موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

روایتى دیگر از تاریخ

روزنامه شرق، شنبه 15 آذر 1382 

ترجمه ترانه بوربور: علل موفقیت کوتسیئو ریشه در احاطه وسیع او به گفتمان های آکادمیک روز به ویژه حوزه نقد دارد. در واقع کوتسیئو پیش از آنکه نویسنده ای نامی باشد، منتقدی صاحب قلم است. کتاب معروف «سفیدنویسی» از مهمترین آثار کوتسیئو است که به ناهنجاری های اجتماعی _ سیاسی کشور آفریقای جنوبی و نویسندگی در شرایط نژادپرستی می پردازد و حتی بعدها نیز رمان هایش نگرانی روشنفکران را از این معضل به طرق گوناگون نشان می دهد. در واقع کوتسیئو در رمان هایش نیز، همچنان نقش یک منتقد سیاسی _ اجتماعی را بازی می کند که این فضای اختناق را در طول تاریخ در غالب یک اثر ادبی پست  مدرن روشنفکرانه ترسیم می  کند.رمان «رسوایی» یکی از نمونه های بارز به تصویر درآوردن نقدی ظریف و هوشیارانه از وضعیت آفریقای جنوبی است. شخصیت داستان، پروفسور دیوید لوری، مردی مطلقه، میانسال و استاد ادبیات دانشگاه کیپ تاون است. لوری با شاگرد هجده ساله و سیاهپوست خود به نام ملانی طرح دوستی می ریزد و در حالی که نقش استادی و پدرانه خود را نیز موذیانه دنبال می کند از ملانی دست برنمی دارد. ملانی در پی افت درسی تصمیم به انصراف از تحصیل می گیرد. پدر ملانی که نگران وضعیت تحصیلی او است از دکتر لوری می خواهد که ملانی را از این کار منصرف کند، غافل از اینکه پروفسور لوری خود عامل اصلی انحراف دخترش است. دیری نمی پاید که راز دیوید لوری افشا می شود و در پی آن پدر ملانی به دانشگاه می آید. در پی شکایت پدر ملانی، دانشگاه از دکتر لوری توضیح می خواهد و زمانی که از عذرخواهی رسمی امتناع می کند، اعضای دانشگاه او را مجبور به استعفا می کنند و در پی یک زندگی بی دغدغه نزد تنها دخترش، لوسی، به حومه کیپ تاون می رود. با این سفر فصل جدیدی از زندگی دکتر لوری آغاز می شود. او مغرور و شاکی از سیستم دانشگاه زندگی شهری خود را رها می کند تا در کنار دختر مزرعه دار خود زندگی  آرام روستایی را تجربه کند. اما این زندگی روستایی برای او نه تنها مدینه فاضله نیست، که او را در پی تجربه ای تلخ وادار به مرور گذشته خود می کند. لوسی و دیوید لوری شبی در مزرعه  خود مورد تجاوز مردانی سیاه پوست قرار می گیرند که شوک عمیقی به آنها وارد می شود و آرامش زندگی شان را بر هم می زند. لوسی برخلاف پدر که تشنه شناسایی متجاوزین و اعاده حیثیت است این کار آنها را حمل بر انتقام تاریخ می داند؛ انتقام سیاه پوستان از سفیدپوستان. در مقابل اعتراض شدید دیوید لوری به دخترش که حاضر به فروختن مزرعه و مهاجرت به شهر نیست و در مقابل این سئوال او که «تا کی می خواهی در مقابل تاریخ سر فرودآوری و بهای ظلم گذشته را بپردازی؟» لوسی پاسخ می دهد: «شاید این اتفاق هزینه ای است که باید برای ماندن خود در اینجا بپردازیم. آنها بر این باورند که ما بهشان بدهکاریم و آمده اند که خراج جمع کنند و مالیات اینجا ماندن ما را بگیرند.»

اینجا است که نه تنها زندگی شخصی دکتر لوری، که تاریخ آفریقای جنوبی مرور می شود. رمان «رسوایی» به نوعی تمثیلی است از تاریخ آفریقای جنوبی. کاری که لوری با شاگرد خود کرد یادآور استثمار و تجاوز به حقوق سیاهپوست ها توسط سفیدپوستان طی دوران آپارتاید و پیش از آن است. سال های پس از آپارتاید برای سیاهپوستان دوران انتقام و بازپس گیری حقوق زایل شده شان است. با انتقال قدرت از دست سفیدپوستان به سیاهپوستان تاریخ دوباره تکرار می  شود و این بار لوسی سفیدپوست قربانی شرایطی اسفناک در آفریقای جنوبی است. اما رویکرد سفیدپوستان به شرایط اجتماعی کنونی به دو گونه است. کوتسیئو با کنار هم گذاشتن دیوید لوری و دخترش لوسی، طرز فکر و نگرش دو نسل را، «که پرده ای میانشان افتاده است»، به زیبایی به نمایش می  گذارد. لوری از نسلی قدیمی با تجربه قدرتمداری می آید که امروز از دست رفتن جایگاه و آرامش خود را برنمی  تابد و در مقابل خم شدن در برابر سیاهپوستان مقاومت می کند و لوسی از نسل جوانی است که آفریقای جنوبی را نه مستعمره، که میهن خویش می داند و نمی خواهد با ترک خاک خود را زبون جلوه دهد. او با سکوت در مقابل تضییع حقوق خود در پی دوستی و تعامل با سیاهپوستان است و آن را بهایی می داند که در قبال ظلم پدرانش می پردازد. لوری با آنکه با روشی که لوسی برای جبران تاریخ شرم آور گذشته در پی گرفته موافق نیست، در نهایت به آن تن می دهد. او شرمسار از اشتباه خود به منزل پدر ملانی می رود و در مقابل خانواده اش زانو می زند و برای آنکه همچون لوسی در تزکیه این رسوایی سهیم باشد و به رستگاری برسد به تیمار سگ های بیمار می پردازد.

در مجموع، آفریقای جنوبی، همچون سگ های دیوید لوری، جامعه ای بیمار است که روندی قهقرایی دارد. پایان تراژیک داستان با ایماژ مرگ آخرین سگ بیمار حاکی از نگاه پرتأسف و نگران کوتسیئو به این بیماری ریشه دار است حتی اگر وضعیت آفریقای جنوبی روبه انحطاط نباشد قطعا آینده ای پیش رو ندارد.مردم همچون دکتو لوری و دخترش عمر خود را به بازپس دادن خراج گذشته می گذرانند، با این امید که نسل های آینده تاریخی نو بسازند، تاریخی عاری از تبعیض و کدورت. کوتسیئو پس از نادین گوردیمر دومین نویسنده ای است که از سرزمین آفریقای جنوبی جایزه نوبل را به نام خود ثبت کرده است. او در کنار نویسندگان نامی معاصر دنیا چون نادین گوردیمر، تونی موریسون و اسماعیل رید دست به روایتی دیگر از تاریخ زده است. صداهای فروبسته در گلوی تاریخ از ادبیات پست مدرن برمی خیزد و این صداها آنقدر بلند هست که از آفریقای جنوبی به گوش اهداکنندگان نوبل برسد.
 

نظر شما