مسیحیت در دنیای معاصر
موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

مسیحیت در دنیای معاصر

روزنامه شرق ، یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۲ - ۱۹ شوال ۱۴۲۴ - ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳

محمدجواد ادبی: کتاب مسیحیت و ادیان جهان نوشته آرنولد توین بی استاد و محقق برجسته مطالعات تاریخ تمدن و مطالعات بین الادیانی است. کتاب معروف این مورخ انگلیسی «مطالعه تاریخ» نام دارد. وی در همین کتاب است که فلسفه جبر تاریخ را طرد می کند و معتقد است که سیر تاریخ در اثر عوامل فکری و روحی بشر تعیین می شود نه به واسطه عوامل مادی.

اما کتاب مسیحیت و ادیان جهان به سمت دیگری عطف نظر دارد که در کنار آن مباحث اساسی تاریخ، زاویه دیگری از تفکرات توین بی را نشان می دهد. وی در این کتاب به بحث درباره رفتار مسیحیان با پیروان سایر ادیان زنده بزرگ جهان می پردازد و در این امر مداقه می کند که این رفتار چگونه است و چگونه باید باشد. مولف در این کتاب می کوشد وضع مسیحیت و ادیان دیگر را در موقعیت جهان مدرن و در برابر مفهوم احیای دینی مورد بحث قرار دهد. او از یک سو ادیان پیشرفته و به تعبیر خودش «ادیان برتر» را به ترک نزاع و همکاری با یکدیگر فرا می خواند و از سوی دیگر معتقد است که غربیان باید مسیحیت را نوسازی کنند، روحیه انحصارطلبی را از آن بزدایند و نقاط مثبت ادیان دیگر را به آن بیفزایند. او معتقد است در این میانه که ادیان می کوشند در فضای تعامل با هم در عین حال گوی سبقت را از هم بربایند، دینی توفیق بیشتری خواهد داشت که بهتر سخن بگوید و طیف مخاطبین بیشتری را تحت لوای خود درآورد. توین بی در عین حال در برابر ناسیونالیسم و کمونیسم که خویشتن پرستی خودمحورانه انسان را مطرح می کنند، می کوشد همه ادیان را در یک جبهه واحد فراخواند تا به موعظه ای عظیم دست یازند که «انسان برترین حضور معنوی در جهان نیست».

این کتاب از چهار فصل تشکیل شده است. فصل اول: «معیارهای مقایسه ادیان چیست؟» مولف در این فصل به این پرسش پاسخ می دهد که اصولاً معیارها، آزمون ها و پایه های مقایسه ادیان با یکدیگر چیست؟ یکی از معیارهای بیان شده برای مقایسه (عمل به دین) است که به دو واسطه قابل تحلیل است اول: تلاش برای اندازه گیری درجه نارسایی عمل به یک دین خاص در برابر آرمان ها و دستورها و ادعاهای آن دین. دوم: توجه به رفتارهای فعلی پیروان یک دین با رفتار فعلی پیروان ادیان دیگر. مولف در این فصل این دو واسطه را پی می گیرد و در کنار آنها معیارهای دیگری را نیز مطمح نظر قرار می دهد.

فصل دوم: «ویژگی های جهان معاصر چیست؟» توین بی در این فصل تحلیل خویش را این گونه آغاز می کند که همه ما در روزگار خویش با چشمانمان فرآیند عبور از جهان قدیم بر جهان جدید را تجربه کرده ایم و انقلاب بزرگ سکولاری را شاهد بوده ایم که محتملاً در روابط میان ادیان نیز موثر بوده است. وی در طی مباحث این فصل به این نتیجه می رسد که اگر فرد هدف خود را از نظر معنوی بالاتر و فراتر از سعادت سکولار قرار دهد آن گاه سعادت سکولار هم به منزله محصولی ضمنی و جنبی حاصل می شود.

فصل سوم: «رابطه مسیحیت با تمدن غربی متحدکننده جهان معاصر چیست؟» یکی از دغدغه های توین بی در این فصل قرار گرفتن مسیحیت سنتی در برابر شرک جدید است. او می گوید در روزگار ما مسیحیت و همه ادیان زنده دیگر با دشمن مشترکی  روبه رو شده اند که عبارت است از دین قدیم انسان پرستی در قالب پرستش قدرت جمعی انسان. او این فصل را با پرسشی چنین به خاتمه می برد که آیا ادیان برتر در این شرایط حساس نباید تفاوت های خود را فرعی بدانند و در مقابل دشمن مشترک خویش در کنار هم بایستند؟

فصل چهارم: «رویکرد مسیحیت به ادیان غیرمسیحی معاصر چه باید باشد». مولف در این فصل مهم ترین زمینه مشترک مورد نیاز برای تعامل عمیق ادیان را فطرت آدمی و مخصوصاً خودمحوری که گناه اصلی فطرت آدمی است، می داند و معتقد است مسیحیت باید خویش را از این عقیده سنتی که مسیحیت بی نظیر است، بپالاید. او در پایان این فصل از آخرین دفاعیه اورلیوس سیماخوس رئیس مجلس سنا سخنی را وام می گیرد: «محال است که برای رسیدن به آن راز بسیار بزرگ تنها یک راه وجود داشته باشد» آری این راز، راز ملاقات انسان با خدا و راز ارتباط خدا با خیر و شر است.

سئوال سیماخوس هنوز هم در جهان امروز مطرح است و مسیحیت امروز هم با آن روبه رو است.
 

نظر شما