موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

خشم اژدها

روزنامه شرق، چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۲ - ۱۵ شوال ۱۴۲۴ - ۱۰ دسامبر ۲۰۰۳

اردشیر زارعی قنواتی: از ابتدای حاکمیت حزب کمونیست به رهبری «مائوتسه تونگ» در چین تا به امروز محور اصلی سیاست خارجی این کشور بازگرداندن تایوان به عنوان استان شورشی خود به سرزمین مادری بوده است. در جریان جنگ های داخلی چین در دهه ۵۰ میلادی نیروهای شکست خورده ژنرال «چیانکای چک» رهبر حزب «کومین تانگ» با عقب نشینی از عمق خاک چین به سوی این جزیره توانستند حاکمیت خود را بر آن اعمال نمایند. از آن زمان تا کنون انقلاب سوسیالیستی چین آنچنان برگزینه یک چین واحد پافشاری کرده است که در مقابل اراده مصمم آنان اکثریت مطلق جامعه جهانی البته به استثنای چند کشور خاص از پذیرش استقلال این جزیره و ارتباط دیپلماتیک با آن اجتناب کرده اند. تاریخ معاصر به عینه اثبات می کند که دولت چین در پیگیری تصمیمات استراتژیک خود هرگز کوتاه نیامده است که این موضوع در جریان اعاده حاکمیت پکن بر ماکائو و هنگ کنگ قابل استناد است.مسئله تایوان در سال های اخیر همیشه یک موضوع بسیار حاد در روابط بین المللی به شمار آمده که بارها منطقه شرق آسیا را در آستانه جنگ و منازعات بزرگ قرار داده است. چین طی این سال ها در مقابل تحرک های استقلال طلبانه برخی محافل تایوانی با سرسختی و حتی تهدید به اقدام نظامی نیروهای تجزیه طلب، کشورهای ثالث، آنها را از عملی کردن چنین گرایشاتی بازداشته است. جدیدترین مورد چالش در این خصوص با هشدار مقامات چینی که دولت تایوان را نسبت به اجتناب از تحرکات جدایی طلبانه تهدید کردند، وارد مرحله تازه ای شد. معاون وزیر خارجه چین در امور تایوان در ۱۹ نوامبر صراحتاً گفت که اگر تایوان به تلاش های استقلال طلبانه خود ادامه دهد جنگ بر سر این مسئله اجتناب ناپذیر خواهد بود. ظاهراً این تهدیدات در راستای انتخابات آینده ریاست جمهوری تایوان و تبلیغات پردامنه ای بود که «چن شوئی بیان» در ماه های اخیر نسبت به مواضع استقلال طلبانه انجام داده است. البته در دوره قبلی ریاست جمهوری تایوان نیز چن تمایل خود را نسبت به جدایی از چین ابراز کرده بود که با پافشاری مقامات پکن مجبور به عذرخواهی و عدول از اظهارات خود شد.این بار نیز مقامات چین بهترین سیاست برای مهار نیروهای جدایی طلب تایوانی را در تهدید به سرکوب نظامی دیده اند که در مقاطع گوناگون پاسخ مساعد داده است.

چین با جمعیت ۱/۳ میلیاردی خود به منزله ۲۰درصد از جامعه جهانی تلقی می شود که تایوان ۲۹ میلیون نفری هرگز قابل مقایسه با آن نخواهد بود. حجم عظیم اقتصاد این کشور و رشد غول آسای آن در شرایط کنونی تاثیر تعیین کننده ای بر موقعیت سایر کشورها و به طور کلی جامعه جهانی دارد که به همین دلیل هیچگاه قابل نادیده انگاشتن نیست. به لحاظ نظامی این کشور به عنوان سومین قدرت بین المللی بعد از آمریکا و روسیه به حساب می آید که رویارویی با آن هزینه های جبران ناپذیری برای جزیره و کشورهای حامی آن خواهد داشت. چنین قدرتی همچنان می تواند در راستای سیاست حفظ «توازن وحشت» برای مناسبات این کشور و دیگران به کار رفته و ریسک رویارویی با چین را کاهش دهد. اعتبار چین به جهت سیاسی نیز یکی دیگر از نقاط قوت این کشور محسوب می شود چرا که آنان همیشه روابط نزدیک و دوستانه ای نسبت به جامعه جهانی و به خصوص کشورهای در حال توسعه داشته اند. به همین دلیل دشمنان سیاسی این کشور در بین جامعه ملل بسیار اندک است و در مقابل حجم عظیم دوستان منطقه ای- بین المللی آنان از قدرت سمت دهی مناسبات بین المللی در ضدیت با چین عاجز خواهند بود. آنچه مسلم است در معادلات کنونی بین المللی که «اصل منافع» در کانون توجه همه کشورها می باشد چین نسبت به تایوان از ویژگی و پارامترهای بهتری برای ارتباطات دوجانبه برخوردار است. بنابراین حتی تصور اینکه مقامات تایوان بتوانند حمایت بین المللی را برای کسب استقلال از چین به دست بیاورند نیز اشتباه و غیر قابل پذیرش است.

شاید بسیاری فکر کنند که تهدید تازه چین بیشتر یک مانور و ژست سیاسی برای مرعوب کردن مقامات تایوانی است در حالی که به عکس این تصور پکن در تهدیدات خود بسیار جدی و مصمم خواهد بود. هرگونه اخلالی در راهبرد سیاست خارجی چین به خصوص در کانون محوری آن می تواند موقعیت روبه رشد بین المللی این کشور را دچار شکنندگی و شکست کند. به همین دلیل مقامات پکن که در شرایط کنونی توانسته اند به چنین موقعیت خاصی دست یابند هرگز و تحت هیچ شرایطی حتی به قیمت یک جنگ نیز اجازه اخلال در آن را نخواهند داد. این موضوع در روزهای اخیر موجب گردید تا اصطکاک های تازه ای در روابط دوجانبه بین چین و ایالات متحده بروز نماید و این کشور با حمایت از تایوان پکن را نسبت به اقدامات نظامی برحذر دارد. تجارب گذشته نشان می دهد که چین در خصوص مسئله تایوان همیشه تا عمق چالش با آمریکا پیش رفته است و این واشنگتن بوده که در نهایت با توصیه به تایوان برای عدول از درخواست استقلال خود نظر مساعد پکن را جلب کرده است. تغییرات جدید در کادر رهبری چین یکی دیگر از عوامل مهم و تاثیرگذار در پافشاری دولت این کشور برای وحدت سرزمین خود می باشد. مسلماً «هوجین تائو» رهبر چین در ابتدای راه خود هیچگاه اجازه نخواهد داد تا به عنوان یک رهبر ضعیف النفس شناخته شود. با توجه به تمامی شرایط موجود هرگونه گرایش استقلال طلبانه در تایوان می تواند خشم اژدهای بیدار شرق را به دنبال داشته باشد که پایانی به جز بازی با آتش برای جزیره به همراه نخواهد داشت.

نظر شما