60 مسئول واحد کارگری حزب جمهوری اسلامی در خراسان ترور شد که به نوبه خود بهانه ای برای تسریع برچیدن حضور افراد منتسب به چپ در تشکیلات کارگری شد. در روزهای پایانی فروردین سال 1361 احمد توکلی، وزیر کار، با حمایت از توسعه حضور شوراها در روند اداره کارخانجات کشور اعلام کرد: «مدیرانی که کارگران حزب اللهی و متعهد را اخراج کنند به مراجع قضایی معرفی کنید.» سال بعد هم این فضای عمومی همچنان باقی بود. به طوری که احمد توکلی این بار خبر از ارجاع اخراج های ناشی از اختلاف مدیریت و شوراهای اسلامی به دادگاه های انقلاب داد و از لزوم حاکمیت حزب الله در قالب شوراها بر واحدهای تولیدی سخن گفت.

سرانجام در دی ماه سال 63 با تصویب قانون تشکیل شوراهای اسلامی در مجلس و شورای نگهبان این تشکل رسمیت قانونی پیدا کرد. با تصویب این قانون وزیر کار اعلام کرد، ادامه حضور بسیج و انجمن اسلامی با وجود قانونی شدن شوراها ضروری است. در همان دوران محمد سلامتی، معاون پارلمانی آن روزهای وزارت کار این گونه گفت: «آنهایی که کارگران را از اداره کارخانه ها عاجز می دانند خواهان بازگشت سرمایه داران سابق هستند و شوراها و انجمن های اسلامی بهترین کانال برای کار فرهنگی در محیط های کارگری است.» در آذر ماه سال بعد نیز وزیر کار در جلسه هیأت تشخیص صلاحیت شوراها بار دیگر بر این موضع پافشاری کرد و گفت: «ما از مجرای این شوراها بایستی سهم سیاسی کارگران را در انقلاب حفظ کنیم.»

بدین ترتیب در این سال ها روند شکل گیری شوراها به شدت شتاب گرفت. پس از ارسال طومارهای متعدد از سوی کارگران برای درخواست برگزاری انتخابات شورا در آیین  گشایش نخستین کنگره سراسری نمایندگان شوراهای اسلامی کار سراسر کشور طی گزارشی از سوی اداره کل سازمان کارگری وزارت کار عنوان شد: «751 شورا در واحدهای تولیدی تشکیل شده و 361 شورای دیگر نیز در شرف تاسیس است.» این رقم در موعد برگزاری نخستین کنگره خانه کارگر در سال 1366 به 1100 شورای تاسیس شده، ارتقا یافت و در دوره وزارت حسین کمالی به اوج خود یعنی به 3280 شورا رسید.

نظر شما