زنان در سوریه سنت ها و آرمان ها
موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

زنان در سوریه سنت ها و آرمان ها

روزنامه همشهری یکشنبه 4 شهریور ,1375 25 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1051

گفتگو با خانم دکتر رواد ابراهیم
زنان شاغل در سوریه 16 درصداز کل نیروهای شاغل و 46 درصدازنیروی
کارگری را تشکیل می دهند
زنان در جهان سالانه کاری به ارزش سه میلیارد ریال را انجام می دهند
که نامرئی وبدون مزد است

زنانی از سوریه و لبنان علیه نظامیان اشغالگر اسراییلی عملیاتی
انجام دادند و به شهادت رسیدند
اشاره: این گفتگو, در سفر یکی از اعضای تحریریه همشهری به سوریه,
با خانم رواد ابراهیم, روزنامه نگار و پژوهشگر سوری انجام گرفته است
که با هم می خوانیم.
ممکن است خودتان را معرفی کنید
رواد ابراهیم هستم, روزنامه نگار که در روزنامه های سوریه, لبنان و
اردن قلم می زنم. اکنون در حال تدوین رساله دکترای خود هستم که مشخصا
درباره زن است. گرچه تخصص اصلی ام نیست اما علاقه باعث شد تا این
موضوع را انتخاب کنم.

اگر ممکن است از وضع زن سوری و زن عرب به طور کلی برای ما صحبت
کنید
طبعا موضوع بسیار گسترده است. لذا اجازه دهید ابتدا اززن سوری
آغاز کنم. زیرا آشنایی من با زن عرب از خلال کتاب ها ورسانه هاست.
البته تماس هایی بازنان لبنانی, اردنی و مصری داشته ام. اما به طور
کلی آن چه درباره زن عرب می دانم بیشتر از طریق کتاب ها وکنفرانس های
مشترک بوده است.

من فکر می کنم مقوله زن سوری بخشی از مقوله زن عرب است.
به گمان من در برخی اززمینه ها, تفاوت هایی وجود داردمثلا زنان
سوریه, زنان لبنان و زنان مصر با زنان دیگر کشورهای عربی تفاوت هایی
دارند که خود ناشی از قوانین اساسی این کشورهاست.
اصولا زن در سوریه یا شاغل است یا خانه دار. گرچه من منکر اهمیت
نقش زن خانه دارنیستم, اما بی گمان زن شاغل تا اندازه ای با زن
خانه دار تفاوت دارد. زنان شاغل در سوریه 16 درصد از کل نیروهای شاغل
(ادارات , آموزش و پرورش و کارخانه ها) و 46 درصد از نیروهای کارگری
را تشکیل می دهند. به نظر من با وضع کنونی اقتصادی در سوریه و سایر
کشورها, مشارکت زنان در نیروی کار بیرون خانه بیشتر خواهد شد که خود
پیامد نیاز مردم است.
این رویه علنی قضیه است. یک رویه پنهان در مورد زنان همه دنیا
وجود دارد. آمارهایی که اخیرا منتشر شده است نشان می دهد زنان در
کل جهان, کاری نامرئی انجام می دهند که در برابر آن دستمزدی دریافت
نمی کنند. ارزش سالانه این کار بی مزد زنان درجهان سه میلیارد دلار
امریکایی است. طبعا زنان سوری بخشی از زنان جهان را تشکیل می دهند
که قسمتی از این کار نامریی متعلق به آنان است. به عنوان مثال در
روستاهای ما زنان کار می کنند بی آن که در برابر آن مزدی دریافت کنند
و کار در واقع بی اجرت است.
بی گمان زنان سوریه در عرصه های آموزش و پرورش و دانشگاه
دستاوردهایی داشته اند که البته قصد ندارم آمار بدهم و ستایش کنم.

اگر آماری بدهید ممنون می شوم
متاسفانه حضور ذهن ندارم و اگر می دانستم آمارهایی را با خود
می آوردم.

خانم ابراهیم ظاهرا دو خانم وزیر در کابینه سوریه هستند. آیا این
یک مشارکت واقعی است یاکلیشه ای و ظاهری.
به نظر من این دو خانم وزیربا هم تفاوت هایی دارند. به نظر
می رسد که وزیرفرهنگ (خانم نجاح عطار) بر اثر تجربه های طولانی که
در وزارتخانه خودکسب کرده و نیز استعداد و توان شخصی اش توانست در
عرصه فرهنگی, اقدام هایی انجام دهد. به عنوان مثال ایشان ارکستر
سمفونیک ملی سوریه را پدید آوردکه آرزوی دیرین ما بود. ما اکنون یک
انستیتو عالی بزرگی در زمینه موسیقی و تئاتر داریم.

ظاهرا رئیس ارکسترسمفونیک از جمهوری آذربایجان است
خیر اکنون صلحی الوادی رئیس این انستیتو و ارکسترسمفونیک ملی
است اماکارشناسان موسیقی از جمهوری آذربایجان داریم. بویژه
کارشناس تار که یک آذری است.
لذا عملا پست وزارت وی کلیشه ای و ظاهری نیست. امابه نظر من کافی
نیست که زن فقطدر منصب های رسمی قرار گیرد. آگاهی باید در میان
همه لایه های زنان جامعه گسترش یابد. زیرا این کافی نیست من بگویم
که ما در سوریه 25 نماینده زن در مجلس خلق یا دو وزیر زن داریم .

شمار کل نمایندگان مجلس خلق چه قدر است
25 نماینده زن از حدود کل 176 نماینده .

میزان مشارکت زنان سوریه دردانشگاه ها به عنوان استاد و دانشجو
چگونه است.
می توانم بگویم که در قیاس باکشورهای جهان سوم دراین عرصه وضع
خوبی داریم. زن سوری توانست جهش کیفی داشته باشدکه البته این
امر, براثر قانون اساسی کشور رخ داده است. زیرادرسوریه طبق قانون
اساسی زن در حقوق و مسئولیت ها با مرد برابر است.

یک اندیشمند مغربی در جایی گفته است: جامعه عرب و از آن میان زنان
از نظر افقی به دوبخش تقسیم می شود. یکی جامعه سنتی و دیگری جامعه
غربگرا, من فکر می کنم این امر در سوریه نیز صادق است. یعنی ما در
خیابان های شهرهای شما, شماری از زنان را می بینیم که آخرین مدل لباس
را به تن دارند و نیز زنانی هستند که جامه سنتی به تن دارند. ظاهرا
دیدگاه این اندیشمند مغربی درست است.
طبعا درست است و این البته فقط خاص سوریه نیست بلکه در کل جهان
این حالت هست.

البته وی بر جهان عرب تاکیدمی کند.
آری وقتی واژه غربگرا را به کار می گیریم این قضیه به جهان عرب
بازمی گردد.

این اندیشمند عرب تاکید می کند که گاهی این غربگرایی از خود غربیان
نیز بیشتر است.
بی گمان, وقتی در خیابان هاومحله های دمشق یا هر شهر دیگری قدم
بزنی تنوع در لباس پوشیدن را خواهی دید. فقط جامه عربی یا جامه
غربی نیست بلکه شکل های مختلفی خواهی دید. مثلا در دمشق اگر به جایی
به نام خیابان حلب بروی واقعا لباس های زنان و دختران را غربی تر از
غربی ها خواهی دید. این پدیده ای نامعقول است. اگر به محله سیده
زینب یا محله های نظیر آن بروی زنانی می بینی که چادر یا لباس بلند
پوشیده اند; در واقع ما شاهد بازگشت زنان عرب به چنین پوششی هستیم.
در گذشته به این میزان نبوده است. البته اینها دلایل خاص خود را
دارد. در سوریه هفت هشت سالی می شود که این قضیه شیوع پیدا کرده
است.

گفته می شود که زن در اینجا حق طلاق دارد آیا این صحت دارد
خیر زن در سوریه فقط دریک حالت حق طلاق دارد و آن هنگام عقد
ازدواج است که درعقدنامه شرط کند که از حق طلاق برخوردار است.
البته این کار به ندرت رخ می دهد و دلیلش شرایط و ارزش های عرفی و
اجتماعی است.
ظاهرا اقلیت مسیحی بزرگی در سوریه هست که در مسایل سیاسی ,
اجتماعی و ادبی سوریه وجهان عرب هم تاثیر داشته است. اینها به
قولی حدود یک سوم یایک چهارم جمعیت سوریه راتشکیل می دهند, وضع
اینان از نظراحوال شخصی چگونه است مسیحیان عرب سوریه بسی کمتر
از یک سوم جمعیت هستند. امامسیحیان سوریه در اغلب قوانین احوال
شخصی تابع شریعت اسلامی هستند مثل قضیه ارث و نظایر آن.

ازدواج چی ازدواج کاملا فرق می کند. عقد یا طلاق آنان در کلیسا
انجام می شود و دارای شرایط خاص خود است. محکمه های دینی خاصی نیز
به اختلافات زن و شوهر در این زمینه ها می پردازند.

کاتولیک ها به چه شکل آیا طلاق ندارند چرا پس از هفت سال
جدایی, طلاق انجام می گیرد. این قضایا همگی تابع کلیساست.

به نظر شما زن در جامعه سوریه با چه نوع ستمی روبه روست طبعا
انواع ستم ها و انواع خشونت ها در مورد زن به کار گرفته می شود که از
همه مهمتر ازدواج زودهنگام دختر است. این حالت هنوز هم وجود دارد.
ازدواج تابه تا یعنی ازدواج شخصی با خواهر کسی در مقابل ازدواج آن
کس با خواهر آن شخص. یا برخی طلاق های ظالمانه که مرد هر وقت بخواهد
به آن دست می یازد. همان طور که گفتم زنان سوریه به طور نسبی در عرصه
عمل, جایگاه وسیعتری را اشغال کرده اند. اما بخش دیگری از زنان نیز
وجود دارند که دچار عقب ماندگی هستند. اینان در روستاها هستند.
البته روستاهایی در سوریه داریم که ازشهر هم متمدن ترند همانند
برخی ازروستاهای شهرحما یا روستاهای بندرلاذقیه یا بخشی از
روستاهای حمص. روستاهای دمشق عقب مانده هستند. نیز روستاهایی داریم
که زن در آنجا هنوز گرفتار قید و بندهای عشیره و قبیله است و سخت
عقب مانده همانند روستاهای بدوی نشین واقع در حاشیه صحرای مجاور با
عراق و اردن.

من شنیده ام که تضادهای اجتماعی میان ایالت های سوریه یا میان شهر و
روستا زیاد است. یا می گویند که ایالت های ساحلی سوریه از ایالت های
صحرایی پیشرفته تر هستند. این طبیعی است. شهرها و روستاهای ساحلی
در همه کشورهای جهان پیشرفته تر از سایر جاهاست. زیرا تماس و تبادل
فرهنگی و مدنی با دیگر کشورها بیشتر است. به عنوان مثال روزانه
هزاران جهانگرد وارد شهرهای لاذقیه وطرطوس می شوند. به اینان ,
بازرگانان و دیگر مسافران را نیز باید افزود. این تماس ها به نوعی
پیشرفت منجر می شود. اصلا سرشت اجتماعی و آب و هوایی و زیست محیطی
مثل رطوبت و همانند آن, سنت های خاصی را به مردم ساحل نشین تحمیل
می کند که با بخش های مرکزی فرق دارد.

من در موزه ملی سوریه, انواع گوناگونی از جامه های روستایی را دیدم
که مربوط به مناطق کردنشین و صحرانشین است. جامه های متنوع زنان کرد,
عرب, صحرانشین به نظرم جالب آمد. جامه های زنان در سرزمین سوریه از
تنوع گسترده ای برخوردار است. معمولا آب و هوا و محیط زیست و محیط
اجتماعی شیوه های خاص ارزش ها و نیازهای خود را پدید می آورد.

من با چند نویسنده زن سوری در کانون نویسندگان عرب در دمشق برخورد
کردم. حضور زنان در این اتحادیه ملموس است. رمان نویسان و
داستان نویسان سوری همچون کولیت خوری ,انیسه عبود,قمر کیلانی ,
الفت ادلبی دکترنادیا خوست در جهان عرب هم معروفند.
نادیا خوست سال هاست قلم می زند و ازمدافعان سرسخت دمشق کهن و آثار
باستانی آن است.

سوریه نویسندگان زن دیگری هم دارد که به کشورهای دیگر عرب رفته اند
مثل خانم غاده السمان که هم شاعر و هم نویسنده و یکی دو کتاب وی
به فارسی ترجمه شده است. غاده السمان از برجسته ترین شاعران و
رمان نویسان جهان عرب است که اکنون در بیروت سکونت دارد. نباید خانم
وداد سکاکینی را فراموش کنیم که از نویسندگان پیشتاز و قدیم سوریه
است. ما زنانی داشتیم که در مبارزه علیه استعمارگران فرانسوی شرکت
کردند. زنی به نام ثریا حافظ نخستین تظاهرات ضد فرانسوی را در
سوریه به راه انداخت. وی در این راه با سرزنش ها و انتقادهای
سنت گرایان روبه رو شد. چون در آن هنگام قابل قبول نبود زنی بیاید و
تظاهرات راه بیاندازد. زنان دیگری نیز بودند که در این مبارزه شرکت
داشتند اما نامهایشان درخششی نداشت که البته علتش شرایط اجتماعی
بود.
زیرا اینان مجبور بودند در آن زمان نام خود را پنهان کنند, و حتی
زنانی بودنداز سوریه و لبنان که علیه نظامیان اشغالگر اسراییلی
عملیاتی انجام دادند و به شهادت رسیدند. اغلب آنان ترجیح می دادند
گمنام بمانند و نامشان فاش نشود. ببینید یک خانم پژوهشگر مراکشی به
نام دکتر فاطمه مرنیسی, کتابی نوشته است به نام ملکه های گمنام این
ملکه ها در قلمرو امپراتوری اسلامی و کشورهای عربی حکومت می کردند اما
نام آنان در طول تاریخ زیر غبار ضخیمی از گمنامی فراموش شده است.
این زنان حاکم پس از پیدایش اسلام, گاه به گاه در این یا آن کشور
فرمانروایی کرده اند. خانم الفت ادلبی رمانی نوشته است که در آن
پیرامون شهر دمشق و مبارزه مردم سوریه و زنان به طور خاص علیه
فرانسویان صحبت می کند. وی ما را با شماری از زنان آشنا می کند که
مستقیما در انقلاب ضد فرانسوی شرکت کردند. مثل پشتیبانی از مبارزان ,
رخنه شبانه در میان صفوف دشمن و حمل اسلحه به هنگام شب و نظایر آن
اما متاسفانه نام این زنان به فراموشی سپرده شده است.
در زمینه آگاهی اجتماعی زنان ,با توجه به تجربه ای که
ازسرگذرانده ام باید بگویم شماری از زنان هستند که اگرفرصتی به
آنان داده شود, ابداع وخلاقیت خواهند داشت. اما جامعه مرد سالار همیشه
این فرصت را به آنان نمی دهد و زنان با سختی ها و دشواری هایی روبه رو
می شوند. همواره یک تناقض درونی در زنان وجود دارد. وقتی زنی فقط
سواد بیاموزد اما آگاهی اجتماعی نداشته باشد همین که فرصتی برای
ازدواج پیدا کند که او را از کار و اداره راحت کند, خانه نشین می شود.
این موضوع درباره اغلب این گونه زنان صدق می کند. البته من گاهی این
گونه زنان را معذور می دانم; زیرا پس از ازدواج مسئولیتشان دوبرابر
می شود. به عنوان مثال من به عنوان یک زن کارمند باید دو مسئولیت
سنگین را انجام دهم یکی مسئولیت کار بیرون از خانه و دیگری مسئولیت
کار در خانه. یعنی اگر ساعت های کار زن را در نظر بگیریم به مراتب از
ساعت های کار مرد بیشتر است, از این رو زن ترجیح می دهد در خانه بماند
و خانه داری کند. اما با این وجود من می گویم زن لازم است در بیرون از
خانه هم کار کند. زیرا فقط درامد مادی کار نیست بلکه زن با کار, خود
را می سازد. طبعا در اینجا مساله بسیار مهمی مطرح می شود که من در
رساله دکترای خود بر آن تاکید فراوان کرده ام و آن زن انسان است و
نه زن مونث. بنابراین مرد باید با زن به عنوان یک انسان برخورد کند
نه یک ماده. بایدبگویم که طبیعت زن ایجاب می کند که کار و شغل وی
با این طبیعت هماهنگ باشد. البته این به معنای آن نیست که من زن
را جدا کنم و بگویم این یکی شغل درخور زن است و آن یکی درخوراو
نیست. خیر, زن یک سرشت فیزیولوژیک خاص دارد که مثلا نمی تواند در یک
معدن کار کند.

نیز گفته می شود که زن با کارکردن در بیرون خانه به استقلال
اقتصادی دست می یابد که جایگاه او را در برابر مرد و درجامعه
مستحکم می سازد.
بدون شک, همین طور است. البته من با این مقوله که زن شاغل از
حقوق خود برای امور خانواده استفاده نکندموافق نیستم.

آیا در سوریه هم جهیزیه ونظایر آن توسط خانواده دخترتدارک
می شود
خیر خانواده دختر مسئولیتی در این زمینه ندارد وهمه مخارج ازدواج
و جهیزیه به عهده مرد است. مگر این که استثنائا خانواده دختر خود
مایل به این کار باشند و البته عرف نیست اما به طور کلی همه چیز به
عهده شوهر است.
البته در میان نسل جدید این پدیده مشاهده می شود که مثلا دختر
کارمند به نامزدش در خرید اثاث خانه و مخارج ازدواج کمک می کند واین
پدیده جدیدی است. زیرا وضع اقتصادی دشوار شده است. به نظر من مشارکت
دختر در تامین زندگی مشترک ضرری ندارد. اما زن پیوسته این نگرانی را
دارد که با وجود مشارکت مادی, در نهایت, مرد هر وقت دلش بخواهد او
را طلاق می دهد.

آیا در مناطق عشایری وصحرانشینی سوریه پدیده زن کشی ودخترکشی به
خاطر مسایل ناموسی وجود دارد
این پدیده در سوریه گسترش چندانی ندارد, اما گاهی پیش می آید که به
خاطر انتقامگیری در زمینه های ناموسی وقایعی اتفاق می افتد.
چند سال پیش در عراق قانونی تصویب شد که به موجب آن هرکسی به محض
آن که به خواهرشک کرد بی آن که چیزی ثابت شود حق دارد او را
بکشد. فقطمحض شک کردن کافی است تابرادری, خواهرش را بکشد.
بی شک, اگر جوانی آگاهی اجتماعی داشته باشد مطمئنا به فکرخواهد
افتاد که چنین کاری راانجام ندهد. زیرا کسی که خواهرش را بکشد
مطمئنا زندانی می شود.

وضع خواستگاری در سوریه چگونه است. پسر چگونه با همسر آینده خود
آشنا می شود.
به طور کلی در سوریه ,خواستگاری به شکل سنتی انجام می گیرد. خیلی
ساده بگویم دختردر خانه می نشیند; ناگاه بختش باز می شود و مردی به
عنوان خواستگار در خانه را می کوبد و به خواستگاری می آید, به طور کلی
شکل های مختلفی در عرصه های آشنایی و نامزدی وجود دارد.

با توجه به این که مسیحیان عرب در سوریه اقلیت بزرگی هستند; آیا
امکان ازدواج میان مسلمانان و مسیحیان وجود دارد
خیلی سخت. اگر انجام شود باتغییر دین همراه است. مثلایک جوان
مسیحی برای ازدواج بادختر مسلمان باید دینش راتغییر دهد و
مسلمان شود و عکس آن شدنی نیست.
البته حالت اول نیز به سختی انجام می شود چون خانواده پسر, اغلب
موافقت نمی کنند. معمولا این گونه ازدواج ها در خارج از کشور انجام
می شود. چون حق تصمیم گیری با مرد است لذاتصمیم می گیرد و مسلمان
می شود.

خانم رواد ابراهیم به عنوان آخرین پرسش: چه چیز ناگفته ای درباره
زنان سوریه دارید که برای ما بگویید
من به رغم جهشی که در زندگی زنان سوریه رخ داده اما همچنان
آرزوهایی را در سر دارم. این میزان مشارکت به اندازه ای نیست که
بگوییم همه زنان سوریه توانسته اند به آن چه که می خواهند دست یابند.
هنوز نسبت کمی از زنان هستند که به آن چه ما در نظر داریم, دست
یافته اند.
من امید دارم بخش بزرگی اززنان بر انسانیت خود آگاهی یابند, یعنی
زن احساس کند که انسان است و نقطه عزیمتش در رفتار با مرد همین
انسانیت باشد. در این صورت می توان زن را آگاه کرد. من زنان عادی ,
خانه دار و حتی زنان کارمندی را دیده ام و در این زمینه با آنها صحبت
کرده ام, ناآگاهی از سرورویشان می بارید و از این فضا به دور بودند.
طبعا علت این امر, جامعه پدر سالارانه ماست که در آن زندگی
می کنیم. این جامعه, دستیابی به حقوق زن را دشوار کرده است. من
امیددارم زن به انسانیت خود آگاهی یابد و بر این اساس با ذات و
درون خود برخورد کند و از حاشیه جامعه بیرون بیاید.
 

نظر شما