موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

در باب رهایى بخشى

روزنامه شرق، یکشنبه 16 آذر 1382 

هربرت مارکوزه: مارکوزه، فیلسوف نومارکسیست آلمانی، از رهبران و تأثیرگذاران فکری در جنبش های دانشجویی 68 بود. از این حیث، به ویژه سه کتاب او « انسان یک بعدی»، «اروس و تمدن» و «رساله در باب رهایی بخشی» اهمیت زیادی داشت. مارکوزه به یاری مفاهیمی همچون «خیال»، «حسانیت»، «رد بزرگ»، ایده ای را در باب انقلابی گری ملموس و انضمامی در عصر سرمایه داری پیشرفته بسط داد. مفهوم انقلاب نزد او صرفا ناظر به مناسبات سیاسی و منبع قدرت نبود،  بلکه کنش انقلابی، به زعم وی، از بطن زندگی روزمره و در تمام عرصه های روزمرگی آغاز می شد. آنچه می خوانید بخشی است از مقدمه «رساله در باب رهایی بخشی».*

در ویتنام، کوبا و چین، از انقلابی حمایت می کنند و آن را به پیش می رانند که در کار نبرد برای پرهیز از اداره کردن بوروکراتیک سوسیالیسم است. در آمریکای لاتین نیز به نظر می آید نیروهای هیولاوش به یاری همان انگیزه شورش گرانه به تحرک واداشته می شوند: رهایی بخشی و آزادی خواهی. همزمان، دژ تسخیرناپذیر سرمایه داری مشارکتی، نشانه های نوعی فرسودگی رو به رشد را به نمایش می گذارد: به نظر می رسد حتی ایالات متحده نیز نمی تواند تماما از پس کالاهای آن برآید- اسلحه و کره، ناپالم و تلویزیون رنگی. جماعات گتو [محبوس] به خوبی می توانند در حکم نخستین شالوده و اساس توده ای باشند برای شورش (هرچند نه برای انقلاب). اپوزیسیون دانشجویی در حال گسترش یافتن، هم در کشورهای سوسیالیستی قدیمی و هم در کشورهای سرمایه داری است. این اپوزیسیون، در فرانسه برای اولین بار کل نیروی رژیم را به چالش گرفته است و برای مدتی کوتاه قدرت آزادی خواهانه پرچم های سرخ و سیاه را از نو به دست آورده است؛ افزون بر آن، وجود چشم اندازهای امیدوارانه ناظر به نوعی شالوده گسترده را به اثبات رسانده است. سرکوب موقتی قیام، این گرایش را معکوس نخواهد کرد.

[...] این رساله پیش از وقایع مه و ژوئن 1968 در فرانسه نوشته شد. هماهنگی و انطباق موجود میان برخی ایده های پیش نهاده در رساله من و ایده های صورت بندی شده توسط مبارزان جوان، برای من بسیار چشمگیر است. سرشت آرمانگرا و رادیکال خواسته های آنها،  از فرضیات رساله من پیشی می گیرند؛ ولی با این حال، این خواسته ها، در خلال روند خودکنش بسط یافتند و صورت بندی شدند؛ آنها بیانگر کنش سیاسی مشخص و انضمامی اند.

[...] مبارزان جوان می دانند یا حس می کنند که آنچه روی میز قمار است، خود زندگی آنهاست، زندگی انسان هایی که بدل شده است به بازیچه ای در دست سیاستمداران و مدیران و ژنرال ها. شورشیان جوان برآنندکه این زندگی را از چنگ آنها درآورند و سزاوار زیستن کنند؛ آنها تشخیص می دهند که این کار امروز نیز همچنان امکان پذیر است، و این که دستیابی به این هدف، مستلزم مبارزه و نبردی است که دیگر حاوی قوانین و برنامه های یک شبه دموکراسی در یک جهان آزاد اورولی نیست. این رساله را به آنها تقدیم می کنم.
*منبع:

An Essay on Liberation. Herbert Marcuse.

Penguin Books.1969

نظر شما