موضوع : پژوهش | مقاله

آدم فروشی

می توان به طور کلی «آدم فروشی» را جریانی دانست که در آن موقعیت و وضعیت یک شخص از جانب فرد یا افراد دیگر با گزارش عمل یا اعمال خلاف عرف آن شخص به فرد ثالث به طور پنهانی، متزلزل می شود. «زیرآب زدن»، به گونه ای ظریف تر این مسأله را نشان می دهد.
بنیانگذاران جامعه شناسی در صدد بودند تا علمی را بنیان نهند که به بررسی علمی «پدیده های اجتماعی» بپردازد. اگوست کنت ،واضع اصطلاح جامعه شناسی بر این نظر بود که جامعه شناسی با استفاده از همان روش هایی که در علوم طبیعی و علوم ریاضی به کار می رود، به بررسی و تبیین «پدیده های اجتماعی» می پردازد.
پس از او سایر جامعه شناسان نیز همواره در صدد بودند که با استفاده از روش های مناسب به بررسی علمی فرایندها و تغییرات و تحولاتی بپردازند که در جوامع مختلف رخ می داد. جامعه شناسی در مسیر پیشرفت روزافزون خود به شاخه ها و حوزه های مختلفی تقسیم شد. هر یک از این حوزه ها سعی بر آن داشته اند که با انتخاب پدیده ای خاص، دامنه مطالعاتی خود را محدود کرده و به بررسی عمیق پدیده مورد نظر بپردازند. همزمان با تخصصی تر شدن حوزه های مطالعاتی در رشته ها و گرایش های مختلف جامعه شناسی روش های کمی و کیفی مطالعه «پدیده های اجتماعی» نیز متحول شدند. همه این تغییر و تحولات به این منظور بود که «پدیده های اجتماعی» با دقت بیشتری مطالعه شوند.
اگر چه «پدیده اجتماعی» اصطلاحی مفهومی برای مطالعه واقعیت اجتماعی است اما امیل دورکیم یکی دیگر از بزرگان جامعه شناسی بر این باور است که پدیده اجتماعی مصداق عینی و خارجی دارد. به نظر دورکیم «پدیده های اجتماعی» واقعیت های اجتماعی هستند و همین واقعیت های اجتماعی نیز موضوع جامعه شناسی را تشکیل می دهند.[این] واقعیت ها نسبت به هر فرد زنده ای جنبه خارجی دارند و با گذشت زمان پایدار می مانند. حال آنکه افراد خاص می میرند و جایشان را به دیگران می دهند. وانگهی واقعیت های اجتماعی نه تنها بیرون از افراد قرار دارند، بلکه از چنان قدرت وادارنده ای برخوردارند که بر فرد و اراده فردی تحمیل می گردند.(۱)
به این ترتیب مشخص می شود که پدیده های اجتماعی همان واقعیت هایی هستند که جنبه خارجی و عینی داشته و علاوه بر آن همان طور که دورکیم بعدها اشاره کرد، جنبه درونی و ذهنی نیز دارند.(۲) یعنی علاوه بر حضور خارجی و عینی «پدیده های اجتماعی» آنها در جریان اجتماعی شدن افراد، ملکه ذهن شده و جزیی از وجدان آنها را تشکیل می دهند.همه اعضای جامعه از طریق نهادهای اجتماعی کننده ای چون خانواده و مدرسه این پدیده ها را که در قالب اندیشه و هنجارها نمایان می شوند در خود درونی می سازند.بنابراین موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی این چنین خصایصی دارد. در جامعه ایران بایستی به دنبال پدیده های با چنین خصلتی باشیم. علیرغم این مسأله به نظر می رسد بتوان پدیده های دیگر را نیز از زاویه جامعه شناختی مورد بررسی قرار داد،اما همان طور که اشاره شد، موضوع جامعه شناسی پدیده هایی با شرایط و ویژگی های اجتماعی می باشد. در راستای چنین هدفی و در ادامه سلسله مقالات جامعه شناسی زندگی روزمره در این مقاله به بررسی پدیده ای دیگر می پردازیم که به نظر می رسد خصایص یک پدیده اجتماعی را داشته باشد.
قبل از ورود به بحث لازم به یادآوری است که نگارنده بنا به دلایلی که در مقاله ای جداگانه تشریح شده است، خود را مقید به چارچوب نظری خاص نمی داند اگر چه از چارچوب های نظری که در پارادایم های متفاوتی قرار دارند نیز در تحلیل یک مسأله استفاده خواهد شد. با این حال تلاش خواهد شد تا با استفاده از نظریه های پارادایم نظم و به خصوص نظریه های سطوح خرد تا حد امکان به بررسی جامعه شناختی پدیده مورد بحث در این مقاله بپردازیم.

سابقه تاریخی
علی رغم آنکه «آدم فروشی» پدیده ای شایع دربرخی از جوامع است، اما مطالعه علمی که نتایج آن در دسترس باشد، در این زمینه وجود ندارد. جدای از نبود مطالعات علمی و پژوهشی به نظر می رسد هیچ نوع مطلب و مقاله ای که به طور اختصاصی به بررسی این مسأله بپردازد وجود نداشته باشد! (حداقل به طور رسمی چاپ نشده و در اختیار دیگران نیست) شاید یکی از دلایل این امر آن باشد که بزرگان رشته ای که موضوع مطالعه آن فرایندها و پدیده های اجتماعی است، پرداختن به چنین مسایلی را دون شأن خود تلقی می کنند!!
برای آنان که همواره در برج عاج دانش خویش نشسته و خود را فهیم تر و داناتر از مردم عادی می دانند و غالب اوقات نگاهی تحقیرآمیز به مسایل مربوط به جامعه خود می دارند و از این نظر شاید پرداختن به چنین مسایلی بسیار زننده باشد!!
در هر حال در فرهنگ عامیانه «آدم فروشی» حضوری پررنگ دارد و از آن جایی که پدیده ای شایع است اظهارنظرهای متفاوتی درباره این مسأله در میان مردم وجود دارد. آنها که می فروشند، این پدیده را خوب و گاهی وظیفه خود تلقی می کنند. حال آن که «فروخته شدگان» آن را قبیح ترین و زشت ترین عمل می دانند. و آنها که «می خرند» از این امر منتفع شده و خوشحال می گردند.
علاوه بر این به نظر می رسد «آدم فروشی» بیشتر از زاویه روانشناختی مورد توجه و بررسی بوده است. به این معنی که افراد گمان می کنند کسانی که دارای شخصیت ضعیف هستند و یا صرفاً خصلتی تابع یا وابسته دارند، دست به چنین کاری می زنند. «آدم فروشی» معمولاً با صفاتی چون رذل و پست و.... از جانب فروخته شدگان و سایر کسانی که احتمال فروخته شدنشان می رود، مورد خطاب قرار می گیرد.
«آدم فروشی» و «جامعه شناسی»
آیا «آدم فروشی» خصلت یک پدیده اجتماعی را دارد؟ با توجه به تعاریف ارایه شده از پدیده اجتماعی به نظر می رسد «آدم فروشی» هم جنبه عینی و خارجی دارد و هم جنبه درونی و ذهنی. انسان ها می میرند و جای خود را به دیگران می دهند، اما آدم فروشی باقی می ماند. علاوه بر آن آدم فروشی در جریان اجتماعی شدن افراد آموخته می شود و خصلتی درونی و ذهنی دارد.
اولین گام در شناخت این مسأله توصیف ابعاد مختلف آن می باشد.

«آدم فروشی» چیست؟!
پدیده آدم فروشی با اصطلاح دیگری نیز هم معنا بوده و ترادف تناسبی دارد؛ مترادفی که به گونه ای دقیق تر مسأله آدم فروشی را باز می نماید. این مترادف اصطلاح «زیر آب زدن» است. هر چند ارایه هر گونه تعریفی جامع و مانع از این مفاهیم ناممکن به نظر می رسد اما می توان به طور کلی «آدم فروشی» را جریانی دانست که در آن موقعیت و وضعیت یک شخص از جانب فرد یا افراد دیگر با گزارش عمل یا اعمال خلاف عرف آن شخص به فرد ثالث به طور پنهانی، متزلزل می شود. «زیرآب زدن» ، به گونه ای ظریف تر این مسأله را نشان می دهد. «زیرآب» در تقابل با «روی آب» است. در حالی که «روی آب» همواره آشکار و هویدا می باشد زیرآب پنهان و رازآلود است. از این روی زیرآب زدن به جریان گزارش پنهانی اشاره دارد. به این معنی که شخص گزارش دهنده معمولا به صورت مخفی و پنهانی می فروشد. اما آدم فروشی به طور کلی هم جنبه پنهانی دارد و هم جنبه آشکار. جنبه پنهانی آن همان بخش فروش و فروشنده است که همواره سعی می کند تا اعمال خود را به صورت مخفی انجام دهد و تا حد امکان شناخته نشود. جنبه آشکار آن زمانی است که فرد سوم بعد از آگاهی از مسأله، اقدام به تنبیه و مجازت شخص خاطی می کند و به این ترتیب پرده از روی راز برمی دارد.
چرا که جریان اعمال مجازات نشان دهنده آن است که نظارت کننده از موضوع آگاه شده است و این آگاهی نیز باید به خاطر گزارش کسی باشد. در قسمت های دیگر بیشتر این مسأله را بررسی می کنیم.

عناصر «آدم فروشی»
«آدم فروشی» با سه عنصر رابطه و پیوند نزدیکی دارد. به این صورت که این سه عنصر بخشی از مسأله آدم فروشی را تشکیل می دهند. اولین آنها عنصر «انحراف» است. انحراف از عرف، قواعد و هنجارها و... اولین گام برای وقوع آدم فروشی است. تا انحرافی صورت نگیرد، مسأله ای نیست که فروخته شود، زمانی که انحراف رخ داد ،احتمال فروخته شدن وجود دارد به شرط آنکه عناصر دیگر نیز وجود داشته باشند. زمانی که فرد یا افرادی از قواعد و هنجارهای مرسوم جامعه یا گروه یا سازمانی تخطی می کنند، این امکان و اجازه را به دیگران می دهند تا با بیان کردن تخطی آنها به فرد یا افرادی که از این قواعد و هنجارها حمایت می کنند، آنها را بفروشند. بنابراین انحراف جزء لاینفک مسأله آدم فروشی است. در این معنا فروش چیزی جز گزارش یک انحراف نیست. منتهی این انحراف گویا از انحرافات دیگر کمی متمایز است، چرا که هیچ کس به گزارش یک دزدی یا قتل آدم فروشی نمی گوید، اما به گزارش دیر آمدن یک کارمند به مدیر از جانب همکار دیگر «آدم فروشی» اطلاق می شود. بنابراین انحراف تنها یک بخش مسأله است و تا زمانی که بخش ها و عناصر دیگر در کار نباشد، صرفاً گزارش انحراف نمی تواند تعبیر به آدم فروشی شود.

نظارت
عنصر دوم مسأله «آدم فروشی» نظارت است. آدم فروشی زمانی ممکن می گردد که نظارت بر قواعد و قوانین و ارزش ها و... وجود داشته باشد. بدون وجود ناظری که از این قواعد حمایت کند امکان «فروختن» کسی وجود ندارد. بنابراین همواره وجود ناظری برای حمایت از این قواعد، بخش جدایی ناپذیر مسأله است. اما ناظر بایستی ضمانت های اجرایی لازم و مناسب را جهت حمایت از قواعد و قوانین و رسوم داشته باشد. یعنی باید بتواند زمانی که کسی را به او فروختند با اعمال مجازات و تنبیه مانع انحراف دوباره از قواعد و قوانین موجود شود. ناظری که دیگران از حضور او اطلاع دارند و ضمانت های اجرایی او را پذیرفته اند طرف دیگر مسأله «آدم فروشی» است. علی رغم ضروری بودن عنصر نظارت برای رخ دادن آدم فروشی، هنوز نیاز به عنصر سومی است. چرا که حضور ناظر به همراه انحراف و گزارش آن نمی تواند تعبیر به آدم فروشی شود. مثلا در دزدی هم انحراف است هم گزارش کردن و هم ناظری چون نیروی انتظامی. اما به نظر نمی رسد کسی در این میان به مسأله «آدم فروشی» اشاره کند مگر آنکه عنصر سوم در کار باشد.

«آشنا بودن»
عنصر سوم و شرط کافی برای وقوع «آدم فروشی» آشنا بودن کسی است که نقض قاعده و رسم خاصی را به ناظر گزارش می دهد. یعنی زمانی از پدیده ای به عنوان آدم فروشی یاد می شود که فروشنده با کسی که قواعد و قوانین و رسوم را نقض کرده است آشنا باشد. چه آشنای سببی و چه آشنای نسبی، در چنین حالتی است که مسأله آدم فروشی رخ می دهد. یعنی در حالی که شخص نقض کننده انتظار ندارد که آشنا انحراف او را به ناظر بگوید، چرا که فروشنده (در این جا فعلاً دوست یا آشنا) با او رابطه نزدیک دارد، به محض مشاهده این امر که انحراف او از قواعد و رسوم توسط آشنای فوق به ناظر گفته شده است، او را آدم فروش می خواند به این معنی که آشنای او، وی را به شخص دیگری فروخته است.
بنابراین بار روانی و ارزشی منفی اصطلاح فروش از آشنا بودن فروشنده نشأت می گیرد. به این ترتیب برای آنکه آدم فروشی رخ دهد بایستی ابتدا انحرافی از قاعده یا رسم یا قانونی رخ دهد تا آشنا یا دوستی با گزارش آن به ناظر، دوست و آشنای خود را بفروشد.

عوامل آدم فروشی
متناسب با سه عنصر آدم فروشی، سه عامل اصلی نیز در آن دخیل هستند و نوعی رابطه و کنش متقابل میان این سه عامل وجود دارد.
این سه عامل عبارتند از: شخص منحرف یا نقض کننده قواعد موجود، گزارش دهنده و نظارت کننده. هر چند ممکن است عامل چهارم یعنی حضار نیز در کار باشد، اما این عامل همواره در مسأله حضور ندارد. بنابراین فروخته شده، فروشنده و خریدار سه عامل اصلی «آدم فروشی» هستند.
فروخته شده: شخصی است که بنا به دلایل مختلف از قواعد و معیارهای موجود تخطی می کند. یا به عبارتی خطوط قرمز هنجارهای رسمی و غیررسمی را نقض می کند.
یکی از دلایل این نقض می تواند به منافعی برگردد که از رهگذر نقض خطوط قرمز فوق عاید شخص می شود. این انحراف از قواعد ممکن است اولین بار یا به صورت تصادفی رخ دهد یا آنکه شخص آن را از اشخاص نقض کننده دیگر بیاموزد. به این صورت که گاهی ممکن است فردی به صورت اتفاقی قاعده ای را رعایت نکند، اگر در چنین حالتی سود و پاداشی نصیب او گردد. ممکن است دوباره آن قواعد را رعایت نکند. اما گاهی نیز ممکن است شخص نقض کننده، انحراف را از محیط اطراف خود آموخته باشد. یعنی زمانی که او متوجه شود دیگران هم سطح او به دلیل عدم رعایت موارد خاص به پاداش می رسند، او نیز ممکن است به عدم رعایت آن موارد ترغیب شود، و در صورتی که پاداش دریافت کند تکرار این عمل برای او آسان خواهد بود. حتی بعد از فروخته شدن و اعمال مجازات علیه او، همچنان احتمال تکرار نقض قواعد از جانب شخص وجود دارد. این امر بیشتر در حالتی رخ می دهد که بین مجازات های اعمال شده و پاداش هایی که از رهگذر نقض هنجار و قاعده نصیب شخص می شود، تناسبی وجود نداشته باشد. در این صورت اگر میزان مجازات ها نسبت به پاداش ها ناچیز باشد، نمی تواند مانع نقض دوباره قواعد از جانب شخص خاطی شود. به هر حال فروخته شده با سبک و سنگین کردن پاداش ها و تنبیه ها دست به نقض هنجارها می زند.
فروشنده: کسی است که با نقض کننده آشنا بوده و مسأله نقض هنجارها و قواعد را به ناظر به صورت پنهانی گزارش می دهد. او ممکن است خود شاهد نقض قواعد باشد یا آنکه آن را از طریق حضار دیگری که شاهد بوده اند، فهمیده باشد. (به این مسأله در جمع آوری اطلاعات به طور مبسوط خواهیم پرداخت) در هر حال او نیز بنا به دلایل مختلفی اقدام به چنین کاری می کند، کما اینکه فروختن یک آشنا کاری به غایت دشوار است. از دیدگاه تئوری مبادله همان طور که هومنز می گوید، هر رفتاری برای به دست آوردن پاداش یا فرار از تنبیه انجام می شود. به این ترتیب در این مورد نیز فروشنده یا ممکن است از رهگذر نقض هنجارها و قواعد توسط شخص نقض کننده دچار ضرر و زیان شده باشد و یا آنکه برای گزارش کردن عمل فوق پاداشی نصیب او گردد. اگر نقض هنجار و قواعد به فروشنده لطمه زده باشد او با خیالی راحت تر اقدام به فروش آشنای خود خواهد کرد.
اما فروشنده باید همواره عواقب کار خود را در نظر داشته باشد همان طور که گفته شد فروش ضمن آنکه جنبه پنهانی دارد، بعدی آشکار نیز پیدا می کند.
در هنگام اعمال مجازات ممکن است شخص خاطی منکر عملی شود که انجام داده است، در این صورت ناظر به شاهدی برای اثبات ادعا و توجیه مجازات نیاز دارد و هیچ شاهدی بهتر از خود فروشنده نخواهد بود. ناظر ممکن است با فروخته شده هیچ نسبتی نداشته باشد اما فروشنده آشنای فروخته شده است و از این رو می تواند آماج خشم فروخته شده قرار گیرد. از این روی او نیز هنگام فروش بایستی به سبک و سنگین کردن پاداش ها و تنبیه ها بپردازد که از رهگذر «فروش» نصیب او می گردد. هر چند ممکن است فروشنده دلایل دیگری برای عمل خود داشته باشد، از جمله اینکه فروختن را وظیفه خود تلقی کند. (به این مسأله بعداً اشاره خواهد شد)
ناظر نظارت کننده کسی است که از هنجارها و قواعد و رسوم موجود حمایت می کند. او با استفاده از ابزارها و ضمانت های اجرایی مختلف سعی می کند تا مانع نقض قواعد شود. ناظر با اعمال پاداش برای فروشنده و تنبیه برای فروخته شده در مسأله آدم فروشی نقش اساسی دارد. قواعد و قوانین موجود همواره در جهت منافع ناظر عمل می کنند و همین امر نظارت او را با معنی می سازد. خساراتی که از رهگذر نقض قواعد فوق نصیب ناظر می شد او را بر آن می دارد تا با اعمال مجازات و تنبیه علیه خاطی، احتمال نقض دوباره قواعد را کاهش دهد.
نقض هنجارها و قواعد موجود صرفاً باعث وارد آمدن خسارت مادی به ناظر نمی شود بلکه در بسیاری از موارد از اقتدار او نیز می کاهد. به این صورت تا زمانی که قاعده ای زیر پا گذاشته نشده است، نقض آن بسیار دشوار بوده و اقتدار ناظر آن قاعده نیز معتبر می باشد. اما به محض آنکه این قاعده از سوی کسی زیر پا گذاشته شد، امکان نقض آن از جانب اشخاص دیگر بسیار بیشتر بوده و اقتدار ناظر نیز خدشه دار خواهد شد. از این روی ناظر همواره سعی می کنند تا با اعمال مجازات های متناسب با انحراف صورت گرفته و اعطای پاداش به فرد متعهد به قواعد به احتمال نقض دوباره عمل فوق را کاهش دهند و اقتدار خدشه دار شده خود را ترمیم کنند. نوع اعمال مجازات ناظران نیز متناسب با جایگاه آنها و نوع «آدم فروشی» متفاوت می باشد. نسبت و رابطه ناظر با فروخته شده و فروشنده نیز نقش اساسی در نوع مجازات دارد.
عامل چهارم یا حضار معمولاً در این جریان دخالتی ندارند و صرفاً به عنوان یک شاهد محض می باشند. اما ممکن است بعد از آن که شخصی فروخته شد، وارد مسأله «آدم فروشی» شوند. به این صورت که ممکن است به عنوان متهم یا شریک نقض کننده وارد جریان شوند. بعد از آن که نقض کننده در جریان اعمال مجازات علیه اش متوجه شد که فروخته شده است، اگر شخص فروشنده معلوم نشده باشد، او ممکن است همه اطرافیان خود را متهم به فروش کند تا در نهایت بتوانند فروشنده را یافته و اعمال تلافی جویانه علیه او انجام دهد. از این روی حضار ممکن است با همدردی کردن یا تقبیح عمل «فروش» از خود رفع اتهام کنند، هر چند فروشنده اولین کسی است که با فروخته شده ابراز همدردی کرده و معمولاً برای رد گم کردن بیشتر از همه خود را به آب و آتش می زند. به همین دلیل شناختن فروشنده کاری بسیار دشوار است مگر آن که شخص به «آدم فروشی» مشهور شده باشد. در این صورت هر وقت فروشی صورت گیرد همه می دانند که کار او می باشد. بنابر این نیازی به عمل شناسایی نخواهد بود.
برای فروختن کسی لازم نیست همواره سه عنصر فوق حاضر باشند. اما ارایه گزارش از نقض قواعد معمولاً در جریان ملاقات حضوری یا به صورت تلفنی و... بین فروشنده و نظارت کننده، انجام می شود.

انواع «آدم فروشی»
در یک تقسیم بندی کلی می توان «آدم فروشی» را به دو نوع کلی تقسیم کرد: رسمی و غیررسمی. آدم فروشی رسمی، به آن نوعی گفته می شود که در سازمان ها و محیط های رسمی انجام می شود و اعمال مجازات نیز غالب اوقات به صورت تنبیهات قانونی می باشد. از آن جایی که در سازمان ها و ادارات رسمی سلسله مراتب اقتدار وجود دارد و معمولاً برای هر مجموعه ای در رأس سلسله مراتب اقتدار یک مدیر وجود دارد، امکان گزارش نقض قواعد و قوانین سازمان از جانب کارمندان اداره در مراتب پایین تر به مدیر وجود دارد. در این نوع آدم فروشی معمولاً روش های ویژه ای برای گزارش دادن اتخاذ می شود که در قسمت شیوه های فروش به آن می پردازیم. آدم فروشی غیررسمی به جریان گزارش نقض ارزش ها و هنجارهای غیررسمی موجود در گروه ها و خانواده ها و در مقیاس وسیع تر در اجتماع گفته می شود.
تفاوت اصلی این دو نوع «آدم فروشی» در مسأله ضمانت اجرایی ناظرین و نوع تنبیه ها و مجازات می باشد. در حالی که در «آدم فروشی های» رسمی معمولاً ناظرین با اتکا بر جایگاه رسمی و قوانین رسمی از ابزارهای قانونی در جهت مجازات تخطی کنندگان استفاده می کنند در «آدم فروشی های» غیررسمی اولاً جایگاه ناظرین نه مطابق قانون رسمی بلکه عرف غیررسمی است که به ناظرین تنها اجازه اعمال مجازات غیررسمی را می دهد.

انواع مجازات
نوع مجازات های به کار رفته در «آدم فروشی ها»ی رسمی و غیررسمی متفاوت می باشد. از آنجایی که آدم فروشی های که در محیط های رسمی انجام می شود، می تواند شکل رسمی یا قانونی داشته باشد به این معنی که فروش و گزارش تخلفات به مقامات بالاتر جزء وظایف رسمی شخص باشد، در این صورت گزارش دادن از حالت وظیفه اخلاقی و انسانی خارج شده و به عنوان یک شغل همچون مشاغل دیگر در می آید.
در هر حال نوع مجازات های رسمی می تواند متناسب با میزان تخلف تغییر کند، از پرخاش مدیر تا اخراج شدن از کار پیوستار مجازات های رسمی است که می تواند علیه فروخته شده اعمال شود. توبیخ رسمی، تذکر و کسر کردن حقوق، جریمه مادی و... انواعی از مجازات های رسمی می باشند. ویژگی اصلی این مجازات ها آن است که آنها به شکل قانونی اعمال می شوند، یعنی قانون حاکم بر گروه یا مؤسسه این اجازه را به مقامات مافوق می دهد تا در صورت مشاهده تخلف آنها را جریمه کنند.
اما مجازات های غیررسمی در آدم فروشی ها می باشد که در محیط های غیررسمی چون محیط دوستان و خانواده و... انجام می شود. از آنجایی که اعمال مجازات رسمی در این گونه موارد امکان پذیر نیست، مجازات های غیررسمی کاربرد فراوانی دارد. شاید از تقبیح کردن تا طرد کردن کامل را بتوان پیوستار مجازات های غیررسمی شمرد. در این موارد مجازات ها در صورتی می تواند اعمال شود که اکثریت گروه موافق آن باشند. هر چند به نظر می رسد شدت مجازات های غیررسمی با مجازات رسمی قابل قیاس نباشد، اما در مواردی می تواند به طور کلی زندگی یک فرد را دگرگون سازد. طرد کامل از خانواده و یا گروه دوستان حتی اگر هیچ نوع تنبیه مادی در کار نباشد هزینه های سنگینی برای شخص دارد.

شیوه های فروش
آیا شیوه و راه و رسمی یکسان برای آدم فروشی وجود دارد؟ یعنی مثلاً اگر قرار است من کسی را بفروشم باید از تاکتیک خاصی استفاده کرده و روش مشخصی را پیش بگیرم؟ به نظر می رسد شیوه های گزارش نقض قواعد و ارزش ها متناسب با فروشنده یا گزارش دهنده متفاوت باشد. به این ترتیب هیچ نوع راه و رسم مشخصی برای چگونه فروختن وجود ندارد. چگونه فروختن به شدت تابع ویژ گی و صفات فردی ناظر و فروشنده است، در این میان صفات و خلق و خوی ناظر اهمیت بیشتری دارد. چرا که واکنش ها و پاداش و تنبیه های اوست که جریان آدم فروشی را متداوم می سازد. پاسخ منفی ناظر به فروشنده و حتی تنبیه او به خاطر فروختن دیگران امکان هر نوع آدم فروشی را سلب می کند. بنابر این تمامی فروشنده ها باید به خلق و خوی های ناظرینی که گزارش برای آنها می رود توجه داشته باشند، آنها به تجربه می آموزند که کدام شیوه، چه لحن و چه نوع بیانی بیشتر مورد پسند ناظر می باشد.
علاوه برآن لحظه ای که گزارش باید ارایه شود نیز مهم است، نزدیک یک جلسه مهم اصلاً موقع مناسبی برای فروختن کسی نیست. در حالی که پایان جلسه خسته کننده می تواند موقعیت کارایی باشد، چرا که جناب ناظر خسته و عصبانی است و ممکن است بلافاصله بعد از شنیدن مسأله اقدام به اعمال مجازات کند.

گردآوری اطلاعات
«فروشندگان» معمولاً در محیطی که تخطی از قاعده رخ می دهد، حضور فیزیکی دارند. آنها به نوعی عوامل ناظر در محیط می باشند، با این تفاوت که قدرت اعمال مستقیم مجازات را ندارند. آنها ممکن است شناخته شده یا ناشناس باشند. اگر افراد دیگر از آدم فروش بودن آنها اطلاع نداشته باشند، جمع کردن اطلاعات حتی از جنبه های خصوصی زندگی افراد نیز برای آنها کار دشواری نیست. مثلاً آنها حتی ممکن است از این مسأله اطلاع پیدا کنند که یکی از کارکنان در کوهپیمایی آخر هفته پشت سر ناظر محترم! جملاتی را بیان کرده است. جمع آوری چنین اطلاعاتی هم برای ناظرین مهم است و هم موقعیت فروشنده را تحکیم بخشیده و بر پاداش های که از این رهگذر نصیب او می شود، می افزاید. علت اهمیت این اطلاعات آن است که ناظرین همراه علاقه مند هستند که کارکنان آنها در همه محیط ها و زمان ها به قواعد و قوانینی که او وظیفه حمایت از آن را دارد، احترام بگذارند. کارکنانی که تمام زندگی خصوصی و عمومی خود را وقف سازمان یا اداره یا گروه می کنند، کارکنانی شایسته تلقی می شوند و آنها که این امر را رعایت نمی کنند، می توانند در آینده برای مؤسسه خطرساز باشند!!
اما زمانی که دیگران از فروشنده بودن کسی اطلاع پیدا کنند، امکان گردآوری اطلاعات برای او کاری دشوار خواهد بود. این امر زمانی اتفاق می افتد که در جریان اعمال مجازات ها مشخص شود چه کسی فرد مجازات شونده را فروخته است، بعد از آن دیگران نیز تمام تلاش خود را به کار خواهند برد تا حد امکان در حضور فروشنده کاری خلاف قواعد از آنها سر نزند، در چنین حالتی فروشنده نیازمند یک همدست می باشد. همدستی که بتواند در عین ناشناس بودن اطلاعات کافی و لازم را جمع آوری کند. در صورت عدم امکان این امر فروشنده ناچار است به صورت مداوم تمام کارکنان را زیر نظر داشته باشد که در این حالت به نوعی نقش ناظر را بر عهده می گیرد.
علی رغم آن که بیشتر فروش ها به صورت یک نفره انجام می شود، یعنی یک فروشنده وجود دارد، اما ممکن است عمل فروش دارای چندین فروشنده باشد. در سازمان های بزرگ که تعداد کارکنان آن بیش از حد لازم برای فروش یک فروشنده است، نیاز به چندین فروشنده احساس می شود. این فروشنده ها ممکن است با یکدیگر آشنا بوده یا آن که اصلاً همدیگر را نشناسند، کمدی ترین حالت زمانی رخ می دهد که یک فروشنده، زیر آب فروشنده دیگران را بزند. در چنین حالتی ناظر با کاری دشوار روبه رو است. چرا که یا بایستی از انحراف فروشنده چشم پوشی کند و یا آن که با اعمال مجازات خود را از یک فروشنده محروم سازد.
در هر حال ممکن است ارایه گزارش نیز به صورت جمعی انجام شود. در چنین حالتی یک نفر گزارش را ارایه می کند و افراد دیگر ضمن تأیید گزارش، نکاتی را که ممکن است گوینده از قلم انداخته باشد، را بیان می کنند. فروش ها ی جمعی معمولاً تأثیرگذارتر از فروش های فردی است.

آدم فروشی ناخواسته
هر چند غالب «آدم فروشی ها» به صورت آگاهانه انجام می شود و فروشنده با آگاهی از فروش و عواقب نیتمند آن، اقدام به چنین کاری می کند اما گاهی اوقات ممکن است، فروش به صورت ناخواسته انجام شود. در این حالت فردی که اصولاً قصد گزارش کردن تخطی و یا نقض هنجارافراد دیگر را ندارد، به طور سهوی ضمن اشاره به آن موارد، گزارش کارکرد خود را ارایه کند. در چنین حالتی ناظر ضمن آگاهی از کارکرد فرد مورد نظر از نقض قواعد نیز آگاهی پیدا کرده و می تواند علیه او اعمال مجازات کند.

کارکردهای «آدم فروشی»
سئوالی که می توان در این جا مطرح ساخت این است که «آدم فروشی» چه کار کرد مثبت یا منفی برای جامعه دارد؟ همان طور که کارکردگرایان معتقدند هر پدیده اجتماعی، به این دلیل وجود دارد که در جامعه کارکردی را انجام می دهد، بنابر این کارکرد آدم فروشی چه می تواند باشد؟
به نظر می رسد که «آدم فروشی» کارکرد حفظ و صیانت از ارزش ها و هنجارها و قواعد یک جامعه و یا در مقیاس کوچک تر یک گروه یا سازمان را انجام می دهد.


منبع: روزنامه همشهری ۱۳۸۴/۰۷/۰۵
نویسنده : سینا کلهر

نظر شما